سیزدهبدر، روزی است که برای اعضای اسیر فرقه رجوی معنایی عمیقتر دارد. بسیاری از آنان، در پنهانترین لحظات، با گره زدن سبزهها نه برای بختگشایی، بلکه برای دریدن طلسم سیاهی تلاش میکنند که سالهاست بر زندگیشان سایه افکنده است؛ «نحسی مسعود و مریم رجوی.»

شواهد و روایتهای زیادی نشان میدهد که اکثر اعضای گرفتار در کمپهای سازمان مجاهدین خلق، در دل خود آرزوی رهایی از این زندان فکری را میپرورانند.
در دهههای گذشته، رهبران فرقه رجوی با ایجاد نظامی بسته، اعضا را در حلقهای از ترس و کنترل روانی نگه داشتند. اما زیر این لایههای سختگیرانه، موجی از نارضایتی و اشتیاق به آزادی جریان دارد. بسیاری از اعضا، حتی در ظاهری مطیع، در دل خود لحظهشماری میکنند تا روزی زنجیرهای این اسارت نرم شکسته شود.
بخشعلی علیزاده، یکی از نجات یافتگان باصفای این فرقه با اشاره به تجربه رهایی خود، میگوید: «خداوند صدای مظلومان را میشنود. همانطور که مرا نجات داد، دیگران را نیز آزاد خواهد کرد.» اما او هشدار میدهد که رهایی، نیازمند فرصتسنجی و شجاعت است چرا که «شانس یک بار در میزند و پشیمانی سودی ندارد.»
امروز، نشانههایی از تغییر در کمپهای سازمان مجاهدین خلق دیده میشود. بسیاری از خانوادههای جداافتاده از عزیزانشان، همچنان امیدوارند که روزی آنها از این بند روانی رها شده و به آغوش خانواده بازگردند.
به باور نجاتیافتگان، سقوط فرقه رجوی اجتنابناپذیر است، همانگونه که هر سیزدهبدر نحسی سرانجام پایان مییابد و سبزههای گرهخورده به باد سپرده میشوند، فرقه منحوس رجوی را هم باد با خود خواهد برد.
انتهای پیام