فهیمه اروانی، از مسئولین رده بالای سازمان مجاهدین خلق، فاقد سابقه فعالیت سیاسی و مبارزاتی در زمان حکومت شاه بود. او در آلمان با سازمان آشنا و جذب تشکیلات شد و با یکی از هواداران ازدواج کرد. حاصل این ازدواج پسری بود که نزد پدرش ماند و به سازمان نپیوست. زمانی که اروانی تصمیم گرفت به عراق برود، همسرش با این تصمیم مخالفت کرد و این امر منجر به طلاق و جدایی همسرش از سازمان شد. طلاق او همزمان با جلسات «نشست انقلاب» در سال ۱۳۶۸ بود.
راهاندازی بخش ترکی در سیمای فرقه رجوی پس از ۴۰ سال / پخش اولین پیام توسط زنی که با رجوی لخت شد
اروانی به دلیل طرفداریهای بیحدوحصر از مسعود و مریم رجوی، بهشدت مورد توجه قرار گرفت. پس از طلاق، این اقدام او تقدیس و تمجید شد و در آن دوره، او را بهعنوان برترین زن انقلاب کرده پس از مریم رجوی معرفی کردند. پس از خروج مریم رجوی از کشور، اروانی ابتدا بهعنوان مسئول ارشد خواهران شورای رهبری (که در آن زمان ۲۴ نفر بودند) و سپس در سال ۱۳۷۲ بهعنوان «مسئول اول» برگزیده شد. بااینحال، مدتی بعد در جنگها و اختلافات درونی سازمان، جایگاه او تنزل کرد و علیرغم مسئولیت ظاهریاش، سوسن طالقانی عملاً همه کاره و مسئول اول منطقه بود.
سپس اروانی به خارج از کشور و نزد مریم رجوی منتقل شد تا بهعنوان مسئول دفتر او فعالیت کند که این امر نیز تنزل جایگاه او را نشان میداد. او چندین سال در مسئولیتهای معمولی و در حد یک مسئول ستادی باقی ماند، تا اینکه در سالهای اخیر، مسئول قسمت پذیرش تشکیلات شد و از سال ۱۳۸۲ تا به امروز مسئول شاخه تبلیغات سازمان است. در آن زمان، او بهعنوان یکی از مسئولین ارشد در تمامی دیدارهای مهم سازمان شرکت میکرد. اروانی در زمینه تبلیغات و پخش برنامههای سیمای آزادی همواره مورد اعتماد رجوی بود. او با بهکارگیری دختران و پسران جوان و خوشچهره، بر خلاف رویه معمول سازمان، تغییری در زمینه تبلیغات ایجاد کرد. همچنین، مسئولیت برنامههای هنری سازمان، ارکسترهای بزرگ و… نیز بر عهده او بود.
اروانی به دلیل شرایط خانوادگی و اجتماعی خود، چندان پایبند به آداب و رسوم مذهبی نیست، اما در ظاهر خود را فردی معتقد به مریم رجوی و آرمانهای سازمان نشان میدهد. در جلسات و نشستهایی که سازمان قصد دارد فضایی تراژیک و تأثیرگذار ایجاد کند، از او دعوت میکنند تا سخنرانی کرده و گریه کند، زیرا او در سخنرانی و گریه کردن مهارت خاصی دارد.
از زمانی که اروانی در سازمان مسئولیتی بر عهده گرفت، در هر بخشی که حضور داشت، تعدادی از افراد بهعنوان خدم و حشم او کار میکردند و او مانند یک شاهزاده در محل کارش ریاست میکرد. زمانی که مسئول پذیرش سازمان در قرارگاه ۲۰ بود، حدود شانزده نفر در سیستم اداری و دفتری به او خدمت میکردند. هنگامیکه به ستاد تبلیغات منتقل شد، اکثر این افراد را مانند برده با خود برد. شش الی هفت زن کارهای خدماتی، دفتری و آشپزی او را انجام میدادند و او همچنین دارای یک راننده مخصوص، دو نفر اسکورت، یک مترجم، دو سه نفر مسئول امور تعمیرات و تأسیسات و یک باغبان مرد بود. بودجه بخش تحت مسئولیت او با سایر بخشها قابلمقایسه نبود و هر آنچه درخواست میکرد بهطور ویژه به حساب او واریز میشد.
در امور تشکیلاتی، برخلاف رویه سازمان، او از مسئول خود تبعیت نمیکرد و بیشتر خطمشی خود را پیش میبرد و نظراتش را تحمیل میکرد. خانواده ثروتمند او در خارج از کشور، یکی از حامیان مالی و پولشویان سازمان بودند و به همین دلیل، سازمان در موارد زیادی به او باج میداد. درحالیکه سازمان بهطور عمد پاسپورتهای همه اعضا را میسوزاند و تمدید نمیکرد، پاسپورت اروانی همه ساله تمدید و بهروز میشد.
اروانی در نشستهای خوفناکی که ابتدا از ردههای بالاتر شورای رهبری شروع میشد و گاهی تا ۲۰ ساعت در طول ۲۴ ساعت طول میکشید، روزهای بسیار سخت و وحشتناکی را برای اعضا رقم زد. در این نشستها، هر فردی که سوژه میشد، با صدا کردن نامش، فهیمه اروانی بدون دادن فرصت صحبت و دفاع، او را با بارانی از فحش و جیغ و داد مواجه کرده و سپس فرد مورد نظر مورد ضرب و شتم فیزیکی قرار میگرفت. در این نشستها، اروانی شخصاً شروع به کتک زدن سوژه میکرد و پسازآن، سایر همدستانش به فرد حمله میکردند.
گاهی در این نشستها، صحنههای خندهداری نیز به وجود میآمد. در چند مورد، افرادی که مخالف بودند و در نشست ساکت مینشستند، ناگهان مورد خطاب مسئول نشست قرار میگرفتند و سوژه اصلی فراموش میشد. به این افراد حمله میکردند و از آنها میخواستند تا در جمع شرکت کرده و به فحاشی و کتک زدن سوژه بپردازند. اگر این افراد امتناع میکردند، خود بهجای سوژه، فحش و کتک میخوردند و بدین ترتیب همه را به این اعمال بیرحمانه وادار میکردند. در جلسات، ازآنجاکه بسیاری از زنان شورای رهبری در ردههای میانی نیز سوژه میشدند، زنان شورای رهبری ردههای پایینتر از این فرصت استفاده کرده و تصفیهحسابهای شخصی خود را با آنها انجام میدادند. چند تن از زنان بیرحم تشکیلات مانند محبوبه لشکری و ماندانا بیدرنگ، در این جلسات توسط افراد تحت مسئولیتشان که از آنها ناراحت بودند، مورد حمله قرار گرفته و سیلیهای محکمی نوش جان میکردند. آن روزها، روزهای طوفانی، دردناک و مضحکی بود که به قول معروف «سگ صاحبش را نمیشناخت.»
انتهای پیام