دشمنان نادان ملت ایران پس از ماجراهای سوریه، حسابی متوهم شده و با انتشار انواع مقاله و یادداشت در رسانههای پولی سعی در برجستهسازی خود دارند.
به گزارش فراق، روزنامه فرهیختگان در گزارشی به این موضوع پرداخته که در بخشهایی از آن آمده است: بوی کباب به مشامشان خورده غافل از اینکه خر داغ میکنند، این اشتباه تکراری چهرههای برانداز است که چند دهه است، ادامه دارد. سال ۲۰۱۹ که ترامپ وارد کاخ سفید شد براندازان از تشدید تحریمها علیه ایران به نام ایراندوستی گفتند و از کمپین فشار حداکثری حمایت کردند، با شروع ناآرامیهای ۱۴۰۱ بازهم از لزوم تشدید تحریمها برای براندازی و حتی حمله نظامی گفتند، اما با وجود پیچیدن این اظهارات در زرورق وطنپرستی خیلی زود دستشان برای مردم ایران رو شد.
در یک سال و چند ماه گذشته هم، صراحتاً در زمین صهیونیستها بازی کردند و از حمله نظامی به ایران دفاع کردند، این روزها و بهخصوص بعد از تحولات سوریه بازهم بوی کباب به مشامشان خورده است؛ از رجویستها گرفته تا پهلویستها بهخط شدند و ادعا میکنند که گزینه خوبی برای فردای براندازی دارند و این کار را هم با ژست یک فعال مدنی و سیاسی انجام میدهند. حنایشان برای مردم که رنگی ندارد اما تلاش میکنند در بازی سهمخواهی و بودجهگیری از هم جا نمانند.
براندازها این بار با ژست فعالان مدنی و سیاسی از حمله نظامی به ایران دست به انتشار مقاله و یادداشت در رسانههای انگلیسی زدند؛ یادداشت معمار صادقی تنها یادداشتی نبود که در حمایت از حمله نظامی به ایران منتشر میشد، مریم رجوی هم در ادامه و تکمیل این پازل در یادداشتی که به نام او منتشر شده، مدعی شد «هزاران عضو در یک شبکه سازمانیافته مقاومت» آمادهاند. براساس «طرح ملی شورای مقاومت»، یک «دولت انتقالی ششماهه»تشکیل دهند و ظرف دوسال هم مجلس و قانون اساسی تشکیل دهند.
سازمان منافقین زمانی که ایران درگیر جنگ با عراق بود از کمک اطلاعاتی و نظامی به دولت بعث صدام علیه ایران کم نگذاشت، در میانه ناآرامیها و اتفاقاتی که پاییز ۱۴۰۱ هم رخ داد، فعالیت ضدایرانی خود را به فضای مجازی آورد و بار آموزش نظامی برای تحقق پروژه آشوب را در ناآرامیها گردن گرفت؛ از آموزش ساخت بمب دستساز تا تولید کوکتل مولوتف. در واقع هرزمان که پای خبری از ناآرامی یا ضربه به ایران وسط بود، پای رجویستها نیز وسط بوده است. حالا نیز با تصور اینکه قرار است حمله نظامی به ایران صورت گیرد برای فردای براندازی که برایشان رویایی چهلساله است برنامهریزی و اعلام آمادگی کردند، اگرچه اتفاقات سوریه آنها را به این اشتباه انداخته که این سناریو در ایران هم تکرار میشود، اما آنچه پررنگتر است، دعوا و عجله آنها برای سهمخواهی و به قول خودشان فاند گرفتن است.
اتفاقی که در میانه ناآرامی پاییز هم به شکلی واضح خود را نشان داد، درحالیکه در خیابانهای ایران خبری از شورش و آشوب نبود و ماجرا آنطور که رسانههای فارسیزبان با ویدئوهای چندثانیهای میساختند، نبود. براندازان دور یک میز دعوا میکردند که قرار است چه کسی رئیس باشد و پول بیشتری بگیرد، اتفاقی که به نظر میرسد دوباره در حال وقوع است، با این تفاوت که فهم مردم ایران از براندازان خارجنشین با دوسال گذشته تفاوتی جدی پیدا کرده است.
براندازان میخواهند در این فضا نقش بازی کنند، نکته مهم این است که آمریکاییها یکبار روی این اسبهای بازنده شرط بستند و میدانند آنها نهتنها مورد قبول مردم ایران نیستند، بلکه بعد از اتفاقاتی که در پاییز ۱۴۰۱ رخ داد، اساساً محلی از اعراب ندارند، آنها صرفاً گروههای مصرفشدهایاند که دیگر حتی ایرانیان خارجنشین هم روی آنها حساب باز نمیکنند، با این حال آنها نمیخواهند، فرصت بازی در این زمین و بودجه گرفتن را از دست دهند، شرایط براندازان اما با دوسال گذشته، تفاوتی جدی دارد، آنها هنوز نتوانستند اختلافات زیادی که با یکدیگر دارند را نهتنها حل که حتی پنهان کنند، درحالیکه اوضاع منطقه در پرآشوبترین روزهای خود قرار دارند، اختلافات براندازان به جایی رسیده که حتی از سنگ قبر غلامحسین ساعدی هم بهانه تازهای برای دعوا و افتادن به جان یکدیگر پیدا میکنند، ویدئوی زندان نرگس محمدی باب تازهای برای فحاشی و توهین آنها به یکدیگر فراهم میکند و کوچکترین اتفاقی را تبدیل بحران میکنند و به جان هم میافتند. در شرایطی که اختلافات آنها در مقایسه با دوسال گذشته در شرایط بحرانیتری قرار دارد، طبیعی است که صهیونیستها و اتاقفرمانهای آمریکایی، هم حساب چندانی برای پیشبرد پروژههای احتمالیشان روی آنها نخواهند کرد.
انتهای پیام