زمانی که در سازمان مجاهدین بودم، گاهی به اتاق به اصطلاح «اینترنت» میرفتم که فعالیتهای سایبری داشت. البته درستتر این است که بگویم اجازه محدود میدادند تا بروم کار کنم، زیرا کار در این اتاقها مخصوص افراد خاصی بود که به آنها اعتماد و اطمینان زیادی میشد. به همین دلیل، من جزو کسانی نبودم که اعتماد چندانی به من بشود. دلیل اینکه من و امثال من را بهصورت محدود به اتاق اینترنت میبردند، اعتراضاتی بود که خودمان میکردیم، چرا که چرا فلانی و فلانی میتوانند به اتاق اینترنت بروند و در آنجا صبح تا شب کار کنند، اما ما حتی یک دقیقه هم اجازه نداریم به آنجا برویم! حتی نگاه کردن به داخل این اتاقها ممنوع بود! به همین خاطر، تشکیلات تصمیم گرفته بود به این اعتراضات که کمکم داشت زیاد میشد، کنترل داشته باشد و یا از حجم آن بکاهد. افرادی که کارشان چیز دیگری بود و ربطی به اینترنت نداشت، هفتهای دو یا چهار ساعت و در دو تایم جداگانه به اتاق اینترنت راه داده میشدند، البته به شرطی که یک نفر بالای سرشان باشد تا احیاناً کار خطایی صورت نگیرد. منظور از خطا، ارتباطی با خانواده بود!
اینها را عرض کردم تا به اصل مطلب برسم. در همان چند باری که شاید بیشتر از ده بار نشد (زیرا بعداً از تشکیلات جدا شدم و رفتم دنبال زندگی خودم)، متوجه شدم که اصلیترین کار نفراتی که بهصورت ثابت در این اتاقها صبح تا شب کار میکنند، رصد دو سایت مشخص بود: یکی سایت انجمن نجات و دیگری سایت فراق! سپس به سراغ سایتهای دیگر میرفتند. در یکی از جلساتی که رفته بودم، از یکی از کسانی که تقریباً دوست بودیم، سؤال کردم که کارتان اینجا چیست. او گفت که به سایتهایی که علیه سازمان مطلب میزنند مراجعه کرده و رصد میکنیم و از مطالبی که آنها منتشر کردهاند، گزارش تهیه کرده و به بالا ارائه میدهیم. اصلیترین سایتهایی که علیه سازمان فعالیت میکنند، سایتهای «انجمن نجات» و «فراق» هستند که سایت فراق هم ظاهراً از زیرمجموعههای انجمن نجات هست و شاید هم مستقل، اما هر دو به شدت علیه سازمان فعال هستند و به ما گفته شده که روزی چند نوبت آنها را رصد کرده و گزارش تهیه کنیم.
از آن صحبت به بعد، متوجه اهمیت این دو سایت شدم. در همین حد که عرض کردم، در همان چند جلسهای که کلی با منتی که روی ما گذاشتند، متوجه این دو سایتی شدم که سازمان تقریباً بهصورت تماموقت روی آنها انرژی میگذاشت تا مطالب منتشر شده در آنها را رصد کرده و برای آنها پاسخی بدهد که مطالبشان را زیر سؤال ببرد یا اثبات کند که مطالب این سایتها (نجات و فراق) خالی از واقعیت هستند. اغلب نمیتوانستند در رد مطالب آن سایتها اقدام مؤثری انجام دهند، زیرا مطالب این سایت عمدتاً توسط کسانی نوشته میشد که سابقه حضور چندین ساله در سازمان را داشتند و تمامی حرفها و موضوعاتی که به آن میپرداختند را بهصورت دقیق و با استدلال مطرح کرده و به اطلاع خوانندگان خود میرساندند.
من بعد از جدا شدن از سازمان، توسط کسانی که زودتر از من از تشکیلات جدا شده بودند، متوجه شدم که این دو سایت هنوز به فعالیت خود ادامه میدهند. لذا بعد از فراهم کردن تلفن و کامپیوتر، به سراغ این دو سایت رفتم و مطالبشان را دنبال میکردم. در آیندهای نه چندان دور، خوشبختانه موفق شدم با برخی گردانندگان سایت فراق از نزدیک ملاقات کرده و افتخار آشنایی با آنها را داشته باشم. تلاشهای واقعاً شبانهروزی و بیوقفه گردانندگان سایت فراق برایم خیلی جالب بود.
شاید برایتان باور نکردنی باشد، اما یک روز تصمیم گرفتم به شهری که آن سایت در آنجا مستقر است سفر کنم و از سعادت و خوششانسی بنده، موفق شدم با برخی گردانندگان این سایت دیدار کرده و حتی مصاحبه داشته باشم. میدانید چه چیز برایم خیلی جالب و قابل توجه بود؟ اینکه من قبل از دیدارم فکر میکردم محل این سایت یک ساختمان چندین طبقه و با کلی امکانات رفاهی و منحصر به فرد است، زیرا در تبلیغات سازمان همیشه مطرح میشد که دشمنان مجاهدین با بالاترین و بهترین امکانات علیه سازمان فعالیت میکنند. اما آنچه که از نزدیک مشاهده کردم واقعاً حیرتزدهام کرد؛ امکاناتی بسیار محدود که هنوز هم که هنوز است وقتی به آن فکر میکنم، باز غافلگیر میشوم.
اما سوال اینجاست که چه عاملی باعث شده است که سازمان مجاهدین با آن عرض و طولش، حریفی به این قدرتمندی در مقابل خود داشته باشد؟ به نظر من، فقط و فقط یک عامل باعث شده است و آن عزم خللناپذیری بود که گردانندگان این سایت علیه مبارزه با تروریسم و فرقهگرایی رجوی داشتند. آنها به کارشان ایمان داشتند و نقاط ضعف دشمنشان را شناسایی کرده و اغلب با مطالبی که منتشر میکردند به قلب هدف میزدند، زیرا واکنشهایی که رجوی از خود نشان میداد، مُبین این بود که به خال خورده است.
از زمانی که من از نزدیک با برخی گردانندگان این سایت آشنا شدم، تصمیم گرفتم تا جایی که امکان دارد به آنها کمک کنم. هرچند آنها هیچ نیازی به کمک امثال من نداشتند، اما خودم احساس نیاز کردم که باید کمکشان کنم، زیرا هدفشان مبارزه با تروریسم و فرقهگرایی رجوی است که اهداف مشترک ما بود. یقین دارم که کماکان در تشکیلات رجوی، این سایت و سایت انجمن نجات بهصورت شبانهروزی و در چندین نوبت رصد میشوند، زیرا برای رجوی اهمیت جدی دارند و دقیقتر بگویم، برایشان اهمیت فوقالعادهای دارند، زیرا این دو سایت منعکسکننده درد و رنجی هستند که خانوادههای اعضای فرقۀ رجوی با آن دست به گریبانند و این کم چیزی نیست. در عصر ارتباطات و مبارزه با تروریسم، فعالیت این سایتها مکمل یکدیگر بوده و تبدیل به عاملی شدهاند که تشکیلات رجوی بشدت از آنها هراس دارد و زیر نظر جدی دارد.
بخشعلی علیزاده
انتهای پیام