چند روز پیش تصویر خانم عبداللهی، مسئول تشکل «مادران، قربانیان فراموش شده فرقه رجوی» را همراه خانمی مُسن دیدم و در یک لحظه بغضم گرفت. ابتدا تشخیص ندادم ایشان چه کسی هستند ولی در زیر عکس نوشته بود که «همراه با مادر. من کم و بیش از زندگی مادر ثریا عبداللهی خبر دارم و آگاه هستم که چقدر این زن فداکار در زندگیش سختی دیده و زجر کشیده است، با چه ناملایماتی دست و پنجه نرم کرده است، چگونه و به چه میزان زیادی از خود گذشتگی نشان داده تا به اهدافش برسد.
ظاهراً او برای رهایی فرزند خودش جنگیده و میجنگد ولی اگر خوب نگاه کنیم وی خواسته همه خانواده های چشم انتظار را دنبال میکند. اگر اطراف خود را نگاه کنید کمتر زنی را خواهید دید که به جز زندگی خودش به فکر زندگی دیگران باشد. اغلب زنان این گونه هستند و به فکر خود و خانوادۀ خود هستند. این در ذات بشر است به ویژۀ زنان. البته قابل درک است و هیچ سرزنشی هم به کسی نیست. اما هنر مادر ثریا عبداللهی اینجا نمایان میشود، او پا را فراتر گذاشته و کاری کرده کارستان، چرا که به جز خودش به فکر دیگران هم هست. او برای خودش هیچ نمی خواهد، در افکار بلند او به وضوح می بینیم که در فکر خویشتن خویش نیست، این مادر به غایت از خود گذشته و فداکار است. البته یک آرزوی دیرینه دارد و آن به آغوش کشیدن تنها پسرش هست که همگی ما دعا می کنیم به این آرزوی بسیار زیبایش برسد. برای شادی روح مادرش هم که در این تصویر دیده می شود فاتحه قرائت کرده و همواره در غم از دست دادن مادرش خود را شریک می دانیم.
ش. رضایی
انتهای پیام