در خبری از اعضای ناراضی فرقه رجوی شنیدم که به فرموده رجوی قرار بر این شده، استفاده از هشتگ زن، زندگی آزادی ممنوع شود و سعی کنند به نوعی این شعار را به نفع خویش تغییر دهند.
به گزارش فراق، ناراضیان کمپ اشرف در پست دیگری تصویری از کار اجباری خود در اتاق های دربسته کمپ گذاشته و نوشتند: «اینجا بخش ستاد داخله و ما هم توی این اتاق ها نشستیم واسه هشتاد میلیون نفر تصمیم میگیریم! ولی خودمون سالهاست اجازه انتخاب و تصمیم گیری برای زندگی و آینده خودمون رو نداریم. سالها در نشست ها انقلاب ایدئولوژیک مریم رو توی مغز ما فرو کردند و تبدیل به ربات شدیم. خیلی هامون اینجا در اشرف سه معترضیم و نمی خواهیم در سازمان بمانیم ولی توان انتخاب و تصمیم گیری نداریم واسه اینکه هویت تک تک ما رو ازمون گرفتند»
این اعتراف دردناک برخی افرادی است که همچنان گرفتار و اسیر در کمپ فرقه هستند و نیاز به شرح زیادی ندارد چه می توان گفت در شرایطی که هیچ ایرانی آنها را قبول ندارد.
رجوی شیاد، با زورگویی و شعار سازی های احمقانه و موهوم همچنان به دنبال هوس های قدرت طلبانه خویش بوده و فراموش کرده خانه اش از پای بست ویران است.
این کوتوله روان پریش از دیرباز در اوج حماقت بی مثالش خودش را تافته جدا بافته ای میبیند و فکر میکند که واقعا رهبر و صاحب مبارزه و عقل کل است و همه بایستی پیرو او باشند و همیشه حرف باید فقط حرف او باشد و بس.
متاسفانه عناصر متظاهر و سست عنصری امثال عباس داوری ها و مهدی ابریشمچی ها هم با بزدلی و خودشیرینیهایشان به این تخیلات و تمایلات این بیمار روانی دامن می زدند و اعضای ساده دل و ناآگاه فرقه را وادار می کردند که این خزعبلات را بپذیرند و تکرار کنند.
با اینکه مثل روز روشن است که فرقه و به طور خاص شخص رجوی ملعون، نزد ایرانی ها منفور و مطرود هستند و اسمش در اذهان وطن فروشی و نوکری صدام و اجانب را تداعی می کند اما این روانپریش حسرت به دل که مبارزه اش خلاصه شده در فحاشی به اعضای جدا شده فرقه، دائما منتظر است تا هر اتفاق و تحولی در صحنه سیاسی روی دهد تا همچون خرمگس معرکه وارد شود و همه چیز را به گند و کثافت خودش بیالاید.
اکنون پس از یک سال که شعاری با مضمون زن، زندگی، آزادی که منشاء آن هم از کردها و زبان کردی بوده و سپس به زبان های مختلف ترجمه و استفاده شده است رجوی یادش افتاده که گویا زنان اشتباه کرده اند شعاری را که این دیوانه برایشان تکلیف نکرده بوده استفاده نمودند و او باید آن را به نام خودش تغییر داده و بگوید من آنم که رستم بود رهبر انقلاب.
به راستی این رفتار کودکانه رجوی انسان را یاد آن حکایت معروف آفتابهدار مسجد شاه می اندازد که معرف حضور همه ایرانی هاست.
این بار جناب رجوی آفتابه دار فرمودند این یکی قرمز را برندار اون یکی آبی را بردار. زندگی نگو و مقاومت بگو.
ای خاک بر سرت که تا این حد پست و حقیر هستی.
مرضیه رئیسالساداتی
انتهای پیام