در روز ۱۹ فروردین سال ۱۳۹۰، مصادف با جمعه ۸ آوریل ۲۰۱۱، بیش از ۱۴۰ خودروی نظامی و ۲ هزار و ۵۰۰ نیروی عراقی، به مقر اشرف حمله کردند.
در این حمله گسترده، ۳۶ عضو از اعضا کشته شدند و بیش از ۳۵۰ نفر مجروح شدند. پس از توقف حمله، نیروهای عراقی قسمت شمالی اردوگاه اشرف را به تصرف خود درآوردند.
رجوی که بعدها مطمئن شد که حمله دیگری تهدیدی برای جان او نیست، در یک نشستی که در اشرف برگزار کرد، این عملیات را «فروغ اشرف» نامید. اما در محافل مخفی، اعضای ناراضی آن را «غروب اشرف» مینامیدند. همه، چه مخالفان و چه طرفداران رجوی، معتقد بودند که رجوی تنها کسی است که موجب این خونریزی شده است. او میتوانست از وقوع این حمله جلوگیری کند، زیرا تنها کاری که باید میکرد، توجه به خواستههای دولت عراق بود.
مهم است بدانید که این حمله در لحظه تصمیمگیری نشد، بلکه نتیجهای از چند سال کشمکش رجوی با دولتهای عراق بود. در آن زمان، هر دو سال یک دولت جدید به قدرت میرسید و یکی از وظایف آنها تعیین تکلیف نیروی خارجی بود که توسط دولت قبلی (صدام حسین) در عراق مستقر شده بود. بسیاری به یاد دارند که در قدمهای اولیه دولت موقت عراق، تلاشهای بسیاری صورت گرفت تا رجوی نیروهای خود را برداشته و عراق را ترک کند، اما رجوی هیچگاه این امر را قبول نمیکرد. این مواجهات با دولتهای جدید عراق باعث تشدید روابط رجوی با دولت عراق شد و او با خودخواهی و گستاخی خود، خواستههای دولت عراق را نادیده میگرفت.
گستاخیها تا آنجایی پیش رفت که رجوی کاملاً مطمئن شد کسی توانایی درگیر شدن با او را ندارد. اما وقتی دولت نوری مالکی به قدرت رسید، رویکردی بسیار قاطع و بدون غفلت در قبال رجوی اتخاذ شد. بعد از تخلیه نیروهای آمریکایی، نیروهای عراقی به عنوان جایگزین نیروهای حفاظت آمریکایی برای حفاظت از اشرف اعزام شدند. از آن روز به بعد، شاهد درگیریهای پراکنده و روزانه بودیم که رجوی با خواستههای افسران عراقی مدام مخالفت میکرد و اجازه هیچ اقدام انساندوستانهای را به عراقیها نمیداد. رجوی در توجیه این کارهایش میگفت که اگر مریض تنها به بیمارستان برود، ممکن است دزدیده شود یا گم شود و این دلایلی برای او بود.
اما دوران عوض شده بود و عراق در حال تغییرات شگرفی بود و تلاش میکردند تا امکانات بیشتر و بهتری را به جامعه اضافه کنند. با این حال، موانعی وجود داشت که از این تحولات باز میداشتند. به عنوان مثال، فرقۀ رجوی نیز مدام مانع تحولات دولت مالکی میشد. نهایتاً دولت مالکی حمله ۱۹ فروردین را تدارک دیده و اجرا کرد.
اوایل رجوی و برخی از عناصرش در اروپا و آمریکا خواستند مسبب اصلی آن حمله و خونریزی را مالکی معرفی کنند اما بعدها همه فهمیدند که مقصر و مسبب تمام مشکلاتی که به وقوع پیوست، رجوی بود که با خودخواهی و گستاخی خود، این اتفاقات را رقم زد. البته رجوی از اینکه تعداد نیروهایش را از دست داده بود، مطلقاً نگران و ناراحت نبود. بلکه با پررویی و شانتاژ، خود را به عنوان مظلوم در سطح جهان مطرح کرد. برخی افراد دچار تردید شدند و فکر میکردند مقصر نخست وزیر عراق بوده است. اما کسانی که تردید نداشتند، میدانستند که مسبب و بانی این اتفاقات رجوی است.
نتیجه این تنش و استرس، کشته شدن ۳۶ نفر از ساکنان اشرف و زخمی و مجروح شدن بیش از ۵۰۰ نفر بود. بعد از آن، کمیساریای عالی پناهندگان و وزارت خارجه آمریکا و نمایندگان اتحادیه اروپا در پیامهای رسمی و نیمه رسمی به رهبری سازمان مجاهدین، هشدار دادند که اگر عراق را ترک نکنند، احتمال تعرض مجدد به آنها وجود دارد و دیگر کمکی از آنان انتظار نمیرود. به عبارت ساده، آنها به روشنی اعلام کردند که از این به بعد هیچ حسابی با آنان باز نخواهند کرد. به زبان سادهتر، خون خودتان باید خودتان را پاک کنید.
رجوی که فهمیده بود این بار نصف اشرف را از دست داده، نگرانی نسبت به جان خودش را احساس کرد و متوجه شد که این تو بمیری از آن تو بمیریهای قبلی نیست و این بار جان خودش در خطر است و ممکن است همه چیز به هم بریزد. بنابراین، از تمام خواستههای قبلی خود کوتاه آمد و تصمیم گرفت اشرف را ترک کند و به یک کمپ موقت به نام “لیبرتی” در نزدیکی فرودگاه بینالمللی بغداد رفت و از آنجا نیز به کشور ثالثی منتقل شد.
اکنون بعد از گذشت بیش از یک دهه از واقعه “غروب اشرف”، تلخی آن همچنان در دل بازماندگان این حمله باقی است.
سعید محمدپور
فراق