این روزها و در آستانه نزدیک شدن به پایان حیات ننگین فرقه رجوی؛ حال و هوای این فرقه بیش از پیش رنگ طنز و تمسخر به خود گرفته است.
از یکسو در حالیکه سالهاست اعضا در کفِ دیدن تصویری تازه و به روز از سیمای برادر رجوی! رهبر مقتدر و پوشالی فرقه ماندهاند، از آن سو، خواهر قجر از معرکه آلبانی گریخته و اعضای سرگردان را در میدان نبرد تنها گذاشته است.
با روشن شدن بخش هایی از زوایای تاریک ساختار داخل فرقه که منجر به ریزش و جدایی هزاران عضو فریب خورده از گروه گردید امروز و در این واپسین ایام منتهی به ناقوس مرگ، فرقه با شماری از نیروهای سالخورده و پوشکی روبهروست که به جز مصرف کننده های هزینه بر، هیچ مزیت و خاصیتی از آنان برای خود متصور نیست.
در بحبوحه برگزاری دادگاههای رسیدگی به جرایم اعضای فرقه در ایران، ظاهرا تنها راهکاری که به ذهن سرکردگان فرقه رسیده تا بتوانند پوشکیهای بجا مانده از ایدئولوژی رو به مرگ خود را با آن سرگرم و امیدوار نمایند همانا کانونهای به اصطلاح شورشی است، کانونهایی که در خلوتگاه ها آن هم اغلب با حضور تنها دو یا چند نفر به نمایش در می آیند.
این فرجام کپک زده و این سرانجام نکبت بار اگر چه با ریختن خون هزاران ایرانی همراه بود اما بدون شک به عنوان عبرتی در تاریخ، ماندگار خواهد بود برای همه آنانی که راه تاریک چنین گروههایی را در پیش گیرند.
یادداشت از: نادر محمدی – کردستان
انتهای پیام