جنایت این روزهای رژیم صهیونیستی در غزه شباهتهای زیادی به اقدامات سنگدلانه مزدوران رجوی در ایران دارد.
به گزارش فراق، کتاب «گنجینه رنج»، خاطرات بانوی نویسنده اهل آبادان رضیه غبیشی از روزهای جنگ تحمیلی است، روزهایی دشوار که با ایستادگی مردم و رزمندگان و شکست حصر آبادان و بازپسگیری خرمشهر به پایان رسید و مردم ما حتی یک وجب از خاک کشورشان را از دست ندادند. آنچه در زیر می خوانید، برشی از این کتاب به انتخاب فراق است یا به تعبیر دیگر، روایتی از جنایات سنگدلترین انسانهای تاریخ.
۲۵ دی ۱۳۵۹ ، ماهشهر/ دختربچهای در آتش منافقان
عادت داشتم اول اخبار را گوش کنم و بعد بیرون بروم سوار تاکسی شدم تا به سپاه بروم هر روز این مسیر را چهار بار میرفتم و برمیگشتم و هر روز شاهد اتفاقی بودم عجیب و غریب چند روز پیش نزدیک پارک سر بازارچه، منافقین دکه روزنامه فروشی که صاحبش حزب اللهی بود، حمله کردند و کوکتل مولوتفی توی دکه انداختند. دختربچه صاحب دکه که روی زمین خوابیده بود، در میان شعلههای آتش جزغاله شد چندی قبل هم خبردار شدم اسماعیل موحد یکی از پاسدارها که شوهر مهین سیاحی یکی از فامیلهای دور ما بود به دست همین منافقین در مقابل چشم زنش شهید شده بود. با تعدادی عکس جبهه و جنگ از ساختمان تبلیغات بیرون آمدم. قبل از رفتن به بیمارستان به خانواده فقیر جنگ زدهای سر زدم کمی پول به پیرزنی که با آنها زندگی میکرد دادم.
آری «فاطمه سادات طالقانی» دخترک ۳ سالهای بود که در سحرگاه نهمین روز از تیرماه سال ۱۳۶۰ به دست منافقین سنگدل میان آتش سوخت و نزد ۳ ساله اباعبدالله پر کشید؛ آری دخترکی ۳ ساله که موی سر و دستان کوچش را که برای نجات به دیوارهای کانتینری که در آن بود میکوبید را سوزاندند، شیرین زبانیهایش را از پدر و مادرش گرفتند و باعث شدند تا جسم کوچکش به خروارها خاک در گلستان شهدای اصفهان سپرده شود.
انتهای پیام