«شهید لاجوردی در آموزش زندانیان گرفتارِ انحراف وقت میگذاشتند. بعضی وقتها میدیدم ساعت سه نصفهشب نشستهاند و پدرانه و معلمانه با آنها صحبت میکنند.»
به گزارش فراق، شهید سید اسدالله لاجوردی را همه به عنوان «آقای دادستان» میشناسند؛ کسی که علاوه بر نقشآفرینی در خثیسازی آشوبهای فرقه مجاهدین خلق همواره به رفق و مدارا با زندانیها رفتار میکرد تا جایی که سبک نوینی از «زندانبانی اسلامی» را به منصه ظهور رساند.
سید اسدالله جولایی معاون وقت دادستانی از جمله افرادی است که سالیان متمادی در کنار شهید لاجوردی فعالیت کرده و از این رهگذر خاطرات ناب و ناگفتهای برای ارائه به نسل امروز دارد. در روزگاری که انواع تحریفات ناروا علیه شخصیت شهید لاجوردی به کار میرود، خاطرات جولایی میتواند خط بطلانی بر این تحریفات تاریخی باشد.
سیداسدالله جولایی در خاطرات خود که در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده، منش و روش شهید لاجوردی را روایت کرده است که بخشی از آنها در ادامه از نظر میگذرد.
دادستانی که حقوق نمیگرفت
جولایی با اشاره به اولین سالهای پیروزی انقلاب و حقوق کارکنان زندان میگوید: شهید قدوسی ماهی ۲ میلیون تومان چک به من میدادند که باید خیلی صرفهجویی میکردیم. آن موقع ۲ هزار تومان به مجردها و ۲۵۰۰ تومان هم به متأهلین میدادیم. آقای لاجوردی هیچ حقوقی نمیگرفتند و خرجشان هم مختصر بود. خودشان قبل از انقلاب صاحب کار بودند و در بازار با برادرشان مرحوم حاج آقا مرتضی شریک بودند؛ به اندازه خودشان کار میکردند؛ قبلش هم که نجاری میکردند.
حتی یک روز همسر شهید لاجوردی به من زنگ زدند و فرمودند: «ما یک مقدار مشکلات معیشتی داریم؛ مثلاً خورد و خوراک و این حرفها …» من زنگ زدم به حاج آقا مرتضی (برادر شهید لاجوردی) و ایشان به اوین تشریف آوردند. حاج آقا مرتضی دسته چک را نشان دادند و گفتند: «ببینید آقای جولایی! این اسم برادر من است؛ قبل از انقلاب شریک بودیم و الان هم اسم ایشان روی دسته چکهاست ولی ایشان پول نمیگیرند و میگویند: من کاری نمیکنم که بابت آن پول بگیرم!» یعنی شهید لاجوردی اینقدر مراعات این مسائل را میکردند که حتی درحالی که شریک بودند ولی حاضر نبودند از برادرشان سهم خودشان را بگیرند.
راهاندازی گروه جهادی در اوین
آقای جولایی در بخش دیگری از خاطراتش با اشاره به منش پر مهر و عطوفت شهید لاجوردی میگوید: ایشان پیشه عدالتمنشی داشتند. من میدیدم که با چه مهر و محبتی با اعضای فریب خورده مجاهدین خلق صحبت میکردند. نوجوانی بود که چهار عملیات موفق ترور داشت؛ [شهید لاجوردی] با او مثل فرزندش رفتار میکرد. در گروه جهادی هم که راه انداخته بودند همین افراد را به کار گرفتند و کارهای عمرانی زندان اوین را آنها انجام میدادند.
سه نوع حقوق برای یک زندانی!
اسدالله جولایی در جایی دیگر میگوید: آقای لاجوردی گفته بود باید کار وسیعتری برای زندانیها انجام دهیم. لذا به مدیر کارگاه اوین دستور دادند سه دفترچه برای زندانیها تهیه کند و از این طریق، سهمی از حقوق زندانیان را به خودشان میدادند که در زندان دستشان جلوی کسی دراز نباشد؛ سهمی را به خانوادههایشان میدادند و سهمی را هم [ذخیره میکردند که] وقتی زندانی آزاد میشود با آن سرمایه بتواند کاری شروع کند. آقای لاجوردی میگفتند ما باید زندان را طوری اداره کنیم که حضرت علی(ع) منظور نظرشان بود.
درخواست ثبت منشور زندانبانی شهید لاجوردی در سازمان ملل
به گفته جولایی: آقای لاجوردی شیوهنامه یا دستورالعمل زندانبانی اسلامی را نوشتند. با حقوق بشر اسلامی هم صحبت کردیم تا آن را در سازمان ملل به ثبت برسانند. شهید لاجوردی برای هرکس که قرآن یاد بگیرد، نماز بخواند و درس یاد بگیرد مزیت قائل شدند. بحث ادامه تحصیل زندانیان را آقای لاجوردی پایهگذاری کردند و حتی تا مرحله دانشگاه امتیاز قائل شدند. الان سازمان زندانها یکی از پیشروترین مؤسسات و تشکیلات کشور است.
زندانیان توابی که در جبهه شهید شدند
آقای جولایی با اشاره به منش شهید لاجوردی در برخورد با توابین میگوید: شهید لاجوردی در آموزش زندانیان گرفتارِ انحراف وقت میگذاشتند. بعضی وقتها میدیدم ساعت سه نصفهشب نشستهاند و پدرانه و معلمانه با آنها صحبت میکنند. بدون هیچ گونه تحمیلی، بدون هیچگونه تزریق فکر، خودشان آنچه در سیره رسول خدا و ائمه اطهار بود به اینها یاد میدادند. آن افراد هم واقعاً تواب شده بودند؛ حتی از اعضای [گروهک] فرقان با راهنمایی و آموزشهای آقای لاجوردی، عدهای به جبهه رفتند و شهید شدند؛ تاریخ باید اینها را ثبت کند.
عصبانیت شهید لاجوردی از بیاحترامی نسبت به اعدامیها
آقای جولایی روایت میکند: اینها [تعدادی از منافقین که پروندههای سنگینی داشتند] احکامشان صادر شده بود. [اینها] را به محل مجازات میبردند. یکی از پاسدارانی که کنار آقای لاجوردی ایستاده بود به آنان چیزی گفت. در این لحظه آقای لاجوردی با آن پاسدار برخورد کردند و فرمودند: «احترام این افراد تا مرحله مجازات به عهده ماست و مجازاتشان با خداست.» روز بعد نیز به بنده فرمودند که عذر آن پاسدار را بخواهید. حتی تا این حد هم آقای لاجوردی راضی نبودند نسبت به اعدامیها بیاحترامی شود.
انتهای پیام