بیشتر از ۴۴ سال پیش، خاندان پهلوی پس از چند دهه حکومت در ایران، فرار را بر قرار ترجیح داده، پس از تاراج ثروتی کلان، از کشور گریختند.
اگرچه در طول این ۴۴ سال، کشور به واسطه شرایط پس از انقلاب از جمله سال ها جنگ تحمیلی و تحریم، درگیر مشکلات عدیده به خصوص در حوزه زیرساختها و اقتصاد بود و فشارهای زیادی بر مردم تحمیل شد، اما آن سوی مرزها، خاندان پهلوی با پولهای چپاول شده و به تاراج گرفته از مردم ایران، بی خبر از هرگونه سختی و دشواری، به خوشگذرانی و میگساری پرداختند.
فشارهای اقتصادی و سیاسی ناشی از تحریمهای پی در پی، بر شانه های مردم ایران سایه انداخت، اما خانواده پهلوی همچنان غرق در میگساری، به عیش و نوش مشغول بودند.
در این میان ربع پهلوی که به واسطه انقلاب، از کشور گریخته و از رسیدن به سلطنت ناکام مانده بود، هر از چندگاهی خواب سلطنت می دید و رویای حکومت در سر می پروراند.
سال گذشته و بدنبال ناآرامی های صورت گرفته در کشور، ربع پهلوی عنان از زنجیر رست و با مشورت و پشتیبانی عده ای سیاستمدار زوار در رفته و تاریخ مصرف گذشته همچون نوری زاده قد علم کرد و ادعای رهبری معترضان در ایران کرد.
نوری زاده و امثال ایشان که از ساده لوحی ربع پهلوی و شیفتگی وی به قدرت آگاه بودند از هر فرصتی استفاده کردند تا وی را علم کرده، خواسته ها و منویات خود را دنبال کنند.
آنان با راه انداختن شوی تبلیغاتی «من به شاهزاده وکالت می دهم» سعی کردند تا جهت دهی اعتراضات و ناآرامی ها را بدست گرفته، مسیر این ناآرامی ها را به سمت دلخواه بکشانند غافل از آنکه دست خاندان پهلوی برای مردم ایران رو شده، سالها پیس برای همیشه این خاندان را با همه افکار و عقایدشان به زباله دان تاریخ حواله کردند.
در نظر مردم ایران، ربع پهلوی و مجاهدین دو روی سکه نفاق و نجاست هستند که نه تنها جایگاهی در بین ایرانیان نداشته و ندارند بلکه عامل عمده مشکلاتی هستند که از دیرباز گریبانگیر کشورمان بوده است.
یادداشت از: نادر محمدی – کردستان
انتهای پیام