• امروز : دوشنبه - ۲۱ آبان - ۱۴۰۳
  • برابر با : Monday - 11 November - 2024
یادداشتی از هادی شبانی

وحشت رجوی‌ها از انتقاد و افشای حقیقت

  • کد خبر : 38932
  • 10 آوریل 2023 - 15:11
shabani.

هادی شبانی، از انجمن نجات مرکز مازندران در یادداشتی با عنوان «راه بی بازگشتی که رجوی در پیش گرفت» نوشت: برای بررسی این جمله باید به گذشته سازمان سرک کشید و به بررسی این موضوع پرداخت. بعد از اعدام بنیانگذاران سازمان قدرت به دست رجوی افتاد. او که سابقه همکاری با ساواک شاه را داشت و از اعدام گریخته بود فرصت را مناسب دید و رهبری سازمان را به عهده گرفت تا بر جایگاهی تکیه بزند که لیاقت آن را نداشت و با فریبکاری به قدرت رسید. رجوی از همان ابتدا سعی کرد با دوگانگی و حیله گری مسئله رهبری خود بر سازمان را پیش ببرد. ابتدا برای اینکه خودش را با انقلاب مردم ایران همسو نشان دهد به حمایت از رهبری انقلاب پرداخت و کمی بعد مدعی دزدیدن انقلاب توسط همان رهبری شد و خودش را شایسته رهبری برای انقلاب دانست. رجوی هیچگاه در میان مردم نبود و همین باعث شد توهمات بیشتر شود.

در همین راستا ابتدا با سلسله مصاحبه هایی همه گروه‌ها را مورد نقد و بررسی قرار داد و از نظر خودش همه را از دور مبارزه خارج کرد. رجوی تنها سازمان خود را مدعی مبارزه و انقلاب می دانست. این توهمات رجوی دیگر حد و مرزی نداشت و فکر می کرد با فریفتن جوانان و گرفتن سلاح می تواند قدرت را به دست بگیرد و با این توهم وارد راهی شد که دیگر راه بازگشتی برایش متصور نبود.

رجوی با شروع ترورهای کور و جنایتی که انجام داد برای مردم ایران به مهره سوخته ای تبدیل شد که باید به سزای جنایاتش می رسید. ولی او که از حمایت دول غربی برخوردار بود فکر می کرد می تواند در استراتژی کوتاه مدتی که تبیین کرده بود به قدرت برسد. رجوی که هیچ شناخت درستی از شرایط جامعه و مردم ایران نداشت هر روز از مردم بیشتر فاصله می گرفت و ماهیت واقعی خودش را نشان می داد .

رجوی هر روز سعی می کرد در ملاقات با نمایندگان دول غربی وجهه سیاسی برای خود جور کند و فکر می کرد می تواند به عنوان تنها آلترناتیو حکومت ایران خودش را معرفی کند اما این تصور خامی بود که هنوز در آن دست و پا می زند .

خط اصلی در تشکیلات این بوده است که هر کسی بر علیه سازمان حرفی بزند و یا دست به افشاگری بزند و یا انتقادی بکند مورد تهاجم حداکثر قرار بگیرد تا دیگر جرات نکند بر علیه سازمان حرفی بزند. از طرف دیگر خط دیگری همسو با این جریان را پیش می برد و آن خط سیاسی است. رجوی با حمایت مالی تعدادی از افراد را به اسم شورای ملی مقاومت دور خود جمع کرد تا این گونه هم خودش و سازمانش را مطرح کند. این کار همچنان ادامه دارد و اعضای پیر و پاتال شورا به نقطه ای از استیصال رسیدند که مجبورند برای ادامه زندگی به فرقه رجوی آویزان باشند .

بعد از عملیات فروغ جاویدان عملا دیگر چیزی از سازمان مجاهدین خلق باقی نماند. فرقه ای شد تمام عیار. فرقه ای که دیگر به کسی پاسخگو نبود و همه باید به رجوی پاسخگو می بودند و بصورت افسار گسیخته مرزهای فرقه ای شدن را پشت سر گذاشت. خط اصلی در سازمان این بار به طور آشکار روشن شد. دیکتاتوری تمام عیاری که شکل گرفته بود، با قدرت بیشتری به سرکوب اعضا و هواداران و هر شخص و گروه دیگری پرداخت که کوچکترین انتقادی به فرقه و رهبرش داشت و دارد.

 آن زمان که در سازمان بودیم، تمام و کمال افتراهای آن ها را نسبت به همه باور می کردیم. بیرون که آمدیم و دروغ های سازمان را در مورد خودمان دیدیدم که با چه وقاحتی بیان می کند، متوجه دغلبازی های سران سازمان شدیم و فهمیدیدم این همه سال با دروغ اعضا و سازمان فرقه ای شان را نگاه داشته اند.

تهمت های ناروایی که از سمت سازمان به ما اعضایی که دیگر نمی خواستیم در مناسبات باشیم در حالی به سمت ما روانه می شد که هر کدام نزدیک به چنددهه حاضر شده بودیم برای این سازمان جان خود را بدهیم و آنجا بود که برایمان روشن شد اعضا هیچ اهمیتی برای سازمان ندارند. و هر چقدر زمان می گذرد بیشتر متوجه تهاجم افسار گسیخته علیه افراد و جریانات منتقد می شویم. اگر به سایت های فرقه نگاهی داشته باشیم درخواهیم یافت که از این گونه افترائات بسیار دیده می شود.

سران سازمان به وضوح نسبت به اعضا جدا شده کینه دارند و در هر فرصتی آنان را مورد توهین قرار می دهند. چرا که آنان با افشاگری از مناسبات فرقه ای رجوی ماهیت او را به خوبی به همه نشان دادند و می دهند.

واقعیت ماهیت رجوی چیزی نیست جز فردی قدرت طلب، خودکامه، مستبد و عوام فریب که به دنبال فرصت است تا به قدرت برسد و در این مسیر حاضر است هر کس و هر چیزی را فدا کند.

سران سازمان به خوبی واقفند که اگر ذره ای از بگیر و ببندهای تشکیلاتی شان عقب بنشینند، کسی برایشان باقی نمی ماند. آن قدر از انتقاد و رو به رو شدن با حقیقت وحشت دارند که سعی دارند هر صدای مخالفی را در نطفه خفه کنند. با همه این احوال رجوی به بن بست خورده است و راه بی بازگشتی که در پیش گرفته او را به محاق می برد.

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=38932

نوشته های مشابه

07نوامبر
برای مادر بیولوژیکم
نامه‌ای تأثربرانگیز از «محمدرضا ترابی» به مادر مغزشویی شده خود در فرقه رجوی

برای مادر بیولوژیکم