• امروز : یکشنبه - ۴ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 24 November - 2024

نامه سر گشاده به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو

  • کد خبر : 3891
  • 26 سپتامبر 2015 - 10:13

نامه سر گشاده به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو

ریاست محترم شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد اینجانب میر باقر صداقی یکی از اعضای قدیمی و با سابقه فرقه رجوی اخیرمطلع شده ام که از ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۵ سی امین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در شهر ژنوشروع شده و تا ۲ اکتبر ادامه خواهد داشت .image155162 (1)

من و خانواده ام بعنوان یکی از قربانیان حقوق بشر بجا دیدیم برای حفظ و ارتقاء حقوق بشردر سطح جهان به افشای موارد عدیده نقض حقوق بشر درمناسبات و تشکیلات فرقه رجوی با این نامه به شما اطلاع رسانی کنیم .

۱۵ سالی که من در قرارگاههای فرقه رجوی در عراق بوده ام تماما ممنوع الملاقات بوده ام در فرقه رجوی خانواده بعنوان سم و خوره تشکیلات معرفی میشد از اینرو هیچ یک ازما یعنی اعضا حق نداشتیم در خواست تماس مکتوب یا تلفنی یا ایمیلی با خانواده هایمان را داشته باشیم تا چه برسد به اینکه درخواست ملاقات با خانواده بکنیم به خاطر قطع بودن از دنیای بیرون ما نمیدانستیم موبایل چیست, نمیدانسیتیم اینترنت چیست, نمیدانستیم فیس بوک چیست ما اعضای فرقه رجوی در داخل مناسبات در مقرهای که فرقه برای ما سازماندهی کرده بود زندانی بودیم حتی برای تردد به مقر دیگر که معمولا ۲۰۰ متر بیشتر فاصله نداشت میبایست ویزای تردد میداشتیم که معمولا این ویزا های تردد را خودشان صادر میکردند که بیشتر جنبه کاری داشت ما هم زندانی و هم زندان بان زندانهای فرقه رجوی بودیم بخاطر شستشوی مغزی که در نشستهای عملیات جاری( انتقادی ) بر روی ما اعمال میشد تمامی احساسات ما در قبال پدر , مادر , برادر و خواهر خفه شده بود و بی دلیل نیست که هم اکنون اعضای گرفتار این فرقه به خانواده های که برای ملاقات آنها ریسک سفر به عراق را پزیرفته اند را خانواده الدنگ میخوانند .مادرم ۲۷ است که ازوضعیت حالی برادرم میر واقف که هم اکنون عضو این فرقه است هیچ خبر و اطلاعی ندارد .

در مناسبات فرقه رجوی ازدواج و تشکیل خانواده ممنوع است حتی کسانیکه متاهل بودند این فرقه آنها را مجبور کرده اند که از همسرانشان طلاق بگیرند بچه های صغیر این اشخاص در زمان صدام حسین به زور از والدینشان جدا وبه اروپا فرستاده شده اند نمونه بارز آن فرزندان خردسال خانم بتول سلطانی بود و هزاران مورد دیگر که قابل پیگرد و تحقیق میباشد .

در اثر شکنجه های روحی و روانی بسیاری از اعضا در این فرقه دچار افسرده گی شدید شده اند از جمله این قربانیان خود من بودم من از سال ۱۳۷۷ از این فرقه میخواستم جدا بشوم دلیل این هم برمیگشت به خودسوزی فرمان ( جوان کرد ایرانی) که در عراق بزرگ شده بود اما ۵ سال تما م من بدلیل ترس از استخبارات عراق ( اداره امنیت داخلی عراق) نمیتوانستم در خواست خروج بدهم بدلیل تبانی مسعود رجوی با صدام حسین دیکتاتور سابق عراق رجوی میگفت هر که از ما نیست بر ماست پس بریده مزدور اول دو سال زندان خروجی سازمان میماند بعد از سوختن اطلاعات به دولت عراق تحول داده میشود تا در زندان بد نام ابوغریب ۸ سال دیگر به جرم ورود غیر قانونی به عراق زندانی شود بعد هم تعویض با اسرای جنگی در این ۵ سال چون روزانه از خودم گزارش وضعیت نمی خواندم مورد آزار واذیت فرقه رجوی قرار گرفتم فرقه رجوی هر روز نشست انتقادی برای من میگذاشتند که چرا از اتوبان رهبری خارج شده ام در اثر شکنجه های روحی و روانی نشستهای انتقادی به بیماری افسرده گی مبتلا شده بودم هر روز سردردهای شدید داشتم و هفته ای دو بار نیز خون بیرون میرفتم شدت خون ریزی به حدی بود که تمای سطح توالت را خون میپوشاند

اخیرا هم مطلع شده ام بدلیل شدت مسئله داری نیروها و تهدید هم گسیختگی تشکیلات . فرقه رجوی در عراق و آلبانی بر میزان شکنجه های روحی روانی افزوده است و فرقه از همه نیروها خواسته است که طلبکاری را طلاق دهند .

میر باقر صداقی ۲۴٫۰۹٫۲۰۱۵


 

Lettre ouverte au conseil des Droits de l’Homme de l’Organisation des Nations Unies à Genève

Monsieur le président du Conseil des Droits de l’Homme de l’Organisation des Nations Unies,

Je, soussigné Mirbaqer Sedâqi, un ancien membre de l’Organisation des Moudjahidines du Peuple Iranien, la secte de Massoud et de Maryam Radjavi, viens d’apprendre la tenue, le 14 septembre 2015, de la 30ème session du conseil à Genève. Nous, ma famille et moi, voudrions vous rapporter les cas de violations des droits de l’homme au sein de cette organisation.

J’ai vécu pendant 15 ans dans la secte de Radjavi sans avoir droit de contacter ma famille. La famille est présentée comme un « poison » dans cette organisation et tout contact avec elle, que ça via téléphone ou l’internet, est interdit. Nous ne savions même pas ce que c’était un téléphone portable ou Facebook. Nous vivions enfermés dans nos bases et n’avions même pas le droit de fréquenter nos amis dans les bases voisines situées seulement à quelques centaines de mètres. Pour pouvoir entrer dans les autres bases de l’organisation, on avait besoin d’un « visa » qui n’était accordé que pour des missions spéciales. Nous étions à la fois le prisonnier et le geôlier de notre prison. La famille avait perdu son sens pour nous. Ma mère est restée, depuis 27 ans, sans nouvelle de mon frère Mirvaqef.

Dans l’organisation de Massoud Radjavi, il est interdit de se marier. Les membres qui étaient mariés, ont été obligés de divorcer. Leurs enfants leurs ont été enlevés et l’organisation les a envoyés en Europe. Un exemple, c’est Batoul Soltani et le sort de ces enfants.

Beaucoup de membres soufrent des problèmes mentaux. Farman, l’un de mes camarades qui était kurde, s’est immolé. Après sa mort, en 1999, j’ai voulu quitter l’organisation mais j’ai dû me taire pendant cinq ans car j’avais peur d’être livré aux services iraquiens. Ceux qui osaient déclarer leur volonté de quitter l’organisation étaient emprisonnés par les moudjahidins avant d’être livré aux services iraquiens qui les mettaient dans la prison d’Abu Quraib pour franchissement illégal de la frontière. Ils étaient en suite échangés avec les prisonniers iraniens de la guerre Iran-Iraq. Pendant les cinq années précédant mon départ de l’organisation, je refusais d’écrire des « rapports quotidiens » et je subissais toute sorte de pression pour être sorti de « l’autoroute de la pensée du guide ». Les pressions psychologiques, la dépression et les maux de tête m’ont rendu physiquement malade au point que je saignais tous les jours dans les toilettes.

L’organisation des Moudjahidins du Peuple, aujourd’hui plus que jamais, risque de s’éclater. Alors, en Iraq et en Albanie, elle augment la pression sur ces membres à qui elle vient de demander de « ne plus rien revendiquer ».

Je vous demande d’obliger cette organisation de vous ouvrir ses portes, de laisser vos agent d’interviewer les membres qui contestent les règles imposées par Massoud Radjavi. Je suis prêt à témoigner devant la justice.

Je vous prie d’agréer, monsieur, mes sincères salutations.

Mirbaqer Sedâqi,

Suisse

۲۴٫۰۹٫۲۰۱۵

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=3891