عضو نجات یافته از فرقه رجوی میگوید: این فرقه یارای رویارویی با خانواده ها و سیل عواطف خانواده های اعضا را ندارد و نمی تواند این موهبت الهی را از اعضای درون تشکیلات و اسیران درون تشکیلات پنهان کند.
به گزارش فراق، م. دشتستانی از انجمن نجات مرکز بوشهر در یادداشتی نوشت: در اردوگاه اشرف که بودیم فکر می کردیم که هیچ فعلی در جهان با وجود انقلاب مریم و رهبری مسعود نمی تواند خللی درعزم و اراده و پایداری مجاهد خلق ایجاد کند و آنها را بلرزاند! رجوی هم در نشستهایش به صورت حضوری و یا غیرحضوری اصلا راجع به حمله موشکی و خمپاره زدن به اشرف و عملیاتهایی که بر اشرف می شد تکیه نمی کرد و می گفت ما مجاهد خلقیم و از این ترقه بازیها نمی هراسیم و ما هم این را از مقاومت و استواری رهبری عقیدتی می دانستیم و با او در ذهن احساس نزدیکتری پیدا میکردیم .
در رابطه با فعالیتهای سیاسی و تبلیغاتی ضد رجوی در اروپا و امریکا، او همواره به همه آنها فحاشی می کرد و می گفت از حکومت ایران پول می گیرند و لجن پراکنی می کنند! اما زیاد برایش مهم نبود و همیشه می گفت می آیند یک تلنگری می زنند و می روند و شجاعت رو در رو شدن با هواداران و سمپات های ما را ندارند و اصلا قابل بحث نیستند .
بنابراین به نظر می آمد که تنها نکته ای که رجوی و ماشین انهدام انسانیت او ( به نام شورای رهبری ) و اعضای ستادش که بند از بند انسانیت و هویت ما و دیگر اعضا پاره می کردند و هنوز هم ادامه دارد، فقط روی کلمه خانواده و عاطفه حساس هستند و وسواس شدیدی دارند .
به همین دلیل ده ها موشک باران و حملات خمپاره ای و حملات هوایی و بمبارانها در جنگ آمریکا و عراق و دادن همه سلاح ها به آمریکاییها و رفتن در جوار دولتمردان آمریکایی و ایجاد تناقض در بین افراد و هواداران خودشان در همین رابطه و رخدادهای ۲۰ سال گذشته برایشان موضوعی نبود که برایش جنگ تبلیغاتی و روانی و رسانه ای به وجود بیاورند و برای همه عملکردهای ضد ایرانی در طول بیست سال ( از سقوط صدام تا به امروز ) برای همگی توجیهات و توضیحاتی دارند و از هر انتقادی و حرفی فراری هستند و دم به تله نمی دهند به جز چند مورد؛ خانواده، انجمن نجات، انجمن آسیلا و افشاگریهای جداشده ها .
این چهار مورد دقیقا نقطه تقابل و رویارویی خانواده ها و جداشده ها با کل دستگاه و ماشین سیاسی اجتماعی و بین المللی این فرقه بوده، هست و خواهد بود. و به طورشگفت انگیزی راس و تشکیلات مجاهدین را به چالش کشیده! به طوریکه مبارزه با این تشکل از نان شب برای دستگاه تبلیغاتی و سیاسی اجتماعی این فرقه مهم تر شده است و این را از برنامه های تلویزیونی و سایتها و وبلاگهایشان میتوان فهمید .
رسانه های این فرقه هرگاه صدایشان در می آید و ناله می کنند و جیغ می کشند معلوم می شود که تیری به هدف خورده است و تیرباران این تشکیلات برای آگاه سازی خانواده ها از طرفی و آزاد سازی اسیران گرفتار در این تشکیلات از طرف دیگر، همگی به خال خورده است و رهبری این فرقه را بچالشی باور نکردنی کشانده است. به همین دلیل تشنه به خون جداشده ها هستند و یک روزشان بدون تهدید و تطمیع در رسانه هایشان نمی گذرد .
مگر انجمن نجات و آسیلا و این خانواده ها و این جداشده ها حرف سیاسی دارند؟ مگر به استراتژی و اهداف شما نشانه رفته اند؟ مگر به انقلاب درونی که تبلیغش را میکنید گیر داده اند؟ خانواده ها مگر با شما حرف سیاسی و جنگ عقیدتی دارند؟ مادران و پدران پیر و سالخورده با شمایان مگر جنگ نظامی و سیاسی دارند؟ مگر موجودیت شما را به خطر می اندازند؟ مگر شما رویین تن نیستید؟ مگر انقلاب درونی برای همین نیست؟ مگر گوهرهای بی بدلیل و نوامیس ذوب شده در ارزشهای رهبری نساخته اید؟ مگر نه اینکه جهانی بجنبد شما از جا تکان نمیخورید ؟
مگر نه که در هر دادگاهی شما پیروز میدان هستید؟ مگر شما حمایت نمایندگان پارلمانها را ندارید و هر شب در رسانه هایتان شیپور پیروزی نواخته نمی شود؟ مگر امریکا و اروپا و مردم ایران هواداران وسربازان شما نیستند؟
پس این دلواپسی شما از یک تماس و یا دیدار عضو شما با خانواده اش برای چیست؟ پس ترس از گفتن یک خاطره و یادی در ذهن از مادر و پدر و خانواده در تشکیلات برای چیست و این جوخه تیرباران تشکیلات از کجا آمده؟
نتیجه
در این چند سال تجربه های فراوان ثابت کرده است که:
– جداشده ها و خاطرات و افشاگریهای آنها در رابطه با تشکیلات درونی این فرقه همواره پتک محکم و تردید ناپذیری بر راس این تشکیلات بوده و مجاهدین و رهبری آن یارای رویارویی با آن را ندارد و تا کنون نداشته و به همین دلیل روی این جنگ و این چالش میخ کوب شده اند و جبهه جدا شده ها را کانون اصلی نبرد می دانند.
– این فرقه یارای رویارویی با خانواده ها و سیل عواطف خانواده های اعضا را ندارد و نمی تواند این موهبت الهی را از اعضای درون تشکیلات و اسیران درون تشکیلات پنهان کند.
– این جنگ برای رهبری این فرقه جنگی نیست که بتواند با توضیح و توجیه و کوچک کردن آن، آن را بی اهمیت جلوه دهد و لاجرم همواره به گوش اعضای گرفتار در این تشکیلات رسیده و خواهد رسید .
– این جنگ تا روشن شدن چشمهای گریان و منتظر مادران و پدران پیر و فرزندان به دیدن عزیزانشان، ادامه خواهد داشت.
– انجمن نجات و انجمن آسیلا با پشت گرمی همه خانواده های دردمند و چشم انتظار تا به آخر استوار و پایدار ایستاده است. رهبری این فرقه همیشه می گفت مجاهدین با جنگندگی زنده هستند، پس بجنگ تا بجنگیم.
انتهای پیام / فراق