مزدوران فرقه رجوی پس از دستگیری در دهه ۶۰، ماجراهای جالبی از اجرای عملیات از سوی «واحدهای موتوری» به تاریخ سپردند.
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، دو مورد که در زیر می آید، شمهای از این روایتهاست:
«در منطقه پامنار، جلوی فردی در حدود ۲۳ تا ۲۵ ساله را در کوچه آهنگران گرفتیم و از او خواستیم بدون مقاومت پیاده شود. گفت موتور مال من نیست، ولی به هر کجا که خواسته باشید، شما را میبرم. ما قبول نکردیم. مسئول من [منظور فرمانده واحد ترور است]اسلحه را روی سرش گذاشت و گفت تا سه میشمارم و اگر ندهی، شلیک میکنم. او نپذیرفت و مسئول من به طرفش تیراندازی کرد و موتور را برداشتیم و متواری شدیم… در مورد دیگر، از موتورسواری که ریش داشت و احتمال قوی کارگر بود، خواستیم که از موتور پیاده شود که صاحب موتور در مقابل این جمله ما که گفتیم بدون مقاومت از موتور پیاده شو و به کنار دیوار برو، گفت من کارگرم و این موتور هم سرمایه من است، ولم کنید! ولی از آنجایی که موتورش را برای ترور لازم داشتیم، گوشمان به حرفهایش بدهکار نبود. از او خواستیم پیاده شود، صاحب موتور پیاده شد ولی در مقابل دستوری که دادیم که به کنار دیوار برود، مقاومت کرد. به طرفش تیراندازی کردیم و موتورش را برداشتیم و از محل متواری شدیم…»
انتهای پیام / فراق