رجوی در نشست عمومی و جلوی همه اعضا میگفت ما وقتی پیروز شویم هیچ کس از ما نمی پرسد چگونه پیروز شدید و با این توجیه که کسی پس از پیروزی شدن جرات بازخواست او را ندارد فرمان حمله، کشتن و اسیر کردن نیروهای هموطن را صادر می کرد.
به گزارش فراق، مرتضی حیدرزاده، عضو نجات یافته از فرقه رجوی با ارسال یادداشتی جالب درباره نقش مزدوران رجوی در اغتشاشات اخیر نوشت: چند روز پیش با یکی از دوستانم در اروپا تماسی داشتم ضمن گفت و گو و احوالپرسی صحبت به حال و هوای این روزها و اغتشاشات اخیر کشید.
هنگامی درباره وضعیت ایرانیان خارج کشور پرسیدم دوستم می گفت این روزها واقعیت جالبی برایم بیشتر روشن شد؛ آن هم تنفر ایرانیان خارج کشور از فرقه رجوی است.
او می گفت تصورش را هم نمیکردم این قدر مردم از فرقه رجوی متنفر باشند. یکی از حرف هایی که دارند این است که سازمان رفت با صدام و علیه هموطنان جنگید و خیلی ها را کشت. هرجا اینها وارد می شوند همه چیز به گند کشیده می شود. یک بار در یکی از تجمعات سرودی پخش شده بود که بعضی ها فکر کردند برای مجاهدین است. یک دعوایی راه افتاده بود که مجاهدین آمدند و عصبانی شده و برنامه را به هم ریختند. همه به شدت با افکار و اعمال آن ها مخالفند و سعی می کنند در تجمعات به قول خودشان سر وکله زنان و مردان مجاهد پیدا نشود.
دوستم می گفت علی رغم اینکه خیلی از ایرانیان مهاجر سالهاست در کشورهای خارجی زندگی می کنند و بسیاری موضوعات را فراموش کرده اند اما از اینکه در زمان جنگ، زمانی که فرزندانشان در برابر دشمن خارجی ایستاده بودند، یک گروه ایرانی در صف اول نیروهای دشمن بوده و به ایرانی ها حمله می کرده را فراموش نمی کنند. علت این همه تنفر بخاطر سابقه این خیانت، وطن فروشی و حضور آنان در عراق و همراهی باصدام است.
همه پناهندگان خارج کشور می دانند فرقه رجوی برای رسیدن به منافع خویش حاضر است دست به هر وطن فروشی بزند. در گذشته نیز یکی از مشکلات شان با ایادی فرقه سر گدایی آنها در خیابان ها بود. می گفتند این ها آبروی ما در اروپا بردند. به دروغ در خیابان ها عکس هایی از کودکان بدبخت و ژنده پوش نشان می دهند و گدایی می کنند و پول هایی که از خیریه های موهوم و از راه گدایی به دست می آورند خرج خودشان می کنند. با این رسم سعی می کنند چهره ایرانیان را مردمی بدبخت و فقیر و عقب مانده نشان دهند که به ما بر می خورد. آنها متعصب هستند و با بقیه مخالفین می جنگند.
البته خودفروشی و جنایت های فرقه برای مردم ایران هم تاریک نیست، کمترینش این است که چگونه در هر برهه ای شاهدیم با انواع دستورات فریبکارانه اعتراضات مسالمت آمیز مردم را به خشونت و لجن می کشانند و به دنبال آن هرج و مرج و برادرکشی راه می اندازند.
در یکی از سایت پاره های فرقه به مطلبی برخوردم که نویسنده فریبکاری در اعتراض به تجزیه طلب خواندن اغتشاشگران در مقام دفاع نوشته بود: آیا قرارداد ۲۵ساله با چین و و قراردادهای تجارت در خزر تجزیه و از بین بردن سرمایه های ایران نیست؟
به این اهالی ریاکار باید گوشزد کرد اگر شما از جیره خواران جدید فرقه هستید و خبر ندارید بشنوید! اگر هم قدیمی هستید و به روی خود نمیآورید سلسله نشست های توجیهی سال ۶۶ رجوی درباره سرنوشت جنگ ایران و عراق و قول های رجوی به صدام را یادآوری می کنم.
در آن روزها که تب عضو گیری و فراخوان های فرقه بالا بود، صدها تن از نیروهای قدیمی و زندانی را به عراق و کمپ کشانده بودند. یکی از روش های جدی فرقه در یگان های پذیرش، آموزش ایدئولوژی و نظرگاه ها درباره جنگ ایران و عراق، هماهنگی ها و قرارداد های رجوی با صدام بود. تمام اعضای جدید را در معرض این سوال قرار می دادند که اگر عراق خوزستان را بگیرد و در ازای آن رجوی به حکومت ایران برسد درست است و یا اینکه ایران با داشتن خوزستان جمهوری اسلامی بر سر کار باشد؟
نیروهایی که از دست دادن خاک ایران مرز سرخ می دانستند در معرض هجمه و تنبیه قرار می گرفتند و تا ماه ها در پذیرش می ماندند تا مغزشویی کاملتری انجام شود. آموزش بعدی آمادگی ذهنی افراد برای حمله به مرز ها و سرباز کشی بود که از قضا بیشترین ریزش نیرویی نیز در همین مرحله انجام می شد و بسیاری از افراد حاضر به همکاری با ارتش صدام و حمله به سربازان در جبهه های مرزی نشدند و رفتند. حتی از همان ابتدا بسیاری از اعضای قدیمی و فرماندهان سازمان نیز با این خط رجوی مبنی بر حمله و هجوم به پایگاه های ایران، کشتن و مجروح کردن و اسیر کردن نیروهای نظامی ایران مخالف و مسئله دار بودند و بسیار بودند که می گفتند این نیروها خویشاوندان خود ما هستند که دوره سربازی خود را می گذارنند و از مرزهای ایران محافظت می کنند اما رجوی یک توجیه داشت که در نشست عمومی و جلوی همه اعضا می گفت ما وقتی پیروز شویم هیچکس از ما نمی پرسد چگونه پیروز شدید و با این توجیه که کسی پس از پیروزی شدن جرات بازخواست او را ندارد و لازم نیست به کسی پاسخگو باشد فرمان حمله و هجوم و کشتن و اسیر کردن نیروهای هموطن را صادر می کرد و در عمل بخشی از نیروی نظامی صدام شده بود.
این دو نمونه، محض یادآوری مشتی از خروارها خیانت و جنایت فرقه است. واقعیت اینکه رجوی برای به دست آوردن قدرت فراتر از تجزیه طلب ها آن قدر به خیانت و جنایت دست زده که در مقوله این نوشتار هم نیست. همان شخص ریاکاری که نوجوانان و جوانان شکار شده را ملزم به حمله به سرباز مدافع وطن در مرزها می کرد، الان هم دستور به قتل و اغتشاش خشونت آمیز، آتش زدن سرباز و چادر کشیدن از سر زنان و سربریدن نیروهای مدافع امنیت می دهد.
همان کسی که دو دهه از ترس جانش فراری شده، در گور خزیده و حالا ادای وطن پرست ها را درمی آورد، بداند که مردم ایران که سهل است خارج نشین ها هم از او و گروهش متنفر و بیزارند.
انتهای پیام