جنایتها و خیانتهای فرقه تروریستی رجوی به اندازهای است که کمتر ایرانی است که از عمق و وسعت و حجم آن مطلع نباشد.
به گزارش فراق، علمای اخلاق از دیرباز به شاگردان خود توصیه میکردند از آداب خواندن آن است که در میان مطالعه هر متنی ولو متون اخلاقی، گاهی سر از متن بر آرند و تأمل و تفکر کنند تا در میان سیل کلمات نویسنده، قدرت تفکر از آنها سلب نشود.
نسخه قدیمی مدلهای جهتدهی به افکار عمومی، حذف و گزینش و محدودسازی اخبار بود، اما نسل جدید آن از طریق ایجاد سیل اخبار و غرق ساختن مخاطب در گرداب آن است.
کتابهای متعددی در تبیین ماهیت و مقیاس جنایاتی که فرقه رجوی نسبت به خلق مرتکب شد نگاشته شده؛ خداوند اشرف، صخره سخت، پرونده مسکوت و … نمونههایی از این کتب تاریخی است.
تصاویر جنایات هم در دسترس عموم است، عکسها مربوط است به قبل از دوران فوتوشاپ و طبعاً غیرقابل تشکیک. عملیات مهندسی نیز نمونهای از این کتابهاست که به تفصیل و با درج تصویر به تشریح این جنایات پرداخته که البته مطالعه یا حتی مشاهده تصاویر مندرج در آن برای مبتلایان به بیماریهای قلبی مناسب نیست!
فیلمهای سینمایی و آثار مستند خوبی نیز در این زمینه موجود است که سیانور، ماجرای نیمروز، ترور سرچشمه و… از جدیدترین این آثار محسوب میشوند. کتابهای خاطرات عزت شاهی، احمد احمد و… نیز منابع خوبی در این رابطه محسوب میشوند.
جنایتها و خیانتهای فرقه تروریستی رجوی به اندازهای است که کمتر ایرانی است که از عمق و وسعت و حجم آن مطلع نباشد. بدنامی سازمان و متولیان آن و خاطرات تلخ ناشی از زخمهای عمیقی که بر پیکره نحیف ایران دهه شصت وارد ساختند به گونهای است که طی ۴ دهه گذشته حتی زمانی که اختلافی در داخل کشور وجود داشت به محض اظهارنظر توسط منافقین با واکنش خفهکننده یا بیاعتنایی دیوانهکننده ملت با هر مرام و مذهب و مسلکی مواجه شدند.
ترفند سازمان و زوج بیهنر مسعود و مریم این بود که بعد از ارتکاب جنایت، مردانه پای نامردیهایشان میایستادند و مسئولیت جنایتها را میپذیرفتند تا قدرت خود را به رخ بکشند، اما همین امر باعث میشد ملت تکلیفشان را با جنایتکاران بدانند.
نکته مهم این است که سازمان با بهروز رسانی خود، همان پروژه ایجاد رعب و وحشت و جنایت را کلید زدهاند، لیکن در بهروز رسانی جدید با گرفتن خطای نرمافزاری گذشته، به جای پذیرفتن مسئولیت جنایات خود، آن را به جمهوری اسلامی نسبت میدهند تا بدین سان خطای راهبردی مسعود را تکرار نکنند و با مخفی کردن ذات پلید خود از یکی از مهمترین ابزارهای «جنگ شناختی» یعنی «پنهانکاری و تحریف واقعیت» بهره ببرند.
ولی کیست که نداند سابقه کودککشی در مرام و کارنامه ایدئولوژیک و عملیاتی فرقه رجویون ثبت و ضبط بوده و از حیث به خاک و خون کشیدن ملت و اعمال شکنجههایی که به مخیله شکنجهگران آموزش دیده ساواک هم خطور نکرده بود سابقه پرباری دارند.
اما فتنهها از ملزومات هر نظام پایا و انقلاب پویاست تا در میان این تنورها، گوهر واقعی آن صیقل مجددی بخورد و درخشانتر از قبل به نور افشانی در دنیای تاریک بپردازد، لذا آماج توماجها همواره در مسیر جریان انقلابها بوده و مگسان نیز همواره در عرصه سیمرغ برای بردن عرض خود و افزودن زحمت انقلابیون حضور داشتهاند. مگر در حکومتهای علوی و نبوی نبودهاند؟! و اصلاً «آتش که را بسوزد گر بولهب نباشد؟!»
سخن پایانی اینکه؛ چهل سال قبل زمانی که انقلاب خمینی کبیر یک نهال نوپا و نحیف بود مسعود برای خودش فرقهای منظم، مجهز، تیم راهبری منسجم، ایدئولوژی مشخص (التقاطی) و حتی ادبیات اختصاصی داشت اما با آن همه امکانات و نفرات و تجهیزات بر اساس سنتهای الهی به طرز حقارت باری فرو ریخت و امروز کمپ آنان به سرای سالمندانی تبدیل شده که به زودی به سرای ابدی خواهند شتافت.
در مقابل، امروز نهال انقلاب به درخت بارور و تنومند بیش از چهل سالهای تبدیل شده که به اتکای ریشههای مستحکم خود به نسیم نازنینهای خارجنشین پیام بیاعتنایی مخابره نموده و به نسخههای ضعیف بهروز رسانی شده منافقین اعلام نموده آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست.
البته در مورد فتنه ۱۴۰۱ توجه به این مطلب ضروری است که تئوریسینها و طراحان آن، ابتدا لفظ انقلاب را در مورد آن به کار بردند سپس تبدیل به قیام شد بعد خیزش و لابد بعدش هم تجافی و بعد نشستن و…
این مطلب به پایان آمد؛ حد و قد فتنهگران نیز بیش از این ایجاب نمیکند، اما در مورد نقش سنتهای الهی در برچیده شدن بساط طراحیهای پیچیده امنیتی در تاریخ انقلاب اسلامی با استناد به اسناد تاریخی و آیات قرآنی نیز به حول و قوه الهی بعداً خواهم نوشت.
یادداشت از: مرتضی دوران
انتهای پیام / فراق