مسئله داران درون فرقه در اوقات فراغت به حالت طنز از خاکریزها میدویدند و بالا می رفتند و شعار «دویدم و دویدم اما به هیچ جا نرسیدم» را به نشانه اعتراض و مسخره کردن انقلاب درونی اجرا می کردند.
به گزارش فراق، عباس، عضو جدا شده از فرقه رجوی و عضو کنونی انجمن نجات مرکز کرمانشاه در روایتی از آنچه در ذهنش مانده نوشت: در انقلاب درونی مجاهدین خلق (فرقه رجوی)، مسعود رجوی برای فریب اعضا و رمانتیک کردن مریم در انقلاب و مقدس و دست نیافتنی کردن خودش ابتدا منطق الطیر عطار نیشابوری و سیمرغ و کوه قاف را به صورت فیلم و دکلمه در اثبات بندهای انقلاب و سختی راه برای رسیدن به قله قاف و وصل به سیمرغ راه انداخت.
او مریم را مرغی معرفی کرد که تمام سختی ها را پذیرفته تا به بقیه نشان دهد چگونه به مسعود برسند. او در ادامه بند دیگری از انقلاب پوشالی سرود قدیمیِ: «دویدم و دویدم، سرکوهی رسیدم، دو تا خاتونو دیدم، یکی به من نان داد، یکی به من آب داد و …» را در قالب مزخرفات مریم جاری و ساری کرد. رجوی آن را به صورت فیلم و ترانه در آورد و به خورد اعضای نگون بخت داد تا بدینوسیله همه را با شارژ مقطعی از حالت عادی خارج کند و به سمت وعده های واهی انقلاب سوق دهد. اما در مقابل تمامی اعضای ناراضی و مسئله دار هر کدام به حالت مسخره بر روی خود نام مرغان منطق الطیر گذاشته بودند و به هم متلک انقلابی می زدند و اینگونه در مقابل انقلاب پوشالی مریم تقابل نشان می دادند. مسئله داران درون فرقه در اوقات فراغت و حتی درکار روزمره به حالت طنز از خاکریزها و تپههای خاکی می دویدند و بالا می رفتند و شعار «دویدم و دویدم اما به هیچ جا نرسیدم» را به نشانه اعتراض و مسخره کردن انقلاب درونی اجرا می کردند.
این خاطره ای است که در ته داستان بندهای انقلاب درونی بین مسئله داران مرسوم شده بود و اغلب با این خاطره تهی بودن و بی محتوا بودن انقلاب درونی مجاهدین را به سخره می گرفتند.
انتهای پیام / فراق