فرقه رجوی و حامیان آنها البته به شدت ضعیف شده و دیگر توان شکل دادن به پروندههای اجماع ساز علیه کشورمان را ندارند و میانگین سنی اعضای آن، خبر از مرگ و قرار گرفتن در سراشیبی نابودی میدهد.
به گزارش فراق، شاید بتوان یکی از دروغهای بزرگ تاریخی این فرقه را مسألهای دانست که هر بار با عنوان «کشتارهای سال ۶۷» مطرح میگردد؛ ادعایی که ابتدا رقم دهها هزار نفری را برای آن به کار میبردند و بعدها لیستی چهار هزار نفره از آن منتشر کردند. اما همین لیست به غایت ساختگی نیز تنها دارای ۵۰۰ اسم بود که مشخصات کاملی از آنها درج شده بود. اعدام منافقینی که گفته میشود تعداد آنها کمتر از این عدد بوده است در حالی در سال ۶۷ صورت گرفت که آنها همچنان در زندان رسماً به اعلام وفاداری به سازمان اقرار کرده و خود را برای اقدامات جنایتکارانه پس از آزادی علیه مردم ایران آماده میکردند. نکته جالب آنکه دستگاه قضایی کشورمان با بنا گذاشتن اصل بر برائت افراد، تعداد قابل توجهی از اعضای این سازمان را تنها با اعلام برائت از فعالیتهای سازمان آزاد کرد. هر چند تعدادی از این دسته نیز بعداً از کشور خارج شده و ارتباط تشکیلاتی خود را با سازمان ادامه دادند، اما این مسأله نشان داد تا چه اندازه اعضای این گروه تروریستی که در همدستی با صدام حسین به کشور حمله کردند و دستشان به خون هزاران نفر از مردم ایران آلوده است به انتقام از مردم ایران اصرار داشتهاند. با همین کارنامه مدتهاست افراد فرتوت و سالخورده ساکن آلبانی سعی دارند با توجه به حمایت سرویسهای جاسوسی غربی و با پروندهسازیهای موهوم علیه کشورمان به حاشیهسازی و ضربه زدن به ایران اقدام کنند.
حمید نوری جدیدترین دستاویز دشمنی با ایران
در آخرین مورد میتوان به ماجرای حمید نوری کارمند پیشین قوه قضائیه اشاره کرد که در یک تبانی آشکار، فرقه تروریستی رجوی با دولت سوئد دست به یک پروندهسازی مضحک زد. فرقه رجوی در تلهگذاری مشترک با نظام قضایی سوئد یک کارمند عادی قوه قضائیه ایران را که از قضا در دهه هفتاد از این نهاد خارج شده و شغل آزاد را اختیار کرده است به استکهلم کشاندند. وی که برای حل مشکلات خانوادگی دخترخوانده خود به این کشور سفر کرده بود در بدو ورود دستگیر و به زندان انفرادی منتقل شد. گذشته از اقدامات ضد حقوقبشری سوئد و ضرب و شتم حمید نوری، او اجازه کافی برای دفاع از خود هم نداشت. اما مسأله به همینجا ختم نمیشود. کسانی که به عنوان شاهد برای آنچه کشتار ۶۷ نامیده شده در دادگاه حاضر شدند هم ماجرای جالبی دارند. برخی از این افراد اعلام کردهاند حمید نوری را نمیشناسند و فقط به بهانه دستگیری وی برای دشمنی با جمهوری اسلامی ایران حاضر شدهاند. نکته جالب آنکه هیچ فردی از افراد حاضر شده در دادگاه، هیچ صحبت یا دلیل و سندی مبنی بر نقش داشتن حمید نوری در پرونده ادعایی ارائه نداده است و تنها چند نفر مدعی شدهاند که در زمان اجرای احکام اعدام، وی را تنها در محوطه زندان مشاهده کردهاند. علاوه بر این موضوع، مشخص نیست اگر ادعای کشتار ۶۷ فرقه رجوی صحت دارد چطور این افراد که به علت ارتباط تشکیلاتی با سازمان دستگیر شده و شاهد اعدام گسترده هم بودند به راحتی از زندان ایران آزاد شده و اکنون در اروپا مشغول خوش رقصی علیه مردم ایران هستند.
داستان پردازی فرقه رجوی علیه برنامه هستهای
اما این پروندهسازی کذب سابقه طولانی دارد. به عنوان نمونه ردپای این سناریونویسی سیاسی-امنیتی را میتوان در ابتدای دهه هشتاد نیز مشاهده کرد؛ جایی که فرقه رجوی در همکاری با سازمانهای جاسوسی امریکا و رژیم صهیونیستی درصدد بودند تا از گذرگاه پرونده هستهای کشورمان به ایران ضربه وارد کنند. به نوشته روزنامه ایران، ماجرا به ادعای مأموران اطلاعاتی امریکا بازمیگردد که در سال ۱۳۸۰ مدعی شدند ایران دارای برنامه و تأسیسات هستهای نظامی است که در اماکن نظامی کشور مشغول به طراحی و هدایت است. بهمن ماه همین سال جورج بوش رئیس جمهور وقت ایالات متحده، ایران را در کنار کره شمالی و عراق به عنوان محور شرارت معرفی کرد و مدعی شد باید با این سه کشور طبق رسالت امریکایی برخورد لازم را انجام دهد. پس از آن موج جدیدی از تبلیغات ضدایرانی در رسانههای غربی ایجاد شد که به طور مستقیم از طرف رسانههای صهیونیستی و خبرگزاریهای نزدیک به نومحافظهکاران امریکا هدایت میشد. همین ادعاها باعث شد انگشت اتهام فعالیت نظامی مخفی به سمت کشورمان گرفته شود. این درحالی بود که ایران طبق تعهدات خود به آژانس فعالیتهایی را که نیازمند اطلاعرسانی به این نهاد بود اعلام کرده بود و هیچ فعالیت مخفیانهای وجود نداشت. موج سواری آمریکا روی این پروندهسازی مشترک خود با منافقین منجر به پروندهای شد که همچنان پس از دو دهه محل بحث و گفتوگو شده است.
یگان سایبری آلبانینشینها
فرقه رجوی و حامیان آنها البته بشدت ضعیف شده و دیگر توان شکل دادن به پروندههای اجماع ساز علیه کشورمان را ندارند. با وجود این آنها در کمپهای خود که سه هزار کیلومتر دورتر از ایران و در خاک آلبانی است یگان سایبری تشکیل داده و به فعالیت در فضای مجازی مشغولند. حدود ۱۲۰۰ نفر از این افراد با آموزشهای اولیه در خصوص استفاده از کامپیوتر و اینترنت و استفاده از اکانتهای فیک به کمک رسانههای فارسیزبان بیگانه آمده و با یدک کشیدن نام مردم ایران تلاش دارند به عنوان صدای نارضایتی و براندازی از ایران ایفای نقش کنند؛ پروژهای خیالی که بیش از چهار دهه است با آرزوی آن به خواب میروند. رجوی ها امروز با نگاه به خلأهای موجود و با راهبرد نفرت پراکنی علیه انواع سیاستهای کشور و القای موج ناامیدی سعی دارند ضمن پوشاندن دستاوردهای ملی، روی نقاط ضعف ذرهبین بگذارند. این راهبرد در فضای مجازی به موازات عاملیت ترورهای خیابانی موساد و پروندهسازیهای حقوقبشری در همکاری با سرویس برخی کشورهای غربی صورت میگیرد.
برخورد با تروریستهای فضای مجازی
اعضای فرقه رجوی با ارتزاق از پولهای آلوده به خون دولتهای استکباری همچنان خوی تروریستی خود را اینبار در فضای مجازی و پشت نقاب اکانتهای مجهولالهویه در توئیتر و… بروز میدهند. غالب پروژه هشتگهای هماهنگ میان کاربران مجهولالهویه که به عنوان برانداز فعالیت میکنند، از پشت میزهای تروریستهای آلبانینشین هدایت میشوند. تشکیلات فرقه رجوی که روزگاری با سلاح گرم و سرد در خیابانهای کشور مشغول آدمکشی بودند، حالا بستر فضای مجازی را به عنوان یکی از اصلیترین ارکان فعالیت خود علیه نظام و ملت ایران مغتنم دانسته و بسیاری از اکاذیب و خطهای خبری تفرقهافکن را هدایت میکنند. طبیعتاً همانگونه که سربازان گمنام امام زمان(عج) در دهه شصت و سالهای پس از آن نسبت به خنثی کردن توطئههای تروریستهای فرقه رجوی در فضای حقیقی اقدام میکردند، باید این اقدامات با آگاهیبخشی به اصناف و اقشار مختلف مردم که مورد طمع جنایتکاران تاریخ قرار دارند، توسعه یافته و رسوایی دشمنان قسم خورده انقلاب بیش از پیش رقم بخورد.
انتهای پیام