فرقه رجوی به اندازه عمرِ جنایتها و خیانتهایش، انحراف و خطا در کارنامه خود دارند.
رجوی با لگدی به گور بنیانگذاران و با توطئه خود را رهبر مادام العمر فرقه خواند. وی در دهه ۶۰ با ژست و نمایشی معطوف به همان سوابق، مبادرت به تشکیل شورایی موسوم به ملی مقاومت نمود.
اما همگان دیدیم چندی نگذشت، یکی یکی اعضای اصلی آن چون بنی صدر، مهدی خانبابا تهرانی، متین دفتری ها، ماسالی، کریم قصیم، محمدرضا روحانی و انواع حزب ها با مشاهده انحرافات و خود محوری های رجوی خائن یا به سرعت خود را از دام رهانیدند و یا آن که رجوی تاب تحمل نیاورد و شخصیت هایی را دهان باز نکرده و انتقاد نکرده از شورای دست ساخته خویش اخراج کرد.
پس از چند سال هم که کفیگر به ته دیگ خورد و در شورای باسمه ای کسی نماند، با توطئه ای دیگر چند صد عضو سرسپرده سازمان را عضو شورا کرد و آش شله قلمکاری ساخت که مرغ پخته را هم به خنده انداخت. همزمان با برپایی فتنههایی در سال ۷۸ و ۸۸ رجوی که از منفوریت و انزوای هر چه بیشتر وحشت کرده بود دست به کارهای عجیب و غریبی زد؛ از نامه به برخی شخصیت های سیاسی در ایران گرفته تا التماس به نیم پهلوی.
او در نامه های متعدد از جبهه سلطنت طلبها درخواست همکاری و کمک برای سرنگونی کرد. به قرار اطلاع پاسخ ها و تودهنی هایی خورد که از غلط کردنش پشیمان شد.
حالا جالب است این شیطانِ به قدرت نرسیده که حداقل چهل سال است در کنار سایر دوگانگی ها و مزخرف گویی ها، درباره همبستگی یاوه سرایی می کند، شمشیر برداشته و کوچک و بزرگ را قلع و قمع می کند.
مضحک اینجاست اخیرا در همین سایت پاره ای که نام آن را همبستگی ملی هم گذاشتند قلم به مزدها را ردیف کردند تا خزعبلاتی سرهم نمایند و دوباره علیه سلطنت طلب ها و منتقدین خودشان لشکرکشی کنند.
مزدوران بخت برگشته رجوی دچار یک رهبر روانی و خودشیفته هم هستند. با اینکه دو دهه در گور است به خاطر عقل زوال یافته اش در گوشه ای از ایران پشه ای هم وزوز کند می گویند کار ما بوده است. آن ها نوشتند، تعدادی از مقامات دولتی در این تجمعات آمدند و شعارهای رضا شاه روحت شاد دادند. بعد ضمن رد کردن و ساختگی خواندن تجمعات و یک سری اخبار در هم و برهم در این زمینه، شروع به یقه درانی کردند و چندین مطلب منتشر کردند که این برنامه ها ساختگی است و مقامات دولتی عامل پخش این شعار هستند! به این مزدوران خارج نشین زوال عقل یافته باید گفت همه چیز ساختگی است جز منفوریت شما که از ترس زوالتان خود را به هر دری می زنید.
این نکته هم بدیهی است همان معلم و بازنشسته ای که تجمعی دارد و مطالبات صنفی خود را مطرح می کند در کشور خودش این حق را دارد و می تواند تجمع، اعتراض و اعتصاب داشته باشد و نیازی به غلط اضافه معاندین ندارد.
این همه فلاکت و حضیض این فرقه با سرکرده پابهگور دیدنی است.
مرضیه رئیسالساداتی
انتهای پیام / فراق