«خوشرقصی و پارس کردن سگهای رجوی در مقابل دادگاه سوئد و یا هر نقطه ای دیگر، مصداق پارس کردن آن سگی است که وقتی از او می پرسند چرا وقتی پارس میکنی دمت هم می لرزد، می گوید که آخر خودم هم می ترسم!»
چند روز پیش، لوویزا هومریش، خبرنگاری که گزارش افشاکنندهای از اقدامات تروریستی فرقه رجوی در آلمان منتشر شده بود، مورد تقدیر قرار گرفت.
به گزارش فراق، این خبرنگار بی طرف و مستقل به سبب تحقیقات ارزشمندی که برای تهیه این گزارش انجام داده بود از سوی انجمن روزنامه نگاران برلین به عنوان برگزیده جایزه روزنامه نگاری «قدرت ماندگار» معرفی شد تا به چند جین مزدور اجیر شده رجوی در آلمان ثابت گردد که در این عصر فرا ارتباطات، هر دسیسه ای علیه حقیقت به کار گیرند، در نهایت خودشان بازنده خواهند بود.
اما ماجرا این گونه شروع شد؛ سوژه مهم کودک سربازی و سوءاستفاده از کودکان در فرقه رجوی برای اولین بار توسط این خبرنگار، رسانهای شد و بلافاصله مزدوران حلقه به گوش رجوی سعی کردند با انواع تهمت و برچسب به این خبرنگار مستقل، از موج افشاگری و رسوایی که علیه شان به راه افتاده بکاهند، حتی در این زمینه با جمع آوری امضاهای جعلی و اجباری سعی کردند از این خبرنگار و رسانه منتشر کننده، شکایت رسمی هم کنند اما زهی خیال باطل که این بار دیگر شاکیان در دامان فرقه تروریستی رجوی بزرگ شده بودند و آن ها نمی توانستند ماجرا را لاپوشانی کنند.
موضوع مورد بحث ما در اینجا پرداخت به مقوله کودک سربازی نیست که البته در این باره به حد کافی مطالب وجود دارد و با یک جست و جوی ساده در سایت فراق و سایت های دیگر می توان از این افشاگریها باخبر شد.
بهانه وجیزه ما این بود که مروری بر اقدام ارزشمند خبرنگار برگزیده آلمانیایی از نگاه رسانه داشته باشیم و نشان دهیم که فرقه رجوی هنوز هم نتوانسته از تبعات دامن گیر آن فرار کند؛ نویسنده معتقد است بزرگنمایی دادگاه سوئد و حتی بسیاری از نشست های اخیر مجازی فرقه هم تاکتیکی برای فرافکنی و انحراف افکار عمومی از این موضوع بوده است. موضوعی که مریم رجوی الان به خوبی از آن آگاه بوده و می داند اگر پشت پرده فرقه کثیف او علنی شود باید هرچه سریعتر تشکیلات خود را جمع کرده و گور خود را گم کند.
اما سئوالات تمام خبرنگاران مستقل که حق پاسخ شنیدن آن از طرف یک فرقه مدعی حقوق بشر را دارند این است که:
–چرا در فرقه رجوی کودکان به اجبار از والدینشان جدا و به کشور های اروپایی فرستاده شدند؟
-چرا همسران به اجبار از شوهرانشان طلاق داده شدند و همه زنان فرقه یک شبه به عقد رجوی درآمدند؟
-چرا ارتباط خانوادگی برای اعضا ممنوع است ولی بسیاری از نزدیکان رجوی همراه همسر و فرزند خود هستند؟
–چرا در نشست های داخلی فرقه شخصیت های انسانی اعضا سرکوب شده و مورد انواع شکنجه های روحی و جسمی قرار می گیرند؟
–فرقه ای که مدعی حقوق بشر است چرا اعضای خودش دسترسی آزاد به فضای مجازی و حتی انتخاب نوع پوشش ندارند؟
–رجوی چرا از مادر و پدر سال خورده اعضای خود وحشت دارد و اجازه یک تماس تلفنی به آن ها نمی دهد؟
–چرا بسیاری از اعضای شما که الان بیش از۶۰ سال سن دارند نمی توانند آزادانه به بیرون از فرقه تردد کنند؟
–منابع مالی شما در طول چهار دهه خیانت و جنایت از کجا تامین شده است؟
–فرقه ای که ادعای آزادی بیان و اندیشه دارد چرا اعضایش حتی اجازه ندارند نام واقعی خود را به زبان بیاورند و با نام مستعار فعالیت می کنند؟
و هزاران پرسش دیگر که بدون شک رهبران فرقه تروریستی رجوی هرگز برایشان جوابی نخواهند داشت و به هم همین جهت هم از هر گونه افشاگری ترس و وحشت دارند.
خوشرقصی و پارس کردن سگهای رجوی هم در مقابل دادگاه سوئد و یا هر نقطه ای دیگر، مصداق پارس کردن آن سگی است که وقتی از او می پرسند چرا وقتی پارس میکنی دمت هم می لرزد، می گوید که آخر خودم هم می ترسم!
محمدجواد نوعپرور – فراق
انتهای پیام