بررسی شیوه های نفوذ در گروهک منافقین
مسئولین سازمان همواره صحبت از درد و مصائب و سخت کوشی اعضأ در ایران و بعدها در عراق بود و گاها” فیلمها و یا اسلاید هائی هم نشان می دادند.
رفتار شناسی گروهک تروریستی منافقین نشان می دهد که برون داد ترویستی این سازمان، در پس معادلات فرقه گرایانه پیچیده قرار گرفته است.
منافقین همواره برای پرکردن ساختار انسانی شان دست به هر اقدامی زده اند و به هیچ اصولی در این راستا حتی قوانین داخلی خود پایبند نیستند.
اعضای این گروهک در راستای نفوذ و تاثیرگذاری بر افرادی که با آنها مواجهند اقدامات مختلفی را صورت می دهند که یکی از مدلهایی که می توان به آن اشاره نمود،مدل تخفیف وارونه (Reciprocal Concession ) است.در شرح این مدل می توان موارد ذیل را شرح داد:
آیا هیچگاه به صف مردم در مقابل مغازه هائی که حراج کرده اند توجه کرده اید؟ آنها صف بسته اند که کالائی را ارزانتر از گذشته بخرند، گاهی بدون آنکه به این فکر کنند که آیا به چنان کالائی نیاز دارند و یا خیر! (توجه داشته باشید که ارزانتر و نه ارزان، چرا که بسیاری از مردم از خرید اجناس ارزان متنفر و گریزانند و حتی یک ضرب المثل انگلیسی عنوان می کند که من آنقدر ثروتمند نیستم که جنس ارزان بخرم، چرا که آنها کیفیت و عمر لازم را ندارند، اما تقریبا” همه مشتاق خرید کالایی هستند که ارزانتر از قیمت گذشته و یا معمولش باشد.) تجار و فروشندگان بخوبی نسبت به این عادت و علاقه مردم به خرید جنس ارزانتر آگاه هستند و از آن حداکثر استفاده را میبرند. آنها متخصصین «تخفیف وارونه» هستند؛ به این معنی که چند روز قبل از حراج قیمت بعضی از اجناس خود را بالا برده، دید و انتظار مشتری نسبت به آن اجناس را عوض میکنند و بعد قیمت آنها را تحت عنوان حراج به قیمت معمول و حتی بالاتر از آن، پائین میآورند و علی رغم اینکه از فروش آن اجناس سود بیشتری میبرند، اما در ظاهر حراج کرده و گاه مدعی ضرر هم هستند. شما نیز به خیال اینکه دارید آن کالا را بمراتب ارزانتر از قیمت واقعیش میخرید صف میکشید که هر چه زودتر آنرا ابتیاع فرمائید.
گفتنی است که تمام فرقه ها، بدون استثنأ این شیوه را درمراحل اولیه عضو گیری بکار میگیرند. آنها همچنین بهنگام جمع آوری کمک مالی از این شیوه بیشترین استفاده را میبرند. در تشکیلات منافقین، بعد از امور توضیحی اولیه، از افرادی که جذب می شوند، معمولا” ابتد یک خواسته بزرگ مثل تمام وقت شدن در گروه، رها کردن خانواده و زندگی در خانه های جمعی و یا رفتن به مناطقی که منافقین هوادار کمتری داشتند را درخواست میکردند و بعد از رد این خواسته از طرف هوادار مربوطه، از او میخواستند که فرضا” چند روز در هفته در خیابانها به فروش نشریه مجاهد کمک کند. و یا از هواداران مسن تر و ثروتمند تر پرداخت کمک مالی بزرگی را طلب میکردند و بعد از او کمک کمتری را خواستار میشدند، و یا از آنها میخواستند که خانه خود را بطور کامل در اختیار سازمان بگذارند و باز بعنوان تخفیف از او میخواستند که افرادی از سازمان را در خانه خود جای دهند و یا اجازه دهند که سازمان از بخشی از خانه آنها جهت انبار سلاح و یا نشریات سازمان استفاده نمایند.
یکی از اعضای جداشده سازمان در این خصوص اذعان می کند:استفاده دیگر این شیوه در داخل خود سازمان و برای اعضأ بود، به این ترتیب که فرضا” برای ما که در اروپا و یا آمریکا کار میکردیم، همواره صحبت از درد و مصائب و سخت کوشی اعضأ در ایران و بعدها در عراق بود و گاها” فیلمها و یا اسلاید هائی هم نشان میدادند، که در مقایسه با آنها ما خود را در وضع به مراتب بهتری دیده و نسبت به چیزی شاکی نبوده و حتی نسبت به اشتباهات و برخوردهای بد مسئولین معترض نباشیم. علاوه بر این هدف دیگر این بود که در مقایسه با آنان ما فدا و از خود گذشتگی خود را کم دیده و همواره نسبت به سازمان احساس دین کنیم. نکته جالب اینستکه بعدا” من فهمیدم که مشابه همین شیوه در مورد افراد مستقر در عراق بکار گرفته میشده است. به آنها هم گفته میشد: “در حالیکه شما در عراق در میان خانواده خود (منظور خانواده سازمانی است) هستید و در فضای گرم سازمان زندگی میکنید، برادران و خواهران شما در اروپا باید روزانه ده تا پانزده ساعت در هوای سرد در خیابانها ایستاده و جلوی بورژواها و هر کس و ناکسی، خود را خوار و ذلیل کنند که بتوانند مخارج سازمان را تامین کنند که ما محتاج کمک بیگانه نباشیم.”
پایگاه اطلاع رسانی رجویسم
لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=3281