فرقه تروریستی رجوی از خطرناک ترین گروه های ضد ملت ایران است. این فرقه تروریستی به سرکردگی مریم و مسعود رجوی جنایت های بی شماری علیه مردم ایران مرتکب شده است.
به گزارش فراق، در زیر مهم ترین جنایت های انجام یافته توسط این فرقه خیانتکار را می خوانید:
سازمان مجاهدین خلق (فرقه رجوی) که در دهه ۶۰ مسئولین و سران نظام را هدف ترورهای خود قرار داده بود، جنایت دیگری نیز به نام خود ثبت کرد: قتلعام مردم بیگناه. در جای جای برگهای تاریخ ایران، نام مردان، زنان و کودکانی وجود دارد که بدون هیچ گونه پیشینه سیاسی، قربانی ترورهای فرقه رجوی شدهاند.
به شهادت رساندن زوار بیگناه در حرم امام رضا(ع)، کشتار مردم بیگناه در تهران، شیراز، اهواز، قم، اصفهان، مازندران، همدان، گیلان، سمنان، تبریز، کردستان و … تنها بخشی از کارنامه سیاه فرقه رجوی است. آنها نه تنها سران نظام را هدف قرار میدادند، بلکه از کشتن و اعمال جنایت علیه مردم عادی نیز ابایی نداشتند.
فرقه تروریستی رجوی، تنها در بازه زمانی ۱۱ فروردین تا ۲۶ اسفند سال۱۳۶۲، مسئولیت ترور ۴۵۸۳ شهروند ایرانی را برعهده گرفت.
در ادامه، فهرستی از جنایتهای فرقه رجوی در شهرها و استانهای مختلف کشور ارائه میشود؛ لیستی که رد فرقه رجوی را در جنایتهای بیشماری در اقصی نقاط کشور نشان میدهد.
کشتار مردم بیگناه در تهران
فرقه رجوی در سلسله عملیاتهای تروریستی خود علیه مردم ایران در سوم اسفند ۶۰با انفجار بمبی در میدان عشرت آباد تهران۱۱نفر از مرد مظلوم را شهید و۲۵ نفر را مجروح کردند. علاوه بر این، در تاریخ ۹ مهر ۶۱ در کنار مسافرخانه زیبا پارک در میدان امام خمینی و در نزدیکی ساختمان مخابرات بمبی دیگر را منفجر کردند. بر اساس گزارش خبرنگار روزنامه کیهان ۶۴ تن از شهدای این حادثه به پزشکی قانونی منتقل شدند.
در ساعت۱۹:۳۰روز ۱۵شهریور ماه سال۱۳۶۱هم بار دیگر در اقدامی تروریستی، فرقه رجوی با انفجار بمب در خیابان خیام تهران دهها تن از مردم عادی را به شهادت رساند. در جریان این انفجار، یک اتوبوس دو طبقه که در حال حرکت و مملو از جمعیت بود در آتش سوخت و تمام مسافران آن شهید و مجروح شدند.
در ۲شهریور۶۳ به واسطه انفجار بمب در میدان راه آهن تهران توسط فرقه رجوی،۱۷تن شهید و۳۰۰نفر زخمی شدند که براساس گزارش روزنامه جمهوری اسلامی، دو کودک و هشت زن در شمار شهدا دیده میشدند. در۲۴اسفندهمان سال، در اثر انفجار بمبی که توسط فرقه رجوی در بین نمازگزاران انجام شد تعدادی از نمازگزاران به شهادت رسیدند.
روز ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۴ فرقه رجوی این بار در خیابان ناصرخسرو تهران اقدام به بمبگذاری کردند، در این بمبگذاری ۹ نفر از مردم بیگناه شهید شدند. علاوه بر این، فرقه رجوی افراد و اشخاص دیگری را در مغازهها، پیادهروها، خیابانها، خانهها و… به بهانههای واهی به شهادت میرساندند.
جنایت در شیراز
یکی از فجیعترین جنایتهای فرقه رجوی در ۲۱ مهر۱۳۶۰، شهادت یک کودک۶ساله و مادر ۲۲ ساله در شیراز بود. بنابر گزارش روزنامه کیهان در ساعت۱۹آن روز، عوامل فرقه رجوی با کار گذاشتن یک بمب در اتومبیل پیکان در خیابان هدایت شیراز، این دو تن را به شهادت رساندند.
روز شنبه ۲۵ مهر همان سال، مصادف با روز عید غدیر خم، سازمان منافقین جنایت دیگری در پرونده خود ثبت کرد. روزنامه کیهان در ۲۶ مهرماه طی گزارشی درباره این جنایت فرقه رجوی نوشت: «اتوبوس خط یک شرکت واحد شیراز هنگامی که در روز عید غدیر، مقارن ساعت ۴ بعد از ظهر با بیش از ۳۰ مسافر از پل اللهوردی خان به سمت میدان شهدا در حرکت بود، در میدان جمهوری اسلامی توسط دو دختر منافق سرنشین اتوبوس به آتش کشیده شد. در جریان این آتشسوزی بیش از ۱۵ مسافر اتوبوس مجروح شدند و دو کودک خردسال نیز به شهادت رسیدند. یکی از شهدا به نام لیلا نوربخش بود و از شهید دیگر تنها قطعه ذغالی به جا مانده است.»
مطابق آماری که در شماره ۱۴۷ ارگان رسمی فرقه (نشریه مجاهد) منتشر شده است فرقه رجوی از پانزدهم تا بیست و پنجم آذرماه ۱۳۶۱، هفت عملیات تروریستی را در شیراز برعهده گرفتند. انفجار خودرو و منازل مسکونی، ترور کسبه، آتشسوزی گسترده و… از جمله این عملیاتهای تروریستی بود که منجر به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از شهروندان شد.
کشتار مردم عادی در اهواز
در اواخر آبان ماه سال ۱۳۷۸ بود که دستور اجرای عملیات تروریستی در خاک ایران توسط مسعود و مریم رجوی سرکردههای فرقه رجوی صادر و به قرارگاه هفتم فرقه رجوی در خاک عراق یعنی حبیب (واقع در بصره) جهت اجرا ابلاغ گردید. اولین تیم سه نفره فرقه رجوی با همکاری استخبارات رژیم بعث صدام از مرز عبور کرده و از مسیر پاسگاه زید، سه راه حسینیه و جاده خرمشهر – اهواز وارد شهر اهواز شده و با جاسازی و استقرار یک قبضه خمپاره انداز ۸۲ میلی متری در محل پارک حجاب این شهر در چهارم آذر ۱۳۷۸، با پرتاب پنج گلوله خمپاره بیهدف و کور به داخل اهواز، دست به یک جنایت علیه مردم بی دفاع این شهر زدند.
در اثر این عملیات تروریستی ناجوانمردانه یکی از هموطنان اهوازی به نام محمد سعید جلیزاوی که دبیر آموزش و پرورش اهواز بود، شهید و ۱۱ زن و کودک بیدفاع نیز به شدت مجروح شدند.
پس از این عملیات تروریستی سرکردههای فرقه رجوی طی اطلاعیهای که منتشر کردند، مسئولیت انجام این عملیات تروریستی را به عهده گرفته و پیام شادباشی برای قرارگاه هفتم این گروهک به جهت تشویق و ترغیب قرارگارهای دیگر فرقه رجوی برای انجام عملیات مشابه فرستادند.
بمبگذاری در حرم امام رضا(ع) و شهادت زوار بیگناه در مشهد
فرقه رجوی در ۱۵ شهریور ۱۳۶۰ با حمله به یک مغازه کفاشی در مشهد محمدابراهیم سروش را که در حال کسب رزق حلال بود به شهادت رساندند. همچنین علی محمد یزدانی را که یک گچکار ساده بود در ۲۲مرداد همان سال به شهادت رساندند. محمد ابراهیم عطاران صاحب مغازه لوازم التحریری در شهرستان قوچان از دیگر اشخاصی بود که در۲۷ آبان سال ۶۰ در مغازهاش توسط این سازمان به شهادت رسید.
علاوه بر این، حرم مطهر امام رضا(ع) در تاریخ ۳۰خرداد ۱۳۷۳ مصادف با عاشورای حسینی شاهد یکی دیگر از جنایات فرقه تروریستی رجوی بود که به خاک و خون کشیده شدن جمعی از زوار امام رضا(ع) انجامید. در این تاریخ، حوالی ساعت۱۴و۲۶دقیقه بمبی که توسط فرقه رجوی تا نزدیکی ضریح مطهر حمل شده بود، منفجر شد که به شهادت ۲۶ نفر و مجروح شدن ۳۰۰ نفر از زائران بیگناه منجر شد.
بر اثر شدت انفجار که طبق نظر کارشناسان مربوطه به انفجار۱۰پوند ماده منفجره تی. ان. تی بود، اعضای بدن تعدادی از زائران همچون سر، دست، پا و انگشت جدا شده و سطح بیشتر رواقها همچون رواق دارالحفاظ، دارالسعاده و نیز گنبد الله وردیخان، گنبد حاتم خانی و بخش وسیعی از دیوارها را پوشانده بود.
متعاقب این عملیات تروریستی روزنامه امریکایی هرالدتریبون با اختصاص تیتر بزرگی به تشریح عملیات تروریستی فرقه رجوی در ایران پرداخت و نوشت: پس از پایانجنگ هشت ساله ایران و عراق این حادثه یکی از فجیعترین عملیاتهای تروریستی در داخل ایران است.
روزنامه گاردین با درج خبر انفجار بمب در حرم حضرت امامرضا (ع) نوشت: اینفاجعه در مقایسه با قتلعام نمازگزاران مسجد الخلیل در اسرائیل و حادثه انفجار بمب در یک کلیسا در لبنان به قدری تکاندهنده است که بسیار بعید بهنظر میرسد عاملین این جنایت مسئولیت آن را بپذیرند.
ترور مردم عادی در قم
ساعت ۱۶ و ۲۰ دقیقه روز ۲ تیر ۱۳۶۰ بمبی توسط فرقه رجوی در سالن انتظار راه آهن شهر قم منفجر شد که باعث شهادت و زخمی شدن دهها نفر از مردم بیگناه شد. روزنامه اطلاعات در گزارشی که روز بعد از فاجعه منتشر میکند درباره قربانیان این حادثه مینویسد: «در میان مسافران، عدهای سرباز عازم جبهه نیز دیده میشدند. ضمنا در میان قربانیان این فاجعه جسد یک زن و دو کودک نیز مشاهده شده است». بنابر این گزارش «بمب هنگامی منفجر شد که داخل سالن راه آهن و قطار، برادران سربازی برای عزیمت به جبهه در انتظار بودند.»
همین گزارش حاکی از این است که این بمب از نوع تخریبی و آتشزا بوده و هنگام انفجار، شعلههای رنگین ایجاد کرده. همچنین آثار سوختگی فراوان در بدن مجروحین و شهدا برجای گذاشته است.
قربانیان ترور در اصفهان
نشریه مجاهد ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق در شماره ۲۲۰ خود از ترور شهید مهدی جبار زارع یک مغازهدار ساده در میدان دروازه تهران اصفهان خبر میدهد. همچنین در شماره ۱۸۱ نشریه خود خبر ترور و به شهادت رساندن یک مغازهدار دیگر به نام ناصر ماندگار در مهر سال ۶۲ را مطرح میکند. همچنین، شهید میترا (زینب) کمایی یکی دیگر از نوجوانانی است که در آتش کینه و خشم فرقه رجوی در اصفهان جان داد. تنها جرم وی داشتن حجاب و شرکت در راهپیمایی علیه بدحجابی بود.
شهید فاطمه طالقانی کودک سه ساله قربانی ترور بود که در زمانی که پدر و مادر جهادگرش در بندر ماهشهر به قصد خواندن نماز صبح، کانتینر محل اقامت خود را ترک میکنند و فاطمه سه ساله در خواب بوده، توسط دو نفر از فرقه رجوی کانتینر به آتش کشیده میشود.
ترور مردم عادی در مازندران
فرقه تروریستی رجوی در شماره ۱۴۳ ارگان خود از جنایتی دیگر علیه مردم ایران پرده برمیدارد؛ بر پایه این اعتراف، در ساعت ۸ صبح روز ۱۸ فروردین ۱۳۶۱، یک واحد عملیاتی از تروریستهای فرقه رجوی مستقر در جنگلهای مازندران، در یک عملیات کمین در جاده قائمشهر به قادیکلا، اتومبیل وانت حامل چهارتن از نیروی داوطلب مردمی در مازندران را متوقف میکنند و پس از پیاده کردن نیروها، آنها را تیرباران میکنند. نکته شایان ذکر این است که نشریه فرقه، هیچ نوع سمت دولتی و حاکمیتی را برای این قربانیان ذکر نکرده است.
جنایت فرقه علیه مردم عادی در همدان
فرقه رجوی در سلسله عملیاتهای ترویستی خود اینبار مردم بیگناه همدان را مورد هدف قرار دادند. بر اساس گزارش شماره ۱۳۰ نشریه مجاهد در ۵ شهریور ۱۳۶۱ یک روزنامهفروش به نام ناصر شریفیتبار در مقابل دکهاش در خیابان بوعلی همدان توسط فرقه ترور شد.
علاوه بر این ۱۰ آذر ۱۳۶۱ یک شیشهبر همدانی در مغازهاش تنها به جرم هواداری از جمهوری اسلامی توسط فرقه ترور شد که فرقه در شماره ۱۳۲ ارگارن رسمی مطبوعاتی خود (مجاهد) به این جنایت اعتراف کردند.
حمله به شهروندان گیلانی
فرقه رجوی در شماره ۱۳۹ ارگان مطبوعاتی خود (مجاهد) اعتراف کرد که در تاریخ ۹ آذر ۱۳۶۱ در جریان حملات موسوم به «مقاومت مسلحانه» در گیلان اتومبیل فردی به نام غلامرضا اکبری را که عضو انجمن اسلامی آتشنشانی رشت بوده متوقف و با شلیک گلوله وی را ترور کرده است. ۲۲ آذر همان سال اتومبیل حامل چهار تن از اعضای بنیاد مسکن گیلان توسط فرقه به رگبار بسته شد. جنایتی که در شماره ۱۳۲ نشریه مجاهد، فرقه به شرح آن پرداختهاند.
همچنین این نشریه در شماره ۱۴۰ اعتراف کرد که نیروهای فرقه مستقر در جنگلهای گیلان یک عمو و برادرزاده به نامهای محرم و محرمعلی بهرامیان را بی هیچ دلیلی ترور کردهاند. فرقه تروریستی رجوی در شماره ۱۴۱ نشریه مجاهد نیز اعتراف کرد که پنج شهروند را در جنگلهای گیلان ترور کرده است. نکته قابل توجه اینکه فرقه در این جنایت که در بهمن ۱۳۶۱ صورت گرفته، تاکید کردند که این افراد هیچ نوع سمت دولتی و حاکمیتی نداشتند و تنها به جرم احتمال «راهنما» بودن ترور شدند.
ترورهای فرقه در بابل
یکی دیگر از شهرهایی که شاهد جنایت های فرقه بود، شهر بابل بود. آیتالله محمد فاضل استرآبادی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره فعالیتها و جنایتهای فرقه در بابل میگوید: «منافقین در بابل افراد زیادی را ترور کردند. از جمله روحانی شهید نجاریان که در ماه مبارک رمضان ترور شد. همینطور روحانی شهید توحیدی که او هم به دست منافقین در بابل به شهادت رسید. از افراد غیرروحانی هم زیاد ترور کردند.»
جنایت در سمنان
مردم بیگناه سمنان نیز از جمله افرادی بودند که هدف حملههای کور فرقه قرار گرفتند. شهید «بتول صفدری» یکی از زنان ترور شده توسط فرقه بود که حتی به کودک ۱۳ ماهه اشهم رحم نکردند. شهید «محمد احمدی» تنها یک بنای ساده بود که فقط به خاطر حفظ شعائر اسلامی در آبان ۶۲ توسط فرقه در سمنان به شهادت رسید.
حمله در کردستان
مردم مظلوم کردستان هم از دیگر افراد مورد هدف فرقه بودند. بنابر گزارش ارگان رسمی فرقه ۴ فروردین ۱۳۶۱، تیم عملیاتی نیروهای این گروهک تروریستی به مرکز نگهداری ماشینآلات راهسازی در بانه حمله و آن را منهدم کردند. شماره ۱۳۷ نشریه مجاهد همچنین در مطلبی با عنوان «بیلان عملیات پیشمرگههای مجاهد خلق در دی ماه ۶۱» اعتراف کرد که این گروهک تروریستی به چهار پاسگاه مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کردستان حمله و بر این اساس مسئولیت ترور ۱۵۰ پاسدار و جرح ۱۱۰ تن از اعضای سپاه را پذیرفت.
سایر جنایتهای فرقه رجوی
گسترش ترورهای فرقه رجویدر همه شهرها باعث شد که هر روز عدهای از مردم بیگناه مورد هدف قرار بگیرند. به گزارش روزنامه اطلاعات در ۱۵ مهر یکی از افراد فعال و مومن در یزد در مقابل مغازه نفت فروشیاش از سوی دو منافق مورد سوء قصد قرار گرفت که بر اثر اصابت سه گلوله به شهادت رسید.
همچنین بنابر گزارش کیهان در ۱۴ مهر سه تروریست منافق، مسلح به کلاشنیکف ساعت ۶ و ۳۰ دقیقه شنبه به کتابخانه ابوذر واقع در جاده لاکان رشت حمله کرده و عدهای را به رگبار بستند.
فرقه رجوی در شماره ۱۴۹ نشریه مجاهد اعتراف کرد که یک غیرنظامی به نام بیژن مدافی را در لاهیجان به ضرب گلوله ترور کردهاند.
۲۱ بهمن ۶۱ دانشآموز بجنوردی به نام اماناله یزدانی به وسیله سلاح سرد توسط عوامل فرقه ترور شد.
این فهرست، تنها بخشی از جنایتهای فرقه علیه مردم عادی بود. آنها نه تنها سران نظام را هدف قرار میدادند، بلکه از کشتن و اعمال جنایت علیه مردم عادی نیز ابایی نداشتند. کشتن مردم بیگناه به جرم داشتن ریش! از بزرگترین جنایتهای فرقه است که در تاریخ به ثبت رسیده است.
وسعت جنایات فرقه در سال ۶۷؛ از کودک ۳ ساله تا پیرمرد ۹۰ ساله
آمار جنایات فرقه رجوی در سال ۱۳۶۷ تقریبا با دوران اوج خیانت رجوی و گروهک متبوعش در سال ۱۳۶۰ برابری میکند. ۱۵۰۳ شهید جنایتهای فرقه در این سال گواه موضوع است.
بعد از عزل بنیصدر درسال ۱۳۶۰، او به اتفاق مسعود رجوی با خلبان پیشین شاه به فرانسه متواری شد و در پی آن نیز فرقه موجی از ترور و انفجار را به امید براندازی نظام جمهوری اسلامی در سراسر کشور به راه انداخت. بنیصدر و رجوی در پاریس به همراهی تعدادی از گروههای ضدانقلاب گروهی به نام شورای مقاومت ملی را تشکیل دادند. رجوی وعده سرنگونی سریع جمهوری اسلامی را طی دو ماه به رهبران سازمانهای همپیمان داد، اما گذشت زمان، باور متحدان رجوی را نسبت به سخنان وی سستتر کرد.
از اقدامات غیرقانونی اعضای این گروهک میتوان به ذخیره سلاح در خانههای تیمی، شرکت در تجمعات خشونتآمیز غیرقانونی، تخریب اموال عمومی، جاسوسی برای کشورهای بیگانه، تصرف غیرقانونی اماکن و … اشاره کرد. ورود فرقه به فاز شورش مسلحانه علیه جمهوری اسلامی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ سرآغاز عصر تازهای برای این گروهک تروریستی بود. این گروهک همزمان با یورش ارتش بعثی صدام، بحرانهای امنیتی متعددی مانند بمبگذاری در مکانهای عمومی، ترورهای هدفمند و کور مسئولین نظام و مردم را رقم زدند و پس از مدتی به مثابه نیروی نظامی ارتش متجاوز رژیم بعث عمل کردند.
سال ۱۳۶۰ نقطه اوج تقابل این گروهک با نظام اسلامی و مردم بود و پس از آن که با همکاری مردم و اشراف و قاطعیت نیروهای امنیتی، بساط جرم و جنایت آنان برچیده شد. با کوچ عناصر فراری نفاق به سرکردگی رجوی از نقاط مختلف به عراق که در حال جنگ با ایران بود، معادلات تغییر کرد. فرقه در کنار دشمن بعثی به جمعآوری اطلاعات از نقاط حساس کشور، دادن اطلاعات محمولههای غذا و دارو به جنگندههای عراقی برای بمباران، حملات پراکنده مرزی و در نهایت حمله مستقیم نظامی به مرزهای کشوری که روزگاری وطن آنان بوده است، آلوده شدند.
سال ۱۳۶۷ رجوی با تحریک صدام و به منظور تأثیرگذاری بر روند جنگ، با فراخوان هواداران فراری خود از کشورهای مختلف و با پیوستن تعدادی زیادی از زندانیان فراری که طی سالهای قبل مورد رأفت نظام اسلامی قرار گرفته و آزاد شده بودند، دست به اجرای سه عملیات نظامی نسبتا گسترده با نامهای آفتاب (۸فروردین۶۷، فکه)، چلچراغ (۲۸خرداد۱۳۶۷، مهران) و فروغ جاویدان (۳مرداد۱۳۶۷، کرمانشاه) زد و در خلال این حملات تعدادی زیادی از مردم و نیروهای نظامی به شهادت رسیدند.
عملیات آفتاب
رجوی در نظر داشت روز اول فرودین سال ۱۳۶۷ به مرزهای ایران حمله کند اما درگیری چند تن از نیروهای شناسایی این گروهک در نقاط مدنظر برای انجام عملیات، این حمله را چند روزی به تعویق انداخت و درنهایت بامداد ۸ فروردین۶۷ فرقه رجوی با تمام توان و با پشتیبانی هوایی و زمینی نیروهای عراقی از مرز فکه عبور کرده و به نیروهای نظامی مستقر در این منطقه حمله کردند. این نقطه آغاز ارزیابی صدام بود که میزان سرسپردگی عناصر نفاق را بسنجد. مسعود رجوی در پایان عملیات آفتاب پیامی صادر کرد و این عملیات را هدیه نوروزی برای ملت ایران خواند! هدیهای مشترک با ارتش صدام؛ چراکه توپخانه ارتش عراق بهخصوص هنگام آتش تهیه و خمپاره باران شدید مواضع نیروهای ایرانی نقش بزرگی را ایفا کرده بود.
عملیات چلچراغ
پس از آن که فرقه رجوی توانست خوشخدمتی خود را به صدام نشان دهد، در ۲۸خرداد ۱۳۶۷ از مرز ایران عبور کرده و شهر مهران که پس از چندبار تبادل بین نیروهای ایرانی و عراقی متروکه و خالی از سکنه شده بود و ارتفاعات اطراف آن را تصرف کردند. فرقه در این عملیات از نیروهای بومی خود که خراسانی بودند به عنوان خطشکن بهره بردند. لباس نیروهای خطشکن آنان، لباس نیروهای ارتش جمهوری اسلامی بود؛ چرا که اولین سد در مقابل آنها نیروهای ارتشی لشکر ۷۷ خراسان بودند؛ لذا برای استفاده از اصل غافلگیری چنین تاکتیکی را انتخاب کردند.
پس از سه روز نیروهای عراقی منطقه را ترک کرده و عقبنشینی کردند و نیروهای منافقین را در منطقه جایگزین کردند. منافقین در منطقهای وسیع حضور داشتند. این وسعت به اندازه شهرستان مهران و ارتفاعات مهم اطراف آن مانند «قلاویزان»و در ادامه تا مناطق حاشیهای شهرهای سومار، قصرشیرین، کرند غرب و حتی اسلامآباد غرب به صورت پراکنده بود.
منافقین مهران را به تصرف خود درآورده بودند که از مدتها قبل خالی از سکنه بوده و پس از ورود به شهر با دعوت از خبرگزاریهای خارجی دست به راهاندازی یک برنامه بزرگ تبلیغاتی زدند و سرکرده این گروهک تروریستی پس از عملیات، مدعی شد که وقتی در یک عملیات، شهری تصرف میشود، بنابراین دسترسی به تهران مشکل نخواهد بود. از این رو شعار «امروز مهران، فردا تهران» را سر دادند. تا اینکه در عملیات مرصاد تمام این مناطق یاد شده در دو استان کرمانشاه و ایلام پاکسازی شد و منافقین از منطقه رانده شدند.
از ۲۸خرداد ۱۳۶۷ تا زمان آغاز عملیات فروغ جاویدان از سوی منافقین و بخصوص در روزهای آخر مانده به عملیات فروغ جاویدان، کشور شاهد درگیریهای پراکنده منافقین با مردم و یا با نیروهای نظامی بود. عملیاتهای تپهزنی)هدف قرار دادن ایستگاهها وپاسگاههای مرزی) خمپارهزنی به پادگانها و شهرها، و عملیات دستبرد (حمله محدود به داخل مواضع دشمن، برای اجرای ماموریت ویژه و بدون قصد نگهداری زمین)، از نمونه اقدامات منافقین در این محدوده زمانی است.
عملیات فروغ جاویدان
به نوشته پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پس از انجام حمله نظامی منافقین به کرمانشاه در سوم مرداد ۱۳۶۷ آنها از غافلگیری ایجاد شده در نیروهای نظامی ایران به واسطه عملیات ایذایی عراق در مرزهای جنوب غربی استفاده کرده و توانستند طی دو روز از شهرهای قصرشیرین، کرند غرب و اسلامآباد غرب عبور کرده و به کرمانشاه نزدیک شوند. اما در تنگه چهارزبر واقع در روستای حسنآباد اسلام آباد غرب که جاده مواصلاتی اسلامآباد غرب به کرمانشاه از آن میگذرد، علاوهبر مواجهشدن با مقاومت مردمی که از روز اول با آن مواجه بودند با نیروهای مسلح هم درگیر شدند.
در ابتدا با ترافیک مردم و خانوادههایی که از بیم جنایات و قساوت منافقین در حال فرار بودند برخورد کرده و متوقف شدند. نیروهای مسلح جمهوری اسلامی از این فرصت استفاده تاکتیکی کرده و پس از آنکه منطقه از حضور مردم عادی خالی شد، در فرصتی مناسب به ستون نظامی منافقین حمله کرده و آنها را تار و مار کردند. باقی مانده ستون نظامی منافقین یا به سمت مرز بازگشتند، یا به کوهستانهای اطراف فرار کردند و یا آنها که آموزش کمتری دیده بودند و مسیر را گم کرده بودند به صورت انفرادی به سمت شرق، جنوب یا شمال فرار کردند. این افراد طی دو هفته پس از عملیات یا شناسایی و دستگیر شدند یا در حالت ترس و وحشت با نیروهای نظامی و مردم درگیر شده و به هلاکت رسیدند. برخی نیز توانستند از نقاط دیگر مرزی فرار کنند.
طی ۵ روز پس از پایان عملیات مرصاد و شکست قاطع منافقین، با همکاری مردم منطقه، بیش از ۱۰۰ عملیات شناسایی انجام شد و طی آن بیش از ۲۰۰ نفر از نیروهای تنهامانده منافقین در کوهها، درهها، روستاها و دشتهای اطراف دستگیر شدند. همچنین رجوی در دیگر ماهها و روزهای سال تلاش کرد تا با انجام عملیاتهای کور تروریستی ضمن ناامن کردن فضای کشور، زمینه را برای فشار نظامی و امنیتی به جمهوری اسلامی فراهم آورد که ماحصل آن شهادت تعداد دیگری از مردم ایران بود. از جهت فراوانی باید گفت که آمار جنایات فرقه رجوی در سال ۱۳۶۷ تقریبا با دوران اوج خیانت رجوی و فرقه متبوعش در سال ۱۳۶۰ برابری میکند و اطلاعات حاضر مؤید این موضوع است. در پژوهشی که درباره کمیت وکیفیت شهدای جنایتهای فرقه تروریستی رجوی در سال ۱۳۶۷ توسط بنیاد هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور) انجام یافته نتایج زیر به دست آمده است:
آمار عملیاتهای تروریستی فرقه رجوی در سال ۱۳۶۷
فرقه تروریستی رجوی تا امروز بیش از ۱۲ هزار نفر از مردم کشور را به شهادت رساندهاند. در سال ۱۳۶۷ فرقه رجوی ۱۵۰۳ نفر از مردم ایران را به شهادت رسانده است. بیشترین تعداد شهدا مربوط به عملیات فروغ جاویدان و کمترین شهدا مربوط به بمبگذاری در تهران است؛ حمله مسلحانه شامل تپه زنی، خمپاره زنی و حمله نظامی میشود.
گستره جنایات فرقه رجوی در سال ۱۳۶۷ بر اساس محل تولد شهدا
جنایات فرقه رجوی در ترور و قتل عام ملت ایران در سال ۱۳۶۷ به گستره کل ایران پهناور بوده است. استان تهران با ۲۷۴ شهید بیشترین و استان یزد با یک شهید کمترین تعداد شهدای حاصل از اعمال تروریستی فرقه رجوی را تشکیل میدهند.
میانگین سن شهدای جنایات فرقه رجوی در سال ۱۳۶۷
شهید «نوشین شریفی»، کودک ۳ ساله اهل اسلام آباد غرب، خردسالترین شهید جنایتهای فرقه رجوی در سال ۱۳۶۷ است که در عملیات فروغ جاویدان در روز سوم مرداد بر اثر اصابت گلوله مستقیم در مقابل چشم مادرش به شهادت رسید. و شهید «قاسم الترکمانی» اهل قم با ۸۹ سال سن، مسن ترین شهید جنایت فرقه رجوی در سال ۶۷ است. شهید ترکمانی برای دفاع از وطن به عنوان نیروی داوطلب در عملیات مرصاد شرکت کرده بود و بر اثر اصابت ترکش به کمر به شهادت رسید.
تعداد شهدا بر اساس شغل
بیشتر شهدایی که سال ۶۷ توسط فرقه رجوی به شهادت رسیدند از نیروهای مسلح بودهاند. در واقع ۹۰۷ شهید از مجموع ۱۵۰۳ شهید، نظامی بودهاند. ۴۶۶ نفر از این شهدا از اعضای سپاه پاسداران، ۴۱۲ نفر از نظامیان ارتش و ۲۹ شهید هم متعلق به نیروی انتظامی بودهاند. همچنین ۳۹۵ تن از این شهدا نیز سرباز بودهاند. ۱۵۶ شهید دانشجو، دانش آموز و معلم بودند. ۵ شهید پزشک، پرستار و امدادگر، ۱۵۹ شهید کارگر، کشاورز و دامدار و ۴۵ شهید کارمند بودهاند. اوج رذالت فرقه رجوی در ترور زنان و کودکان بیدفاع بود. ۲۰ تن از شهدایی که توسط فرقه رجوی در سال ۶۷ به شهادت رسیدند از زنان و کودکان بودهاند.
انتهای پیام / فراق