دوم اکتبر همه ساله که مصادف با زاد روز تولد مهاتما گاندی رهبر فقید هند است توسط سازمان ملل متحد روز جهانی عدم خشونت نام گذاری شده و توسط همه صلح خواهان جهان گرامی داشته می شود.
به گزارش فراق، فرقه رجوی و به طور خاص مسعود رجوی رهبر مفقودالاثر این فرقه تروریستی در ۳۰ خرداد ماه سال شصت خورشیدی که اعلام مبارزه مسلحانه علیه انقلاب نو پای ضد سلطنتی مردم ایران را اعلام نمود خشونت گرایی را استارت زد و بعد با رفتن به عراق در زمان جنگ ایران و عراق و پذیرش نوکری و مزدوری تمام عیار صدام حسین دیکتاتور سابق عراق و شرکت در این جنگ ضد میهنی و کشتن سربازان ایرانی در مناطق مرزی خشونت علیه مردم ایران را به اوج رساند. رجوی خائن توسط ارتش به اصطلاح آزادی بخش خودش که در حقیقت ارتش خصوصی صدام حسین بود تحت عنوان عملیات سرنگونی بیش از ۱۷ هزار نفر از مردم بی دفاع و غیر نظامی ایران را کشته است و در این رابطه هزاران نفر از اعضای نگونبخت سازمان را هم به کشتن داده است.
ابعاد خشونت در فرقه رجوی تنها به این خلاصه نمی شود بلکه رجوی به خاطر قدرت طلبی ها و هوس بازی های مفرط خودش خشونت علیه زنان در تشکیلات قرون وسطایی اش را تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک که در حقیقت طلاق های اجباری بود را به اوج رساند. در این فرقه تروریستی و خشونت گرا خشونت جنسی با آزار و اذیت های جنسی علیه زنان و خشونت علیه کودکان با جدا کردن آنها از والدین و فرستادن آنها به عملیات نظامی و به کشتن دادن آنها و کلا خشونت علیه نیروهای معترض با زندانی و شکنجه و اعدام کردن به اوج رساند و رجوی با راهاندازی سرکوب و سانسور و خفقان شدید در تشکیلات استالینی اش مرتکب نقض فاحش حقوق بشر و جنایت جنگی شده است و بایستی در یک دادگاه عادلانه محاکمه شوند و حساب جنایات و خیانت های بی شمارش را پس بدهند. اما علی رغم اصرار سران فرقه و به طور خاص رهبری اش بر روی استراتژی ترور و خشونت جالب اینجاست که خودش را حامی حق و حقوق اقشار مختلف مردم ایران و آزادی خواه و صلح طلب می پندارند و با ادعای مدافع سرسخت دمکراسی و آزادی خواهی و عدالت اجتماعی می خواهند برای مردم ایران صلح و آرامش و امنیت و عدالت اجتماعی را به ارمغان بیاورند.
مگر می شود گروهی که رهبری اش نه تنها کوچکترین مخالفتی و انتقادی را از جانب هیچ کسی حتی از جانب اعضای سازمان بر نمی تابد بلکه منتقدان را تهدید به قتل می کند مدعی آزادی خواهی و دموکراتیک بودن باشد؟ و مگر می شود گروهی که به استراتژی ترور و خشونت اصرار می ورزد و بی دلیل برای رسیدن به قدرت خون می ریزد و در راستای رسیدن به اهداف شیطانی خود از کشته شدن نیروهای سازمان اش هم ابائی ندارد و نیروهای نگونبخت سازمان را مجبور به دادن امضای خون و نفس به خودش کرده است دمکراسی خواه و مدافع حق و حقوق مردم ایران باشد و برای شان آزادی و عدالت اجتماعی را به ارمغان بیاورد؟ و مگر می شود گروهی که نیروهای سازمان را برای آزادی مریم عضدانلو وادار به خود سوزی می کند آزادی خواه باشد؟ البته جواب در یک کلام منفی است چرا که افی هیچ وقت کبوتر صلح نمی زاید و یک گروه فرقه گرا که تنها به خشونت و ترور فکر می کند و از هیچ فرصتی برای اعمال خشونت دریغ نمی کند این گروه تروریستی تنها راه بقای حیات خوار و خفیف و خائنانه اش را ادامه استراتژی ترور و خشونت می داند و بس و دشمن سر سخت دمکراسی و حقوق بشر و صلح و آرامش هست و به شدت از انتخابات آزاد وحشت دارد و درست به همین دلیل اراذل و اوباش خودش را برای حمله به صف رای دهندگان می فرستد. اما باید به این رهبری گروه تروریستی رجوی یاد آوری نمایم که عصر خشونت گرایی به سر رسیده و جهان به سمت عدم خشونت گرایی حرکت می کند و نیروهای حامی خشونت به سمت فروپاشی و اضمحلال پیش می روند و درست به همین دلیل اصرار شما بر استراتژی شکست خورده خشونت و ترور هست که فرقه تروریستی شما در آستانه فروپاشی کامل قرار گرفته است.
یادداشت از: علی جهانی
انتهای پیام / فراق