حسین عیوضی آذر، عضو نجات یافته از فرقه رجوی نگاهی طنز گونه به موضوع عملیات جاری در تشکیلات وارفته رجوی داشته است که در ادامه می خوانید:
موضوع نشست امروز: بند «ت»!
– مبصر جلسه: بر پا
– مسئول جلسه مریم رجوی: بنشینید. چه خبر است؟ چرا این همه سر و صدا می کنید؟ حیوان که نیستید، یک کم آرامتر.
– مُبصر نشست: خواهر ببخشید دو نفر هنوز نیامدند
– مریم: کدام گوری ماندند، مگر اینها نمی دانند که باید سر وقت در نشست من حاضر شوند؟ مگر من مسخره شما هستم؟ حالا شروع می کنیم امیدوارم که برسند، چه کسی می تواند از بند «ت» مقداری بگوید؟ بندی که برادر مسعود جدیدا معرفی کردند!
– دو سه نفر با پچ پچ:کدام بند؟ بند تومنباهایمان را می گویند، خخخ !
– خواهر مریم من بگم؟
– مریم: بله بگو
– بند «ت» که در واقع می شود همان بند ترامپ، بندی هست که برادر مسعود آوردند و به ما دادند تا از این بند استفاده کرده و شلوارهای خود را محکم ببیندیم و برای جنگ صد برابر آماده بشیم!
– مریم: منظورت استحکام هست، بله، نفر بعدی؟
– خواهر مریم من بگم؟
– مریم: بله شما بگو .
– بند «ت» همونجوری که حسین گفت، برادر مسعود این بند رو آوردن که ما با توکل بر این بند بر دشمنانمان غلبه کنیم!
– خواهر مریم: بله، دیگه ؟
– من بگم؟
– مریم: بله تو بگو.
– بند «ت» را برادر مسعود به ما هدیه دادند که تا با استفاده از آن بتوانیم بر شرایط سختی که الان داریم غلبه کرده و خودمان را به سازمان و رهبری آویزان نگه داریم!
– دو نفر غائب آمدند، سلام خواهر ببخشید که دیر کردیم، کارگر جمع آوری نهار بودیم.
– مریم: خبر مرگتان بیاید، بنشینید. راجع به بند «ت» صحبت می کردیم که هر کس از آن چه برداشتی دارد. رخی از بچه ها گفتند که می بینم درک و دریافتشان خیلی خوب است. حالا بعدا راجع به این بیشتر حرف می زنیم. الان کی آماده هست که گزارش عملیات جاری بخواند ؟
– خواهر من آماده هستم
– مریم: بله، قاسم بخوان.
– فاکت: وقتی که دیدم برادر گفت که برایتان بند آوردم گفتم یا خدا باز شروع شد. نقطه، آغاز: گفتم هنوز ما تو فکر این هستیم که چه جوری کرونا را از سر بگذرانیم ولی برادر ببین در چه حال وهوایی است. واقعیت: واقعیت اینکه برادر از آنجا که با امام زمان در ارتباط است و آینده را می بیند باید به او ایمان بیاوریم و هر چه می گوید را گوش بدهیم. التزامات: خودم را بسپارم به برادر و ولگردی نکنم. تمام
– مریم : بسیار خب، کسی نکته ای در رابطه با گزارش قاسم دارد؟ بله کاظم بگو .
– خواهر من فکر می کنم که قاسم اسیر تعادل قوا هستش و اصلا نفهمید که برادر چرا بند جدید آورده است. به نظرم خیلی روشنه که چرا بند جدید آورد، چون دید که بند های قبلی دیگر به درد عمه شان هم نمی خورد مجبور شدن که بند جدید بیاورد تا ما کمربندهایمان را محکم تر ببنیدیم.
– خواهر من بگم؟
– مریم: بله احسان تو بگو.
– راستش من فکر می کنم که قاسم از این بند خوب عبور نکرده و غرق در زندگی طلبی و حسرت بدلی هستش. چون اگر از اینها عبور می کرد یک جور دیگر می نوشت مثلا می نوشت که ما از برادر تشکر می کنیم که این بند جدید را آورد و به ما حیات دوباره ای داد زیرا همه ما مرده بودیم و کسی نبود که ما را جمع کند.
– مریم: احسنت، همانطور که احسان گفت همه شما مرده هایی بودید که اگر برادر مثل همیشه به دادتان نمی رسید روی دست مسئولین مانده بودید و من نمی دانم که چه می شد، شما باید شکر کنید که خداوند چنین نعمتی را به ما داده است تا در سربزنگا ما را نجات بدهد.
– محمد: خواهر من سوال داشتم، راستش من اصلا نفهمیدم که موضوع بند جدید چیست، می شود کمی توضیح بدهید ؟
– مریم: بله، محمد سوال کرد لطفا گوش بدهید و اینقدر با هم حرف نزنید، اینجا که طویله نیست! اما جواب سوال محمد، ببین بند جدید که به نام بند «ت» اسم گذاری شده است از اولِ اسم مُنجی عالم مجاهدت آقای «دونالد ترامپ» برداشته شده است. حرف «ت» از اسم ترامپ میاد. حالا فهمیدی ؟
– محمد: چه جالب، ولی چرا ترامپ؟ خوشگل تر از ترامپ نبود، ما اگرمی خواستیم از آمریکائیها اسم بذاریم می توانستیم بگوییم بند ج !
– مریم: می توانی بگویی چرا ج ؟
– بله خواهر، مثلا از جنیفر لوپز می ذاشتیم که هم جذاب تر بود و هم خیلی هوادار داشت و هم بعد از ترامپ هم باز بود. ترامپ چند روز دیگه میره پی کارش ولی خانم جنیفر لوپز باز تو صحنه هست و همراهی می کند و برنامه های جدید به هوادارانشان می دهد، من که عاشقشم !
– مریم: خجالت آوره، واقعا که شما اشتباه می کنی، فکر می کنید برادر که پیر شده الان فهم و شعورش نمیرسد که اسم بند جدید را چه بگذارد؟ برادر خودش بهتر ازهمه ما می داند که اسم بند جدید را چه بگذارد، چون خالق این بند مثل بندهای دیگه خودش هست و اسم را هم خودش انتخاب می کند. شما هم بهتر است دیگر نظر ندهید و بند «ت» را بگیرید و ببندید به شلوارهایتان. نشست امروز تمام است.
– نشست تمام شد و همه بلند شدند که جلسه را ترک کنند.
– دو نفر با هم به صورت پچ پچ: عجب ناکسی بود، دیدی چه جوری خواهر مریم را پیچاند، اگر من جای محمد بودم میگفتم اسمش را بگذارند بند میم!
– حالا چرا میم؟
– خب معلومه خره، اول اسم خود مریم را می ذاشتند، خخخخ !
نقطه تمام
انتهای پیام
