به دنبال حادثه امجدیه در خرداد۱۳۵۹ و افشاگری امام خمینی(ره) در۴ تیرماه منافقین در بنبست قرارگرفته بود. به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، اعضای مرکزی این فرقه بهمنظور پاسخگویی به سؤالات اعضا مطرح کردند که اکنون ایستادن و مقابله با امام(ره) به صلاح ما نیست و این مسئله به حذف سریع ما از صحنه سیاسی منجر میشود و از سویی دیگر اگر بخواهیم هیچ واکنشی هم نشان ندهیم این مسئله به انفعال بیشتر ما منجر میشود. بر این اساس مرکزیت منافقین با صدور اطلاعیهای اعلام کرد که برای جلوگیری از تشنج، تمام مراکز خود را تا تعیین و کسب تکلیف از جانب مقامات تعطیل میکنیم.
هرچند منافقین با اعلام این استراتژی سعی کرد تا با خرید زمان بتواند دوباره زمینه حضور خود در عرصه سیاسی را فراهم کند، اما آیا آنها بهراستی به این مسئله پایبند بودند و یا اینکه در همان زمان بهصورت خزنده در حال برنامهریزی برای ایجاد تشنج در جامعه بودند؟ پاسخ به این سؤال نیازمند بررسی استراتژیهای این فرقه در تابستان ۱۳۵۹ دارد. فرقه تروریستی منافقین بعد از صدور اطلاعیهای در خصوص تعطیلی دفاتر علنی خود، استراتژی افزایش دکهها را در پیش گرفت. بر اساس این استراتژی به دلیل تعطیلی مراکزشان، نیاز است که پیام منافقین به میان مردم برده شود. برای رسیدن به این هدف باید دکههای منافقین به میزان وسیعی گسترده شوند.
همچنین اعلام شد که دکهها نباید رابطه خود با منافقین را برملا سازند. آنها باید در برابر سؤالات مردم بگویند که بهعنوان نیروهای مستقل عمل میکنند.گسترش دکهها در آن زمان بنابر تحلیلهایشان به مثابه ادامه حیات منافقین بود و بارها تأکید میشود که دکهها نبض حیات ما هستند و خون تازه در رگهایمان جاری میکنند.
در اینجا این سؤال مطرح میشود که اگر مشی منافقین جلوگیری از درگیری و کسب تکلیف از امام(ره) بود، گستردن دکهها با چه هدفی دنبال میشد؟ مشخص بود که این استراتژی بهمنظور باز تولید فرقه به شکل دیگری اتخاذ شده بود. فرقه منافقین میخواست با این کار هم حضور خود در اجتماع را حفظ کرده و هم با خرید زمان، فرصت بیشتری برای سازماندهی خانههای تیمی و میلیشیای خود داشته باشد. یکی دیگر از استراتژیهای منافقین در برابر امام(ره) در آن زمان اعلام خط سرخ بود. بر اساس این استراتژی، این فرقه میگفت که حالا که امام(ره) در پیام خود ما را با خوارج مقایسه کرده است، پس خط کلی نظام با ما خط جنگ است از اینرو ما باید برای این مسئله آماده شویم. البته وظیفه داریم، زمان این جنگ را عقب بیندازیم. در همین تحلیل عنصر امنیتی تشکیلات بهعنوان تعیینکنندهترین عامل حفظ منافقین اعلام و گفته شد که تنها نیرویی که میتواند از این شرایط جان سالم به در برد و بتواند خود را با شرایط متشنج فعلی انطباق دهد، تیم امنیتی سازمان است.
بااینحال منافقین که پی به وزن اندک و ناچیز اجتماعی خود برده بودند، به این نتیجه رسیدند که برای ادامه حیات سیاسی خود باید با برخی از گروههایی سیاسی که با نظام زاویه دارند، متحد شوند. همین مسئله سبب شد تا آنها استراتژی جبهه متحد ضد ارتجاع را مطرح کنند. بر اساس این تحلیل امکان نابودی جمهوری اسلامی از طریق انقلاب وجود ندارد. همچنین امکان کودتای خارجی و موفقیت سلطنتطلبها هم اندک و غیرمحتمل بود. همچنین احتمال همکاری طیف لیبرال و برخی مذهبیها به دلیل تفاوت دیدگاهها وجود ندارد. در چنین شرایطی که ما راهی جز جنگ در پیش رو نخواهیم داشت، بهترین استراتژی ایجاد اتحاد با لیبرالها تحت عنوان جبهه متحد ضد ارتجاع است. منافقین میگفتند، اگر چنین جبههای ایجاد شود به دلیل برخورداری ما از نظم تشکیلاتی و میلیشیا، همهکارهای این جبهه با خودشان خواهد بود و در واقع میوه نهایی چنین اقدامی توسط ما چیده خواهد شد.
در پیش گرفتن شعارنویسی و ایجاد التهاب در مراسم سخنرانی شخصیتهای انقلابی دیگر استراتژی این فرقه بود. منافقین برخی از اعضای خود را موظف به حضور در جلسات سخنرانی افراد انقلابی میکردند. این افراد وظیفه داشتند تا با ایجاد درگیری لفظی فضا را برای برهم زدن جلسات و ایجاد درگیری فراهم کنند. همچنین در همین زمان افزایش شعارنویسی علیه افراد انقلابی بر دیوارهای شهرها و گسترش شایعات بیاساس در خصوص وضعیت ثروت افراد انقلابی و وابستگی آنها به خارج در دستور کار قرار گرفت.
به نوشته بنیاد هابیلیان، در مجموع بررسی استراتژی منافقین از ۴تیرماه۱۳۵۹ تا زمان شروع جنگ نشان میدهد منافقین به این نتیجه رسیده بودند که دیر و یا زود باید بهصورت علنی در مقابل نظام قرار بگیرند. بر این اساس آنها تلاش کردند تا با خرید زمان خودشان را برای آن زمان آماده کنند. ضمن اینکه با نزدیکی با طیف موسوم به لیبرالها سعی کردند تا از آنها برای به قدرت رسیدن و تضعیف حزباللهیها استفاده کنند.
دکتر سیدمحسن موسویزاده
انتهای پیام