فرقه تروریستی رجوی در هماهنگی با این تصور که نظام جمهوری اسلامی به دلیل شرایط حاکم بر جبههها و نیز بحران سیاسی به وجود آمده که به عزل رئیسجمهوری انجامیده بود در موضع ضعف است، تابستان ۱۳۶۰ را به فصلی خونبار برای مردم ایران تبدیل کرد.
به گزارش فراق، تابستان ۱۳۶۰ یکی از مهمترین مقاطع تاریخ ایران است. ایران که پیشازاین درگیر بحران گروههای تجزیهطلب و هجوم خارجی بود، مواجه با تروریسم وسیع و یک جنگ داخلی نیز شد. جنگی که با هدف براندازی نظام برخاسته از انقلاب طراحیشده بود و نهفقط مسئولان و مقامات کشور که مردم عادی کوچه و بازار نیز هدف ترور کور قرار میگرفتند.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در همین رابطه می نویسد: این بحران جدید به حدی شدید بود که میتوانست نهفقط نظام جمهوری اسلامی را به سمت سرنگونی ببرد، بلکه موجودیت کشوری به نام ایران را نیز به خطر بیندازد. چراکه با وجود اشغال بخشهایی از سرزمین ایران توسط دشمن خارجی، هرگونه تضعیف قدرت مرکزی به تثبیت اشغال میانجامید و نیز متجاوز را برای پیشروی بیشتر ترغیب میکرد. و اگر رهبری امام و حمایت و ایستادگی مردم نبود طراحان این پروژه به اهداف خود میرسیدند. در ادامه به مهمترین وقایع این فصل خواهیم پرداخت.
خونبارش
سازمان مجاهدین خلق (فرقه رجوی) به رهبری مسعود رجوی در هماهنگی با سرویسهای اطلاعاتی کشورهای دیگر ازجمله سازمان اطلاعاتی عراق و فرانسه با این تصور که نظام جمهوری اسلامی به دلیل شرایط حاکم بر جبههها و نیز بحران سیاسی به وجود آمده که به عزل رئیسجمهوری انجامیده بود در موضع ضعف است، تابستان ۱۳۶۰ را به فصلی خونبار برای مردم ایران تبدیل کرد.
سازمان که از ابتدای پیروزی انقلاب کسب قدرت تام در ایران را در سر میپروراند، افراد خود را که به نهادها و سازمانهای مختلف نفوذ داده بود در کنار تیمهای ترور خود ـ که از مدتها پیش در خانههای تیمی سازماندهیشده بودند ـ فعال کرد تا بهرغم شکست در روز ۳۰ خرداد ضربه نهایی را به حکومت ایران وارد کند. سازمان مجاهدین خلق(منافقین) همچنین با توجه به تجربه ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که مردم عادی زودتر از مأموران امنیتی به مقابله با نیروهای سازمان برخاستند با عنوان زدن «سرانگشتان حکومت» خط ترور کور مردم عادی کوچه و بازار را نیز به تیمهای ترور خود ابلاغ کرد. در زیر به گوشه از اقدامات و جنایات این گروه اشاره میشود.
ـ انفجار در مسجد ابوذر: محمدجواد قدیری که نفوذی سازمان در کمیته انقلاب مستقر در اداره دوم ستاد ارتش بود، با تعبیه بمبی در ضبطصوت روی تریبون سخنرانی مسجد، در ۶ تیر ۱۳۶۰ اقدام به ترور آیتالله خامنهای امامجمعه تهران و نماینده امام در شورای عالی دفاع کرد که منجر به زخمی شدن ایشان شد. پسازاین اتفاق امام خمینی آقای هاشمی رفسنجانی را بهعنوان امامجمعه موقت تهران منصوب کردند.
ـ انفجار در حزب جمهوری اسلامی: در روز ۷ تیر ۱۳۶۰ در جلسه مشترک نمایندگان و مسئولان اجرایی حزب که با حضور آیتالله بهشتی رئیس دیوان عالی کشور و دبیر کل حزب جمهوری اسلامی در دفتر این حزب برگزار شد، بمبی منفجر گشت که موجب شهادت دکتر بهشتی و حدود ۷۲ تن از حاضران که در بین آنان ۲۷ نماینده مجلس ۴ وزیر و تعدادی از معاونین وزرا بودند، شد حدود ۳۰ تن نیز زخمی شدند. عامل انفجار محمدرضا کلاهی نفوذی سازمان در حزب بود که قبل از انفجار بمب به بهانه خرید بستنی از محل خارجشده بود. قرار بود در این جلسه آقای هاشمی رئیس مجلس نیز حاضر باشد که به خاطر بررسی وضعیت آیتالله خامنهای به بیمارستان رفته بود. پس از شهادت آیتالله دکتر بهشتی، آیتالله موسوی اردبیلی که دادستان کل کشور بود، در تاریخ ۸ تیر ۱۳۶۰ از سوی امام خمینی بهعنوان رئیس دیوان عالی کشور منصوب شد. همچنین در همین روز آیتالله ربانی املشی از سوی امام جایگزین آیتالله موسوی اردبیلی در مقام دادستان کل کشور شد.
ـ انفجار در نخستوزیری: در روز ۸ شهریور مسعود کشمیری نفوذی سازمان در نخستوزیری بهعنوان دبیر شورای امنیت کشور در جلسه این شورا که با حضور محمدعلی رجایی رئیسجمهور و محمدجواد باهنر نخستوزیر تشکیلشده بود، شرکت کرد و کیف حاوی بمب را در زیر میز و در زیر پای آقایان رجایی و باهنر قرار داد و سپس به بهانهای از جلسه خارج شد. این بمب بهگونهای بود که پس از انفجار باعث سوزاندن بدنهای افراد شده بود بهگونهای اجساد شهیدان رجایی و باهنر از روی دندانهایشان شناسایی شد.
در این انفجار سرهنگ هوشنگ وحید دستجردی رئیس شهربانی کل کشور نیز پس از چند روز تحمل جراحت، به شهادت رسید. تعدادی از افراد حاضر در جلسه نیز زخمی شدند. ابتدا تصور میشد که مسعود کشمیری دبیر جلسه نیز کشتهشده است، اما بعد از دو روز مشخص شد که خود وی عامل بمبگذاری بوده است. دفتر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در لندن ابتدا با صدور اطلاعیهای مسئولیت این انفجار را بر عهده گرفت و خبرگزاری فرانسه نیز آن را مخابره کرد، اما به دلیل عواقب بینالمللی که این امر داشت بلافاصله توسط رجوی تکذیب گردید. گفتنی است بنا بر شواهد موجود قرار بود کیف حاوی بمب در جلسهای که سران قوا در حضور امام داشتند کار گذاشته شود اما به دلیل عدم اجازه محافظان بیت امام به کشمیری ـ که همراه شهید رجایی بود ـ برای بردن کیف به داخل بیت، این نقشه خنثی میشود و وی نیز به دلیل ترس از لو رفتن، با حالت قهر محل را ترک میکند.
پس از شهادت رئیسجمهور و نخستوزیر، شورای موقت ریاست جمهوری در تاریخ ۹ شهریور تشکیل شد و در تاریخ ۱۰ شهریور آیتالله مهدوی کنی را بهعنوان نخستوزیر معرفی کرد. مجلس نیز به وی در تاریخ ۱۱ شهریور رأی تمایل داد. وی نیز در همان روز اعضای کابینه را که بهجز وزیر راه و ترابری و وزیر کشور همان کابینه دکتر باهنر بود، به مجلس معرفی کرد و مجلس در تاریخ ۱۲ شهریور به کابینه رأی اعتماد داد.
ـ انفجار در دادستانی: در روز ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ بر اثر انفجار بمبی که توسط محمود فخارزاده کرمانی نفوذی سازمان در دادستانی کل انقلاب در سقف اتاق پایین اتاق دادستان تعبیهشده بود، آیتالله قدوسی به شهادت رسید. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در شماره ۲۳۶ نشریه مجاهد، مسئولیت این ترور را رسماً به عهده گرفت. پسازاین حادثه، شورای عالی قضایی حجتالاسلام موسوی تبریزی را به سمت دادستان کل انقلاب منصوب کرد.
ـ انفجار در نمازجمعه تبریز: در روز ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ مجید نیکو یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پس از پایان خطبههای نماز جمعه تبریز به آیتالله مدنی امامجمعه تبریز نزدیک شد و درحالیکه ایشان آماده انجام مقدمات نماز بود، و بهرغم ممانعت محافظان، دست آیتالله مدنی را گرفت و به سمت خود کشید و همزمان دو نارنجک جنگی همراهش را منفجر کرد. بر اثر این انفجار آیتالله مدنی و ۶ نفر از نمازگزاران به شهادت رسیدند و ۳۸ نفر زخمی شدند. پسازاین واقعه آیتالله مشکینی بهعنوان امامجمعه موقت تبریز از طرف امام منصوب شد.
ـ ترورهای دیگر: مسئولان و مقامات دیگری نیز در تابستان ۱۳۶۰ توسط عوامل سازمان مجاهدین خلق (منافقین) ترور شدند و به شهادت رسیدند ازجمله: حجتالاسلام بهشتی نژاد جانشین امامجمعه اصفهان، محمد کچویی مدیر زندان اوین، سید رضا کامیاب نماینده مشهد، حسن آیت نماینده تهران، حجتالاسلام خدادادی نماینده امام در جهاد سازندگی انزلی، علی انصاری استاندار گیلان و معاونش علیرضا نورائی.
ـ بمبگذاری و ترورهای کور: سازمان که به تجربه دریافت بود تا مردم در حمایت از نظام فعال و در صحنه هستند ـ هرچند به اعضا خلاف این مطلب را القا میکرد ـ قادر نخواهد بود هدف براندازی را محقق کند با عنوان سیاست «زدن سرانگشتان» به اعضای خود خط ترور مردم عادی و نیز بمبگذاری در اماکن عمومی را ابلاغ کرده بود تا بدینوسیله مردم عادی از ترس کشته شدن صحنه را برای حضور سازمان خالی کنند. تفکری که ریشه در اندیشههای التقاطی سازمان داشت. در زیر به نمونه کوچکی از این اقدامات اشاره میشود.
پرتاب بمب آتشزا به داخل اتوبوس شرکت واحد در شیراز و سوختن و شهادت یک کودک دوساله ـ انفجار بمب در برابر فرمانداری شهرری ـ پرتاب دو بمب دستساز به سمت منزل یکی از کسبه شاهرود ـ انفجار بمب در مقابل سینما شهر تماشا در میدان انقلاب تهران و شهادت ۹ نفر ـ پرتاب نارنجک به سمت دفتر جهاد سازندگی بروجرد ـ انفجار بمب در مقابل درب خروجی بیمارستان صد تختخوابی خرمآباد ـ انفجار بمب در میدان آزادی کرمانشاه و شهادت ۱۴ نفر ـ پرتاب بمب آتشزا به داخل مغازه پلاستیک فروشی و نیز یک مغازه لوازمیدکی در مشهد ـ پرتاب بمب آتشزا به داخل مغازه موکت فروشی در شیراز ـ انفجار بمب در یک مغازه شیشهبری در اراک ـ پرتاب بمب آتشزا به مغازه پلاستیک فروشی در نیشابور ـ آتش زدن مغازه قالی فروشی در شیراز، صاحب مغازه با کمک مردم نجات یافت ـ پرتاب بمب آتشزا به داخل مغازه موکت فروشی در ساری، ۶ مغازه دیگر نیز در آتش سوختند ـ پرتاب بمب آتشزا به داخل مغازه خیاطی در سمنان ـ به آتش کشیدن مغازه پارچهفروشی در تایباد ـ انفجار بمب در مقابل بانک ملی بروجرد ـ آتش زدن شبهنگام کانتینری که بهعنوان نمایشگاه محصولات فرهنگی جهاد سازندگی ماهشهر مورداستفاده بود، بهرغم اطلاع از خواب بودن دختر سهساله مسئول نمایشگاه ـ که برای نماز از کانتینر خارجشده بود ـ در داخل کانتینر و شهادت دختر سهساله.
شلیک به یکی از کارمندان وزارت خارجه هنگام عبور از خیابان در تهران ـ ترور یک قصاب در مغازهاش در همدان ـ ترور یک سبزیفروش در خیابان دماوند تهران ـ ترور یک دوچرخهساز در مقابل مغازهاش در اراک ـ ترور یک میوهفروش در مشهد ـ شلیک به دو دوچرخهسوار در مقابل سینما ایرانشهر رشت ـ تیراندازی به سمت افراد حاضر در مسجد ناصری کرمانشاه ـ ترور یک کارگر در رشت ـ ترور یک مغازهدار در کرج ـ ترور یک دانشآموز در ساری ـ ترور یک مغازهدار در میدان انقلاب تهران ـ تیراندازی به سمت مردم حاضر در فرمانداری قائمشهر ـ ترور یک روستایی در بابل به دلیل اینکه حاضر به تحویل موتورش به افراد سازمان نشده بود ـ ترور پیرمردی که برای عیادت فرزند مجروحش در بیمارستانی در مشهد از رامهرمز به این شهر آمده بود ـ ترور کارمند بانک ملی در ایستگاه اتوبوس در تهران ـ ترور یک روحانی در آمل ـ ترور یکی از روحانیون شهر بابل ـ ترور یک پارچهفروش و پسرش در مقابل مغازهشان در قوچان ـ ترور یک کفاش در تهران
ـ تظاهرات مسلحانه: سازمان در شهریور ۱۳۶۰ طرح تظاهرات مسلحانه و شورشی را به اعضا ابلاغ کرد با این تحلیل که «عملیات بزرگ بمبگذاری و عملیات ایذایی و ترورها زمینه لازم را درون مردم به وجود آورده و جامعه الآن آماده قیام برعلیه حکومت و سرنگون کردن آن است.بنابراین لازم است ابتدا جوّ اختناق توسط پیشتاز شکسته شود تا مردم به صحنه بیایند.»
یکی از مسئولین سازمان این مسئله را چنین تبیین کرده بود: «تظاهرات مسلحانه را در مناطق شلوغ راه میاندازیم تا با این کار مردم کشته بشوند و انگیزه مبارزه پیدا کنند و رو در روی نظام قرار بگیرند.» بر همین مبنا سازمان چندین تظاهرات مسلحانه را در نیمه دوم شهریور در نقاط مختلف تهران ترتیب داد که نتیجه آنها کشته شدن مردم عادی حاضر در محل بود که قبل از نیروهای امنیتی اقدام به مقابله با افراد سازمان میکردند و نیز خسارت به مغازهها و اموال عمومی. از نیروهای سازمان نیز ۷۰ نفر کشته یا دستگیر شدند و این اقدام عملاً هیچ دستاوردی نداشت.[۱]
خروج جبههها از رکود
با عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا و سپردن اختیارات فرماندهی کل قوا به تیمسار فلاحی، تعاملی ویژه مابین نیروهای ارتش و سپاه شکل گرفت و سپاه توانست نقش پررنگتری در مقابله با متجاوزین داشته باشد. علاوه بر این با افزایش اختیارات تیمسار فلاحی، ارتش نیز فعالتر از قبل در جنگ وارد شد و بهاینترتیب کمکم صحنه نبرد با متجاوزان از حالت رکودی که بر اثر فرماندهی بنیصدر به وجود آمده بود، خارج میشد. در تابستان ۱۳۶۰، رزمندگان ایران چندین عملیات مختلف را علیه متجاوزان بعثی انجام دادند که هرچند برخی از آنها با موفقیت همراه نبود، اما مقدمهای شد برای پیروزیهای آینده. در زیر نگاهی خواهیم داشت به برخی از این عملیاتها.
ـ عملیات آزادسازی شهر نوسود در روز ۱۸ تیر ۱۳۶۰ که با مشارکت نیروهایی از ارتش، سپاه و ژاندارمری انجام و منجر به آزادی شهر نوسود و ارتفاعات اطراف آن شد. در این عملیات حدود ۷۰ تن از متجاوزین بعثی کشته یا زخمی شدند.[۲] امام خمینی در پیامی به تیمسار فلاحی این پیروزی را تبریک گفت. امام همچنین در این پیام به شبهه حرام بودن جنگ در ماه رمضان که توسط رژیم بعثی عراق و رسانههای حامی آن برای قبولاندن آتشبس به ایران مطرح میشد نیز چنین پاسخ دادند: «اخیراً لازم به تذکر است که چون صدام شکست خود را نزدیک میبیند دست به حیلهای عامیانه زده است و بعضی از طرفداران او نیز همان را تعقیب نمودهاند؛ میگوید ماه مبارک رمضان ماه عبادت است و جنگ در آن حرام است و لازم است آتشبس اعلام شود. او و دوستان آمریکاییاش نمیدانند که ماه مبارک رمضان «شهر حرام» نیست. صدام در یکی از ماههای حرام علیه ما به جنگ برخاست [ماه ذیالقعده] و کسی از طرفدارانش به او اعتراض نکرد. امروز ما در حال دفاع هستیم و دفاع از کشور یکی از عبادات بزرگ است. ملت ایران میداند که نیروهای مسلح ما در حال بزرگترین عبادات هستند. نیروهای مسلح ما باید بدانند که پیغمبر اکرم در ماه مبارک رمضان علیه کفار جنگید.»[۳]
ـ عملیات شهید چمران در جاده آبادان ـ ماهشهر و با هدف آزادسازی این جاده در تاریخ ۴ مرداد ۱۳۶۰ و با مشارکت نیروهایی از سپاه و ارتش انجام شد، اما به دلیل برخی ناهماهنگیها* بهرغم موفقیت اولیه، نیروها مجبور به عقبنشینی شدند. در این عملیات ۵۰ نفر از نیروهای خودی که ۳۰ نفرشان از نیروهای سپاه و بسیج بودند، شهید و ۱۴۰ نفر زخمی شدند. از نیروهای بعثی نیز ۲۰ نفر کشته یا زخمی شدند و یک دستگاه تانک و ۷ انبار مهمات دشمن منهدم شد.[۴]
ـ عملیات دیگری با نام شهید چمران در شمال رودخانه کرخه کور و با هدف آزادسازی زمینهای شمال رودخانه در تاریخ ۵ مرداد ۱۳۶۰ و با مشارکت نیروهایی از سپاه، ارتش و ستاد جنگهای نامنظم انجام و منجر به آزادی ۳۵ کیلومترمربع از اراضی اشغالی شد. در این عملیات ۱۵۰ نفر از نیروهای دشمن کشته یا زخمی شدند و ۱۰۰ نفر نیز به اسارت درآمدند. همچنین ۳۴ تانک و نفربر دشمن منهدم شد و ۲۰ تانک و نفربر، ۴ موشکانداز ضدتانک، ۲ توپ ۱۰۶، یک قبضه ضد هوایی، ۷ دستگاه لودر و بولدوزر دشمن به غنیمت گرفته شد.[۵]
ـ عملیات شهیدان رجایی و باهنر در منطقه شمال رودخانه کرخه کور و بهمنظور تکمیل عملیات شهید چمران در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۶۰ و با مشارکت نیروهایی از سپاه، ارتش و ستاد جنگهای نامنظم انجام و ۱۵ کیلومترمربع دیگر از زمینهای اشغالی آزاد شد. در این عملیات ۱۵۰ نفر از قوای ارتش بعث کشته یا زخمی شدند و ۷۳ نفر به اسارت درآمدند. یک هلیکوپتر و ۱۵ تانک و نفربر دشمن نیز منهدم شد.[۶]
ـ عملیات دیگری با نام رجایی و باهنر در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۳۶۰ در منطقه سرپل ذهاب و با هدف آزادسازی ارتفاعات کوره موش و قراویز و با مشارکت نیروهای سپاه و ارتش انجام شد ولی بهرغم موفقیت اولیه و پس از یک هفته به سرانجام نرسید و نیروها به مواضع قبلی بازگشتند. در این عملیات ۲۰۰۰ نفر از قوای دشمن کشته یا زخمی شدند و ۱۳۰ تن به اسارت درآمدند.[۷]
ـ عملیات نصر (تپه سبز) در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۳۶۰ با هدف نزدیکی به شهر بستان و آزادسازی تپه سبز با مشارکت نیروهای سپاه، ارتش و ستاد جنگهای نامنظم انجام شد و پس از دو روز و بهرغم ناکامی در روز اول به سبب عدم پشتیبانی بهموقع نیروهای زرهی از نیروهای پیاده و نیز اجرا نشدن عملیات در محور جناح چپ (جنوب کرخه)، در روز دوم به نتیجه رسید و نیروهای خودی یک گام به بستان نزدیکتر شدند. در این عملیات از قوای بعثی ۱۰۰ نفر کشته یا زخمی و ۶۶ نفر اسیر شدند. ۲ هلیکوپتر و ۳۰ تانک و نفربر دشمن نیز منهدم شد. از نیروهای خودی ۷۵ نفر شهید و ۸۵ نفر نیز مجروح شدند.[۸]
ـ عملیات شهید مدنی در جنوب غرب سوسنگرد در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۶۰ و با مشارکت ارتش، سپاه و ستاد جنگهای نامنظم انجام و روستاهای دهلاویه، دحیمی، رمله و سویدانی آزاد شد. در این عملیات ۵۰۰ نفر از قوای بعثی کشته یا زخمی و ۱۸۴ نفر اسیر شدند. ۵ تانک و نفربر دشمن منهدم شد و ۳ تانک نیز به غنیمت درآمد.[۹]
دیگر وقایع تابستان ۱۳۶۰
ـ آزادسازی شهر اشنویه با مشارکت نیروهای سپاه، ارتش و کردهای بارزانی، در این عملیات ۷۰ نفر از عناصر حزب دمکرات کشته و ۱۰۰ نفر از آنان زخمی شدند. ۴۰ نفر نیز به اسارت درآمدند.
ـ پاکسازی روستاهای شمال مهاباد از عناصر حزب دمکرات
ـ شهادت سرگرد شهرامفر در عملیات پاکسازی محور بانه ـ سردشت
ـ تکمیل کابینه رجایی نخستوزیر پس از عزل بنیصدر، موسوی وزیر خارجه شد.
ـ تشکیل ستاد تبلیغات جنگ بنا بر مصوبه شورای عالی دفاع
ـ برگزاری دومین انتخابات ریاست جمهوری، محمدعلی رجایی با ۱۳ میلیون رأی رئیسجمهور شد.
ـ مراسم تنفیذ و تحلیف ریاست جمهوری رجایی
ـ انتخاب محمدجواد باهنر بهعنوان نخستوزیر و رأی اعتماد مجلس به کابینه وی
ـ محاکمه مجدد محمدرضا سعادتی عضو مرکزیت سازمان مجاهدین خلق (منافقین) ـ که به جرم جاسوسی در زندان به سر میبرد ـ به دلیل نقش وی در ترور شهید کچویی، وی به اعدام محکوم شد.
ـ انتشار وصیتنامه سعادتی که در آن بهنقد مرکزیت سازمان و عملکرد آن پرداخته بود. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پس از تأخیر چندروزه مطالب آن را تکذیب کرد.
ـ فرار بنیصدر و رجوی به فرانسه با ربایش یک هواپیما و درخواست پناهندگی سیاسی به دولت این کشور، تشکیل شورای ملی مقاومت با همکاری قاسملو
ـ رد درخواست ایران برای استرداد بنیصدر و رجوی از سوی دولت فرانسه.
ـ اخراج سفیر فرانسه از ایران به دلیل حمایت فرانسه از سران تروریستها
ـ پاسخ غیر دیپلماتیک و تند رجایی رئیسجمهور به پیام تبریک میتران رئیسجمهور فرانسه و توبیخ رجایی از سوی امام به دلیل عدم رعایت شئون دیپلماتیک بهعنوان رئیسجمهور.
ـ ترور سفیر فرانسه در لبنان، کسی مسئولیت حمله را به عهده نگرفت.
ـ دیدار هانی الحسن مشاور یاسر عرفات با رجوی در پاریس، سازمان آزادیبخش فلسطین اقدام او را یک تصمیم شخصی خواند و یک نشریه عربی وی را حامل پیام مقامات عراقی برای رجوی دانست.
ـ سفر هیئت صلح کنفرانس عدم تعهد به تهران و بغداد و ملاقات با سران دو کشور، این سفر نتیجهای نداشت.
ـ انتصاب سید موسی نامجو بهعنوان مشاور امام خمینی در شورای عالی دفاع
ـ انتصاب سرهنگ معین پور به فرماندهی نیروی هوای ارتش
ـ انتصاب محسن رضایی به فرماندهی سپاه پاسداران
ـ اجرای طرح عملیاتی والعادیات در تهران توسط سپاه تهران و کشف ۷۵ خانه تیمی سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، کومله و سلطنتطلبان.
ـ حضور هیئت ایرانی بهعنوان عضو ناظر به سرپرستی وزیر خارجه در اجلاس سران کشورهای جبهه پایداری.
ـ حضور هیئت ایرانی در کنفرانس اتحادیه بینالمجالس.
ـ سفر آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس به کشورهای کره شمالی و مالزی.
– شکست اجلاس اوپک برای تنظیم قیمت نفت به دلیل خودداری عربستان از کاهش تولید نفت.
منابع:
[۱] صحیفه امام جلد ۱۴ وـ کتاب پانزدهم روزشمار جنگ شکستن محاصره آبادان یدالله ایزدی وـ عبور از بحران خاطرات هاشمی رفسنجانی سال ۶۰ چاپ ششم وـ تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق حسین علایی جلد اول وـ سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام جلد ۲ چاپ سوم وـ اطلاعات ۸۰ سال جلد دوم
[۲] تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق حسین علایی جلد اول ص ۳۳۳ وـ اطلاعات ۸۰ سال جلد دوم ص ۴۳۵
[۳] صحیفه امام جلد ۱۵ صص ۳۷ ـ ۳۹
*فرمانده گردان ۱۳۶ تیپ ۲ لشکر ۷۷ که فرماندهی میدانی جناح راست عملیات را بر عهده داشت برخلاف دستور و بدون اطلاع سرهنگ کهتری فرمانده تیپ دستور توقف عملیات و عقبنشینی را صادر کرد درحالیکه نیروهای جناح چپ (سپاه) در حال پیشروی بودند. هرچند سرهنگ کهتری پس از اطلاع از این وضعیت دستور پیشروی را صادر کرد اما در عمل نیروهای عراقی با استفاده از فرصت پیشآمده ابتکار عمل را به دست گرفته بودند و عملیات به شکست انجامید. کتاب پانزدهم روزشمار جنگ شکستن محاصره آبادان یدالله ایزدی صص ۸۹ ـ ۹۲
[۴] کتاب پانزدهم روزشمار جنگ شکستن محاصره آبادان یدالله ایزدی صص ۸۹ ـ ۹۲ وـ اطلس خوزستان در جنگ ابوالقاسم حبیبی ص ۱۵۰
[۵] کتاب پانزدهم روزشمار جنگ شکستن محاصره آبادان یدالله ایزدی صص ۱۱۳ ـ ۱۱۷ وـ اطلس خوزستان در جنگ ابوالقاسم حبیبی ص ۱۳۶ ـ ۱۳۷
[۶] اطلس خوزستان در جنگ ابوالقاسم حبیبی صص ۱۳۷ ـ ۱۳۸
[۷] اطلس جنگ ایران و عراق فشرده نبردهای زمینی ص ۳۷
[۸] اطلس خوزستان در جنگ ابوالقاسم حبیبی صص ۱۳۸ ـ ۱۳۹
[۹] کتاب پانزدهم روزشمار جنگ شکستن محاصره آبادان یدالله ایزدی صص ۹۰۱ ـ ۹۰۲
انتهای پیام