خدیجه اشرفالسادات مرتضایی، با نام هنری «مرضیه»، خوانندهای که روزگاری صدایش برای برخی خاطرهساز بود، سرانجامی جز انزوا و مرگ در غربت در پیوند با تشکیلات خائن و تروریستی منافقین نداشت.
به گزارش فراق، بررسی مستندات زندگی وی، روایتی تلخ از سقوط یک هنرمند در پرتگاه وابستگی به تشکیلاتی است که از هنر، ابزاری برای تبلیغ ترور و خشونت ساخت.

پیوند با طاغوت و خروج از میهن
مرضیه از خوانندگان دوره رژیم پهلوی بود. این خواننده در سال ۱۳۷۳، ایران را ترک کرد و در فرانسه، با تشویق «مریم و هدایتاله متیندفتری»، به دامان تشکیلات تروریستی منافقین افتاد و پیوستن خود به شورای به اصطلاح ملی مقاومت را اعلام کرد.
هنر در خدمت ترور
دوران عضویت مرضیه در منافقین، نقطه سیاهی در کارنامه اوست. وی با وجود پیوستن به گروهی که در لیست تروریستی اروپا قرار داشت، به تولید آثار هنری در خدمت پروپاگاندا علیه میهن ادامه داد. از جمله اقدامات جنجالی و خیانتبار او، اجرای کنسرت بر روی تانکهای صحنهآرایی شده منافقین در مقر «اشرف» عراق، در حضور تروریستهای به اصطلاح ارتش آزادیبخش بود. اقدامی که صدای او را به «آوای ترور» برای قاتلان هزاران ایرانی و عراقی تبدیل کرد.
گواه روشن بر گرفتاری مرضیه در این تشکیلات، برخورد خشونتآمیز مزدوران رجوی با «محمود ملکافضلی»، پسرش بود هنگامی که در یکی از کنسرتها از مادرش خواست: «مادر جان بخوان، اما برای ملت ایران بخوان». این واقعه به آخرین دیدار آن دو انجامید. پسرش در مصاحبهای تأکید کرد: «منافقین مادرم را شستوشوی مغزی دادهاند… یقین دارم او از کارش پشیمان شده است.»
مرضیه پس از ۱۹ سال حضور در بایکوت فکری و عاطفی منافقین، سرانجام در سال ۱۳۸۹ در ۸۶ سالگی در پاریس درگذشت. پروژهای که رجوی برای استفاده ابزاری از چهرههای هنری برای پوشش جنایات خود طراحی کرده بود، در مورد مرضیه به سرانجام رسید، اما این الگو برای دیگر هنرمندان میهنپرست ایران هرگز تکرار نشد.
سرگذشت مرضیه، درس عبرتی برای تمامی هنرمندان است که هنر متعالی را نباید با اقدامات ضدملی و خیانتآمیز آلوده کرد. میهن اسلامی ایران، همواره بستر رشد هنرمندان متعهد و ارزشآفرین بوده و خواهد بود.
انتهای پیام

































