روز جهانی کارگر یادآور شورش کارگران آمریکایی در یازدهم اردیبهشت اول ماه می ۱۸۸۶ در شهر شیکاگو است. به همین مناسبت این روز در تمامی کشورهای جهان جشن گرفته می شود. مناسبت اول بدان جهت رسمیت پیدا کرد که پلیس آمریکا به تجمع اعتصاب و اعتراضی کارگران آتش گشود که تعدادی کشته و زخمی شدند و ۴ کارگر هم اعدام شدند. در چنین روزی و همه ساله مریم رجوی سرکرده فرقه مجاهدین از موضع تبلیغاتی اقدام به صدور اطلاعیه ای می کند که فاقد هرگونه قابلیت مصرفی در بازار مکاره سیاسی است.
بخش اساسی و اصلی این اطلاعیه به جعل و تحریف و گزافه گویی حول وقایع کارگری و ادعای دروغین در حمایت از حقوق طبقه کارگر اختصاص داده می شود. جالب اینجاست که این فرقه علیرغم تمامی ادعاهایش نتوانسته حمایت هیچ سندیکای کارگری در داخل و خارج کشور را طی این سالیان بخود جلب کند و یا با آنها ارتباط برقرار نماید!
با مروری به عملکرد ضدکارگری مجاهدین درمناسبات داخلی اش بخوبی می توان به تناقض ادعاهای آنها درحمایت حقوق کارگران و صوری بودن آن پی برد. یکی از موارد بارز استثمار کارگران نحوه برخورد سران این فرقه با آن دسته از جوانانی بود که به دلیل بیکاری و شرایط سخت معیشتی در ایران و در آرزوی پیداکردن کار به کشورهای ترکیه وامارات ترک وطن کرده بودند.
آنها تمامی سرمایه و اندوخته خود در ایران را فروخته بودند به امید اینکه با تامین هزینه سفر بتوانند در آن کشورها برای خود و خانواده هایشان درآمدی کسب نمایند.
باند قاچاقچیان وابسته به رجوی به منظور جذب آنها به میدان های تجمع کار در این کشورها مراجعه می کردند و با سوء استفاده از وضعیت و شرایط سخت زندگی این جوانان جوینده کار و با سناریو اعزام آنها به کشورهای اروپایی و به دست آوردن شرایط مالی بهتر آنها را به عراق و پادگان اشرف می فرستادند.
مسئولین مجاهدین برای ترغیب و قانع کردن ذهن این قربانیان به آنها می گفتند برای اینکه شرایط اعزام آنها به کشورهای اروپایی سریع تر صورت گیرد باید مدت کوتاهی به عراق بروند تا کیس آنها سیاسی شده و زیر چتر مجاهدین قرار گیرند تا از طرف کمیساریا پذیرش شوند.
من برای اولین بار که با این افراد درکمپ امریکایی موسوم به تیف آشنا شدم و نحوه شکارشدنشان توسط مجاهدین و آوردنشان به عراق را شنیدم شوکه شدم !
چون درعمق ذهنم علیرغم جدایی فیزیکی از تشکیلات رجوی به این میزان به کارگیری شیوه های فریب اشخاص، شکار و قاچاق آنها به داخل تشکیلات باور نداشتم و صحبت های آنها برایم شوک آور بود.
بسیاری از آنها عمدتا از دوستان اهل تسنن بودند و اکثرا با دنیای سیاست کاملا بیگانه بودند و هیچ شناختی نسبت به مجاهدین نداشتند. حتی درمنتهای شیادی به آنها وعده ازدواج در اشرف و مصرف مشروبات الکلی هم داده بودند.
در دبی و ترکیه هیچ اسمی از مجاهدین نیاورده بودند و خود را کانال های شرکت های خصوصی که منابع انسانی جویای کار برای شرکت های خصوصی دراروپا را تامین می کنند معرفی می کردند.
این اعضا شکار شده گاها می گفتند که حتی این کانال ها برای عادی سازی و اینکه کاملا انسان های غیرسیاسی هستند در حضور ما مشروبات الکلی هم می خوردند و به دانسینگ هم می رفتند.
بخش دیگری از موضع ضدکارگری فرقه مجاهدین در پادگان اشرف و با استثمار مضاعف کارگران عراقی و سودانی شکل می گرفت. کارفرمایان مجاهد برای انجام پروژه های سنگین خود این کارگران را با ارزان ترین حقوق به کار می گرفتند و آنها از بسیاری از مزایای کارگری مشمول قوانین اداره کار عراق محروم بودند. حق بیمه و یا سابقه و یا از کار افتادگی هنگام بروز حوادث حین کار به آنها تعلق نمی گرفت. به عنوان مثال چند کارگر در قسمت صنایع و یا تعمیرگاه مرکزی خودرو و یا نانوایی دچار صدمه شدید و قطع عضو شدند. ولی با پرداخت چند روز حقوق آنها را بیکار کردند. حقوق دریافتی آنها ۵۰ درصد زیر دستمزد بازار کار عراق بود.
ولی متنفرترین نوع استثمار مجاهدین از کارگران به کارگیری آنها برخلاف قوانین مندرج در حقوق بشرجهانی در میدان جنگ و پشت جبهه بود. به عنوان نمونه بسیاری از کارگران سودانی و یا عراقی درجریان عملیات معروف به کردکشی و یا انتفاصه شعبانیه عراق برای حمل مهمات استفاده شدند. یا حتی برخی از آنها راهم وارد صحنه جنگ کرده و در فشنگ گذاری سلاح بی کی سی و یا توپ بکار می گرفتند.
شکل مضحک تر سوء استفاده از کارگران به کارگیری آنها در حمایت از انقلاب مریم بود که نامه هایی از جانب آنها تهیه و برای مسعود ومریم می فرستادند و بعد با خواندن آن نامه ها در نشست ها برسر اعضاء منت می گذاشتند که حتی کارگران بیرونی بیشتر از شما مفهوم انقلاب مریم را گرفته اند و وصل تر وجلوتر از شماهستند.
فرقه رجوی که هرساله در روز کارگر زمین و زمان را به هم می بافد و خود را تنها نماینده و حامی طبقه کارگر می خواند دیدگاه و عملکردش در مناسبات داخلی و در رابطه با مقوله کار وکارگران بدین شکل است و به درستی باید این فرقه را دشمن کارگر و شدید ترین نقض کننده حقوق آنها دانست.
یادداشت از: علی اکرامی
انتهای پیام / انجمن نجات مرکز خوزستان