• امروز : دوشنبه - ۵ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Monday - 25 November - 2024

موج‌سواری ویروس ها روی کرونا / زمستان می رود و روسیاهی‌اش به ذغال می‌ماند

  • کد خبر : 24906
  • 16 مارس 2020 - 13:24

گنجینه شیرین زبان فارسی سرشار از ضرب‌المثل‌هایی است پر معنا و ماندگار که وجه نام‌گذاری هر کدام از آنها نام و داستانی است به غایت شیرین و زیبا. یکی از این ضرب‌المثل‌ها حکایت ذغال است و زمستان؛ «زمستان می رود و روسیاهی‌اش به ذغال می‌ماند» اما چرا این حکایت را برای این مجال انتخاب کردیم؟

بیماری کرونا آرام آرام دارد در تمام کره خاکی گسترده می‌شود. چین، ایران، ژاپن، کره، آلمان و بسیاری کشورهای دیگر یا درگیر کرونا هستند یا درگیری‌شان تازه شروع شده یا مدت کوتاهی دیگر درگیر خواهند شد. کرونا برای خیلی از کشورها انکارناپذیر است. در کنار برخی زالوهای داخلی که ماسک و مواد ضدعفونی انبار کرده‌اند تا از رنج مردم پول بسازند برای خودشان، اعضای فرقه منافقین هم تلاش می‌کنند از این نمد کلاهی ببافند و آبی گل‌آلود کنند.

ashraf3

فرقه منافقین تلاش گسترده‌ای دارد تا از طریق رسانه‌های بدون مخاطب خود فاصله واقعیت آمار فوتی‌ها و آنچه از منابع رسمی اعلام می‌شود را فاصله‌ای نجومی معرفی کند، چنانکه طی خبری به نقل از منابع داخلی خیالی خود مدعی شده است تا روز ۱۰ اسفند ۵۰۰ نفر در ایران جان باخته‌اند، در حالی که آمار رسمی اعلام شده حکایت از فوت ۴۳ نفر تا ۱۰ اسفند دارد و این همه در حالی است که مدیر کل سازمان بهداشت جهانی در واکنش به برخی ادعاهای مطرح‌ شده مبنی بر پنهان‌ کاری ایران در مسئله آمار قربانیان ویروس کرونا، گفت سازوکارهای مستقل این نهاد، چنین ادعایی را نمی‌پذیرد. تدروس آدانوم، مدیرکل سازمان بهداشت جهانی ادعای «پنهان‌کاری» ایران در ارتباط با آمار قربانیان ویروس کرونا جدید )کووید-۱۹) را رد کرد و گفت؛ «من بدون داشتن دلیل یا مدرک، به هیچ کشوری اتهام نمی‌‌زنم. گزارش‌‌هایی در رسانه‌‌ها وجود دارد، اما می‌‌دانید که سازمان بهداشت جهانی یک سازمان فنی است و ما باید صرفا مستندات را گزارش کنیم، ما نمی‌توانیم صرفا آن چیزی را بگوییم که یک روزنامه‌نگار می‌گوید. اگر قرار باشد ما از یک گزارش روزنامه‌ای پیروی کنیم، چه آن گزارش خوب انجام شده باشد یا نه، در آن صورت نقطه پایان آن کجا خواهد بود؟ این بدان معنی است که ما گزارش یک روزنامه‌نگار را تکرار می‌کنیم. به همین خاطر است که ما سازوکارهای خود را داریم و ما در سازوکارهای خود چنین چیزی را شاهد نبوده‌ایم. اما اگر چنین چیزی را ببینیم، قطعا باید آن را حل کرده و برطرف کنیم.» دلایل کاملا مستند و علمی بود و نیازی نیست بیشتر در مورد دورغ‌های رسانه‌های گروهک منافقین در این مورد گفته شود. آنچه مشخص است اینکه این ویروس هم دیر یا زود می‌رود و روسیاهی‌اش می‌ماند برای منافقین.

از سوی دیگر حمید بعیدی‌نژاد سفیر ایران در لندن اعلام کرد؛ «اعضای سازمان منافقین و شبکه‌های معاند از طرفی در چند روز اول ابتلای کشور به ویروس کرونا که هنوز نیازی به سازماندهی دریافت کمک‌های پزشکی بین‌المللی و خرید اقلام فوری از کشورهای خارجی مطرح نبود، مرتب تبلیغات سازماندهی شده‌ای را طراحی کرده بودند که القا کنند که نظام از یک طرف در انزوای بین‌المللی قرار دارد که کشوری حاضر به ارسال کمک‌های فوری به ایران نیست و اما از طرف دیگر، حتی در موارد مشخص هدایا و کمک‌های خارجی در دسترس هم، کشور تمایل دارد حتی به قیمت از دست رفتن جان مردم، همین موارد کمک‌های اهدایی کشورهای غربی را رد کند.»

شتر در خواب بیند پنبه دانه

اما کرونا و اخبار ماورایی منافقین در مورد آمار مبتلایان بهانه خوبی شد برای اینکه سری هم به گذشته موج سواری منافقین بر روی مشکلات مردم داشته باشیم.

به سال‌ها قبل برگردیم، به سه دهه قبل، جایی که فکر تئوریسین و سرکرده منافقین گمان می‌کرد حیات نظام جمهوری اسلامی در جنگ است و اگر جنگ نباشد، سران جمهوری اسلامی همه چیز را خواهند باخت.

جنگ قصه خانمان‌سوزی بود که جان بسیاری از عزیزان ما را گرفت و ویرانی بسیاری به دنبال داشت. منافقین علاوه بر زخم‌های بسیاری که به پیکر مردم زدند، همواره به دنبال ارزیابی و تحلیل‌های خاص خودشان بودند؛ تحلیل‌هایی از این دست که «حیات حکومت ایران در جنگ است و اگر روزی جنگ تمام شود نظام نمی‌تواند مردم را با فریب جنگ، گرد خود نگه دارد!»

این تحلیل هم ناگفته پیدا بود که از سر عدم شناخت از مردم ایران بود زیرا با همین تحلیل آبکی و خیال وارد کردن ضربه کاری به نظام و فتح تهران، خواب پنبه دانه‌ای خود را دنبال کردند و ضربه سختی از مردم، ارتش و سپاه انقلابی دریافت کردند.

پیش از این نیز رجوی و گروهش در دوران جنگ با موج سواری بر روی اصل جنگ، ضمن جاسوسی برای صدام، امتیازات بسیاری از دیکتاتور عراق دریافت کرده بودند؛ امتیازاتی که به مدد شرایط جنگی به دست آورده بودند.

جهان گردد به کام کاسه لیسان

فروردین امسال را با سیل‌های ویرانگری آغاز کردیم. گلستان، لرستان، خوزستان و فارس. هجوم سیل ناجوانمردانه شست و برد هر آنچه خیلی از هم وطنان داشتند و غصه‌ای شد حدیثش که ایران را فرا گرفت. اما بین همه این مصیبت‌ها، سرکرده منافقین باز هم سعی کرد از دخمه آلبانی خودی نشان بدهد؛ «از جوانان غیور در سراسر کشور می‌خواهم به کمک‌رسانی فعال به سیل زدگان در فارس، لرستان، خوزستان، سیستان‌وبلوچستان، اصفهان، بوشهر، ایلام، قم، کرمانشاه، گلستان و دیگر نقاط کشور اقدام کنند… کمک‌رسانی مستقل مردمی یک وظیفه مبرم ملی و میهنی است. سردمداران فاسد با چپاول اموال مردم و به هدر دادن آنها در سرکوب و تروریسم و جنگ‌افروزی و پروژه‌های ضد ملی اتمی و موشکی، شهرها و روستاهای کشور را به ویرانی کشانده، از حداقل زیرساختها محروم کرده‌ است…» ای کاش فقط اندکی سواد این سرکرده بیشتر می‌بود تا سیل را به هر چیزی ربط ندهد.

به نوشته بنیاد هابیلیان، حالا این جوانان غیوری که سرکرده منافقین از آنان صحبت می‌کند کیست؟ خدا می‌داند. ای کاش از کامیون‌ها، گروه‌های گسترده مردمی و سیل خروشان طرفدارانی که مریم رجوی همیشه از آن سخن می‌گوید و در واقعیت حتی به اندازه یک باریکه آب هم نیست را می‌دیدیم؛ اینکه این سیل خروشان با پرچم‌های «سازمان مجاهدین خلق ایران» به کمک سیل‌زده‌ها بروند، آذوقه ببرند، راه ایجاد کنند، درمان کنند، خانه بسازند و… . مگر نه اینکه سیل خروشان دارند؟ خب چرا جاری‌اش نکردند برای حمایت و امداد در سیل؟

واقعیت اما رنگ دیگری دارد؛ مشکلات مردم ایران از چند نظر برای فرقه پوشکی منافقین خوب است؛ اول مصرف داخلی؛ برای تکرار چرندیاتی مثل اینکه آلترناتیو نجات مردم ایران، فقط و فقط منافقین هستند.

دوم برای ابراز وجود؛ کأنه معتادی سری بجنباند که هنوز زنده‌ام و نمرده‌ام.

سوم؛ به زمین و زمان زدن برای گدایی از این و آن و به بهانه کمک به مردم ایران و اینها کم چیزهایی نیست برای فرقه‌ای که ابدا حرف و حدیث‌هایش به گوش مردم ایران نمی‌رود. به همین ژست‌ها امید دارند برای جلب اعتمادی هر چند اندک ولو از چند ساده دل و به قدر چند دلار پول بیشتر.

خاتمه این موج سواری هم که خب معلوم است. تلاش برای به حال آوردن مشتی پیر فرتوت؛ «شما شاخص مقاومت و پایداری و جانفشانی در راه آزادی هستید… امروز نه فقط آزادی ایران و ایرانی بلکه شیرازه زندگی شهرها و روستاهای آن یعنی روستاهای سراسر ایران در گرو نبردتان برای سرنگونی است.» و باز هم همان حکایت شقایق و گودرز!

یادداشت از: مهدی عسکری

انتهای پیام  

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=24906