فراق: چندهفته ای است ویروسی مرگبار به نام «کووید ۱۹» یا کرونا در نقاط مختلف جهان از قربانیان بیگناه خود بدون توجه به ملیت و نژاد و رنگ، پست و مقام و دارایی جان شیرین می ستاند. از اول اسفندماه خبر وجود و شیوع این ویروس مهلک توسط نهادهای رسمی کشور اعلام گردید و هشدارهای لازم و درعین حال آموزشهای مقتضی در باب رعایت نکات بهداشتی ضروری در چنین شرایط استرس زایی ارائه گردید.
مصیبت ناشی از مواجهه با این ویروس مرگبار به یک سوی، جنگ روانی گسترده بویژه در سطح رسانه ها و کانال های خبری برون مرزی مشکلات را دوچندان و اوضاع را بغرنج تر نموده است. رسانه هایی که از قضا در کمین چنین فرصتهایی نشسته و اساسا پول و پشتیبانی برخی دول و نهادهای خاص را برای نقش آفرینی در چنین اوضاعی دریافت می دارند.
واقعیت تلخ آن است که کرونا عملا باعث ایجاد وضعیت قرمز یا بحرانی در بسیاری مناطق ایران گردیده است. همچنانکه در حدود ۸۰ کشور دیگر دنیا هم کمابیش سبب چنین بلبشویی گردیده است. در چنین اوضاع خطیری تحت شرایطی خاص حتی امنیت ملی یک دولت قدرتمند مستقر نیز می تواند در معرض مخاطرات جدی قرار گیرد. اساسا پدیده های طبیعی یا اتفاقی همچون زلزله، سیل یا شیوع یک بیماری اپیدمیک می تواند مستقیما بر امنیت ملی کشورها اثرگذار بوده یا آن را تاحدودی دستخوش تهدیدات نماید. لذا در چنین مواردی توجه به مؤلفه امنیت عمومی و مواجهه با مخاطرات احتمالی در زمره وظایف مسئولین امر می باشد.
به بیانی ساده تر در چنین موادی که جامعه با شوک عظیم ناشی از یک حادثه ناگهانی و غیرمترقبه یا غیرقابل کنترل مواجه می شود و اکثریت اجتماع با وحشت ناشی از ابتلای به بیماری یا مرگ جمعی در نتیجه ناتوانی دولت و نهادهای ذیربط در حفاظت از شهروندان و کنترل اوضاع دست به گریبان اند، بهترین فضا در اختیار جریانات معاند یا برانداز قرار می گیرد تا با دامن زدن به این وحشت و هراس عمومی و تشدید احساس سرخوردگی و ناامنی میان شهروندان زمینه های لازم برای تقابل جدی میان شهروندان و حاکمیت را فراهم سازند.
شهروندی که چنان در معرض اخبار و اطلاعات مایوس کننده و منفی قرارگرفته که از نظر روانی در آستانه فروپاشی است و امید خود به برون رفت از بحران را از دست داده و هیچ دورنمای مثبت یا امیدوارانه ای برای خود و اجتماع خود متصور نیست ابزار مساعدی است برای یک رویارویی خشونت امیز یا یک اقدام اعتراضی مرگبار در عرصه عمومی.
از ابتدای شروع بحثها و گمانه ها در مورد شیوع کروناویروس، جریان رسانه ای رجوی و متحدین شان به صورت هدفمند و برنامه ریزی شده به ارائه آمار و اطلاعات جعلی و فاقد هرگونه سورس معتبر در مورد بیماران کرونایی، تعداد مبتلایان و تلفات آن و کاستی ها و نیز بی تفاوتی های دولت پرداختند. گمانه های بسیاری درباب پنهان کاری دولت و چرایی آن مطرح گردید و هجمه بسیار وسیعی نسبت به دولت با عنوان بی تفاوتی آن و اهمال منتج به شیوع کرونا در سطح رسانه ها آغاز گردید. حین نگارش این یادداشت منافقین در کانال رسمی خود آمار کشته های کرونا در ایران را حدود ۱۳۰۰ نفر (مقایسه کنید با آمار رسمی دولت که حدود ۱۰۰ نفر عنوان گردیده) و مبتلایان را چندده هزار نفر اعلام کرده اند.
بگذارید موضع خودم را نسبت به آمارهای ارائه شده توسط مقامات رسمی اعلام کنم. بنظر حقیر آمار تلفات و نیز مبتلایان به کروناویروس در سطح کشور بیش از آمار اعلامی توسط وزارتخانه بهداشت است اما در این زمینه نمی توان کمترین خدشه ای به آمار وزارت بهداشت وارد کرد. اتفاقا برعکس، دقت نظر و سختگیری در ارائه آمار بنظر امری ستودنی است.
باید توجه داشت آنچه بنده و امثال بنده (به عنوان یک شهروند عادی غیرمتخصص در عالم پزشکی) به عنوان آمار تخمین میزنیم صرفا گمانه هایی است برمبنای علائم بالینی و ظاهری در برخی بیماران.
چگونه از نهاد رسمی تخصصی متولی بهداشت در یک کشور توقع می رود که در شرایطی که هیچگونه آزمایش رسمی معتبری از بیمار فوت شده وجود ندارد بیماری کرونای وی را تایید کند؟ گرچه بیمار با علائم بالینی مشخص فوت نموده و می توان فرض بیماری وی را متصور بود.
نکته عجیب ماجرا اینجاست که برخی رسانه ها تعداد تلفات را چندصدنفر و حتی بیشتر _با ذکر ارقامی دقیق_ عنوان می کنند حال آنکه قادر به ارائه هیچ مشخصات یا جزئیات مشخص از قربانیان فکت معتبری در اثبات ادعای خود نیستند.
متاسفانه کمبود امکانات و بسیاری از مشکلات دیگر در حوزه بهداشت عمومی (به هردلیلی خواه علل خارجی و تحریمها یا علل داخلی) مسائلی هستند که می توان برآنها به صورت جدی انتقاد وارد نمود اما هیچ چیز _تاکید میکنم هیچ چیز_ سبب نمی شود که با هرنگرش سیاسی و دیدگاهی نسبت به حاکمیت، در چنین وضعیتهای بحرانی سعی بر تامین منافع خودداشته باشیم.
تشکیلات رجوی در چنین وضعیتی بار دیگر نگاه منفعت طلبانه و غیرملی خود را به اثبات رساند. تلاش گسترده رسانه ای آلبانی نشینان در سطوح مختلف و به اشکال مختلف اعم از جعل آمار، تخلیه تلفنی، حضور گسترده در توییتر و سایر شبکه های اجتماعی با عناوین فیک دکتر و پرستار و …، جعل صوت منتسب به مقامات بهداشتی و تلاش برای هراس افکنی گسترده اجتماعی دستاوردهای سینه چاکان رجوی در عصر کرونا بوده است.
یقینا چنین اوضاعی بهترین فرصت برای محک و ارزیابی جریانهای مدعی میهن دوستی و خدمت به خلق است. اینکه آیا بدون توجه به ماهیت حاکمیت و با اولویت بخشیدن به مردم، سعی بر تسهیل شرایط مردم، کمک به رفع برخی مشکلات، رایزنی و جمع آوری کمک در حد امکان و بسیج نیروها برای اهداف ملی (حتی در یک سرزمین خارجی) می نمایند یا با ابراز خوشحالی وشعف از وضعیت پیش آمده (چنانکه در توییت مارک دوبوویتز متحد برخی از این جریانات ضدملی هم دیدیم) و ضربات جدی کرونا بر پیکره اقتصاد ایران و تلاش بر ایجاد مانع برای کمک های خارجی و نیز با تمسخر و تحقیر امکانات داخلی و جوک سازی و القای حس حقارت همچنان به اقدامات خیانتکارانه خود دست می یازند.
به هرحال اینجانب با وجود انتقادات جدی که ممکن است نسبت به برخی اقدامات در روند مقابله با کرونا داشته باشم اما قویا معتقدم که باید از اقدامات صورت گرفته به ویژه در جهت کنترل اوضاع روانی جامعه و جلوگیری از بروز برخی ناهنجاریهای آسیب زا و حتی فجایع و بحرانهای احتمالی بویژه در شرایط تحریم های شدید آمریکا تشکر نمود. چه آنکه در نبود یک سازوکار منسجم برای کنترل هیجانات عمومی، جریان سازی رسانه های بیرونی می توانست به وضعیتی منتج گردد که در دوسه روز اول کلیه اقلام و مایحتاج ضروری در نتیجه وحشت مردم از آینده خریداری و قحطی گسترده و بیسابقه ای بر بازار حاکم گردد. به هرحال دستکم از این نظر و در نتیجه درایت مقامات ذیربط، شهروندان ایرانی نسبت به بازار و خرید اقلام ضروری، رفتار به مراتب متمدنانه تری از بسیاری کشورهای مدعی فرهنگ و تمدن داشتند. مشاهده ویدئوکلیپهای مرتبط با موضوع در برخی کشورها گواه این مدعاست.
یادداشت از: دکتر نواب محمدی
انتهای پیام / فراق