حمله پاسداران انقلاب اسلامی ایران در روز ۱۹ بهمن ماه ۱۳۶۰ به پایگاه مرکزیت فرقه تروریستی رجوی که در خیابان زعفرانیه قرار داشت، سبب شد تا در جریان این عملیات ۲۰ نفر از اعضای این فرقه از جمله موسی خیابانی، آذر رضایی (همسر خیابانی)، اشراف ربیعی(همسر رجوی)، محمد مقدم، مهشید فرزانهسا، کاظم مرتضوی، مهناز کلانتری و چند نفر دیگر از افراد رده بالای این فرقه به هلاکت برسند.
علاوه بر خانه تیمی اصلی سه خانه تیمی دیگر نیز هدف قرار گرفت: خانه تیمی یوسفآباد شمالی که شاهرخ شمیم، فاطمه نجاری (شمیم) و محمد منجی در آن حضور داشتند؛ خانه تیمی خیابان پاسداران، خیابان بوستان که خسرو رحیمی، محمدحسن پورقاضیان، حسن مهدوی، ناهید رأفتی (مهدوی) و مهناز کلانتری در آن ساکن بودند؛ خانه تیمی خیابان خردمند شمالی که سعیدپور در آن حضور داشت.
ضربه ۱۹ بهمن در حالی به این گروه وارد شد که چندی قبل، آنها با وعده نابودی جمهوری اسلامی هواداران سازمان را در ۵ مهرماه تحت عنوان راهپیمایی مسلحانه روانه خیابانها کرده بودند تا به خیال خودشان بتوانند کار جمهوری اسلامی را یکسره کنند. سازمان در آن زمان اینقدر به موفقیت خود مطمئن بود که به اعضایش گفته بود بچههای خود را امسال در مدارس ثبتنام نکنید چراکه قرار است، تکلیف جمهوری اسلامی را یکسره کنیم.
هرچند راهپیمایی ۵ مهرماه با دستگیری وسیع طرفداران مجاهدین همراه شد، با اینحال با توجه به تداوم فعالیت اعضای مرکزیت تحلیل فرقه این بود که میتوانند بر اوضاع مسلط شده و دوباره وارد فاز براندازی شوند. در واقع تصور فرقه این بود که آنها در عملیات تروریستی که در تیر و شهریور ۱۳۶۰ انجام دادهاند، بخش قابلتوجهی از سران نظام را به شهادت رسانده و حال میتوانند با زدن چند ضربه حکومت را سرنگون کنند. در این زمان منافقین مدام به طرفداران خود میگفتند که نظام به دلیل نداشتن پایگاه طبقاتی، پایگاه مردمی ندارد. ازاینرو میتوان با چند ضربه حکومت را واژگون کرد. با این حال فرقه رجوی تحقق این مسئله را تا حد زیادی منوط به حفظ مرکزیت سازمان میدانستند ازاینرو تلاش میکردند تا با انواع اقدامات حفاظتی از ضربه خوردن به آنها جلوگیری کنند.
ضربه ۱۹ بهمنماه به منافقین سبب شد تا این فرقه به این نتیجه برسد که امکان براندازی سریع حکومت اسلامی را ندارند و از طرفی پافشاری بیشتر برای حفظ اعضای مهم در ایران بهمنزله به دام افتادنشان است. ازاینرو آنها از این زمان به بعد، فاز خروج اعضای مؤثر خود را در ایران شروع کردند. با این حال منافقین با دستکم گرفتن توان اطلاعاتی و عملیاتی نظام، همچنان در ردههای میانی و هوادارانش اقدامات تروریستی خود را ادامه داد. همین مسئله و غفلت از توانایی نظام سبب شد تا مسئولان امنیتی وقت بتوانند با شماره تلفنی که از جیب موسی خیابانی به دست آورده بودند، تعدادی از خانههای سازمانی این فرقه را کشف کرده و سپس ضربه اردیبهشتماه را به آنها وارد کنند.
سبحانی از مسئولان امنیتی سابق فرقه رجویدرباره وضعیت سازمان پس از این ضربه گفته است: «به دنبال ضربه ۱۹ بهمن ۱۳۶۰… با ضربههای سراسری و همزمان جمهوری اسلامی به کلیه پایگاههای بخش اجتماعی در اردیبهشتماه ۱۳۶۱ و ۱۰ مرداد ۶۱… در این ضربات عملاً بیش از ۸۰ درصد کادرها و مسئولین سازمان که عمدتاً در بخش اجتماعی سازماندهی شده بودند دستگیر یا هنگام درگیریها کشته شدند… بعدازاین مقطع تقریباً کلیه ارتباطات تشکیلاتی اعضای سازمان با یکدیگر در داخل تهران و شهرهای بزرگ از هم پاشیده شد.»
ضربه ۱۹ بهمن به فرقه رجوی که طی آن مسئول داخل کشور و نفر دوم سازمان کشته شد، سقوط تدریجی تشکیلات داخل کشور را در پی داشت. در سطح تشکیلات، این ضربه موجب پاره شدن رشته ارتباط و اتصال بخشها با فرماندهی داخل کشور شد و در سطح سیاسی، قدرتمندی تشکیلات سازمان را برای قدرتهای حامی آن به زیر سؤال برد؛ هواداران را به انفعال واداشت، در سطح روانی هم مرکزیت و هم اعضا را در حالت تدافع محض و ترس از سرایت ضربه به بخشهای دیگر قرارداد. در سطح عمل نظامی، مجموعه عملیات تروریستی سازمان با بحران مواجه گردید و حفاظت کامل و اولویت برنامههای تأمینی و حفاظتی در دستور کار قرار گرفت.
در نهایت هرچند فرقه رجوی از آن زمان تاکنون، با ارائه تحلیلیهای غیرواقعی و تخیلی سعی دارد تا ضربه ۱۹ بهمنماه را توجیه کند، اما این فرقه از این مسئله غافل است که ضربهای که در این روز خورد مصداق آیه شریف ۷۳ سوره توبه بود که در آن خداوند میفرماید: «ای پیغمبر با کافران و منافقان جهاد و مبارزه کن و بر آنها بسیار سختگیر. مسکن و مأوای آنها دوزخ است که بسیار بد بازگشتگاه و منزلگاهی است.»
دکتر سیدمحسن موسویزاده
انتهای پیام