من گاهی بر حسب عادت و شاید هم کنجکاوی سری به سایت و تلویزیون فرقه می زنم که ببینم بازهم آه و فغانشان از چه چیزی بلند است و بازهم این دستگاه دروغ پراکنی رجوی شارلاتان به چه کشفی نائل آمده است.
آخر، در منطق رجوی و اذنابش همه باید از او تعریف و تمجید کنند و الا مزدورند. آخر دمب آمریکا بودن و از عربستان پول گرفتن که عیب نیست اما هرکس بخواهد بفهمد رجوی چه جعلقی است و چکار کرده و می کند می شود مزدور!
در تلویزیون دروغ باف این جماعت گاهی پسرکی نادان و البته بزرگ شدۀ در دستگاه فریب و ریای رجوی برنامه ای دارد به نام آفساید، که خیلی لوس وبا ادا، اطوار و بسیار بچگانه اجرا می کند و البته فکر می کند که خیلی هم هنرمند است. این را می گویم چون من این بچه را می شناسم که چقدر عقده ای و متوهم است.
به یاد دارم که دوستان خودش، منظورم افرادی که با او نزدیک و یا همکار و همرده هستند همیشه می گفتند که این بچه آنقدر عقده دارد که فکر می کند در جهان تک است مثلا می گفتند که از اینکه بگوید من خوشتیپ ترین و خوش گوترین گوینده هستم و رودست ندارم اصلا ابایی ندارد و این نقل مجلس دوستانش بود.
حالا هم این بچه را سر کار گذاشته و برنامه ای برایش ترتیب داده و به صحنه آورده اند که مشتی حرف مفت را سرهم کند و مثلا برنامه بی بی سی را نقد و مچ خبرنگار آن را بگیرد و عجب نقدی کرد. حالا چه کسی برای این بچه متوهم متنی نوشته و سرکارش گذاشته بگذرد ولی سوز دل رجوی از گزارش بی بی سی را خوب عیان کرد.
نکته هایی که در این مسخره بازی از گزارش بی بی سی گرفته شد را نگاه کنید؛ اول خبرنگار یک بیوگرافی کوتاه از این فرقه و آنچه را در بیرون و در نگاه آنهایی که به این سازمان نگاه می کنند بیان کرد خیلی هم کوتاه؛ اصلا هم نه تایید کرد و نه تکذیب. ولی هرکس این متن را نوشته انگار اصلا در این دنیا زندگی نمی کند و نمی داند یک گزارش گر اول یک خلاصه و تاریخچه می گوید بر اساس آنچه شنیده و یا دیده است .
توجه داشته باشید که جملات کوتاه و با فاصله است و هیچکدام وصل به بعدی نیست ولی رجوی که خود را در زمینه کتابت و بلاغت هم سرآمد روزگار می داند حالا اینجا به نفعش نیست و مغلطه می کند و در حالیکه خودش در آفساید است توپ جمع کن بدبخت را وارد ماجرا کرده که حتی می ترسد واژه «سکس» را از جمله «مجاهدین خلق ، گروهی که اعضایش نباید به سکس فکر کنند » را به زبان بیاورد که نکند شب توی «دیگ» نشست مغزشویی برود. هم چنین توپ جمع کن رجوی در آفساید مانده اشاره نمی کند که در گزارش بی بی سی آمده بود که: افراد در درون سازمان مجاهدین دفتر کوچکی دارند که باید لحظات عاشقانه و تناقضات جنسی خود را روزانه در آن بنویسند و هر شب در نشست هایی تحت عنوان «دیگ» ، «عملیات جاری» و «غسل» شرکت کرده و با خواندن تناقضات جنسی از درگاه رجوی توبه کنند.
یا این توپ جمع کن از قول خبرنگار می گوید: «برخی تحلیلگران این سازمان را یک فرقه میدانند.»
حتما شما می گویید هیچ کس این را نمی گوید؟ پس سرتان را از لاک خودتان بیرون بیاورید و کمی به اطرافتان نگاه کنید.
دوم گفت اینها لباس متحد الشکل می پوشند. حتما این هم دروغ است. بعد در این گزارش با لات بازی و شارلاتانیزم از نوع رجوی آن را کش وقوس می دهد (با پوزش از خوانندگان این متن) خودش را به خریت می زند و به گونه ای هزل به تیم فوتبال و ارتش ها تعمیم می دهد و فکر میند که همه مثل خودشان احمقند.
«این سازمان پول زیادی دارد.» این هم یک جمله کوتاه اما خبرنگار اشتباهش این بود که نگفت که عالم و آدم می دانند این پولها از کجا آمده و می آید شاید باید به گزارش اداره اطلاعات کشور آلمان اشاره می کرد که چند سال قبل در گزارش سالانه خود گفته بود و منتشر هم شد که این گروه پولدارترین گروه اپوزوسیون دنیاست.
حالا این بچه و کسانی مثل او و البته نویسنده متن این برنامه شاید نداند و یا نخواهد بداند که این پول ها ازکجا آمده و می آید اما همه دنیا فیلمهای پول گرفتن از دستگاه اطلاعاتی صدام را که دیده اند و یا پول هایی که آمریکا در اختیار کمیساریا گذاشت که این فرقه برای جابجایی متحمل هیچ هزینه ای نشود را که همه خبر دارند و منتشر شده است. همان موقع هم کسانی که در این فرقه بودند یادشان هست که رجوی چقدر عجز و لابه می کرد که می گویند این پول ها خرج جابجائی و اسکان برای مجاهدین شده است و حرفش این بود که چرا این پول ها را به خود ما نمی دهند تا خودمان به دلخواه خرج کنیم.
در این نمایش هزل همچنین گفته شد که انبوهی شخصیت های سیاسی در گردهمایی مجاهدین شرکت و از اهداف مجاهدین حمایت کرده اند. حتما بازهم یادش رفته که خود رجوی می گفت از این سیاستمداران ورشکسته در آمریکا واقصی نقاط جهان زیاد است و بحث فقط بر سر قیمت و پولی است که باید به آنها پرداخت شود تا بیایند و همه را به کاهش هزینه فرا می خواند تا بشود از این افراد تعداد بیشتری را به «برنامه های خواهر مریم» و«گردهمایی ها» گسیل داشت.
همان زمان در بین افراد این حرفها رواج داشت که چطور است که این افراد تا در مصدر کاری هستند به ما کاری ندارند حتی در بیشتر موارد ضد ما هستند اما همین که بیکار می شوند و ورشکسته سراغ ما می آیند و به طنز می گفتند این دلارهای بد مذهب چکار که نمی کنند!
اما نکته ای که بسیار قابل توجه است اینکه خودش گفت مجاهدین گفته اند اگر قرار است با اضداد ما هم مصاحبه شود ما مصاحبه نمی کنیم. پس شرط این است ه فقط ما حرف بزنیم وگرنه بازی بی بازی. وای عجب که اینها چقدر آزادمنش هستند و آزادی را حق همه می دانند.
بیچاره مچ خودشان را ندانسته باز کرد که وقتی می گویند فقط ما و نه هیچ کس دیگر؛ پس درست است. حتما این را هم انکار می کنی خودت گفتی که شرط این بوده است. ای کلک می خواهی تنها به قاضی بروی و هیچ شاهدی را هم قبول نداری. تا هرچه می خواهی از خودت تعریف کنی و هرچه بدی هم به طرف مقابل گفتی کسی نباشد که بگوید دروغ گفتی.
پس خبرنگار کسی است که فقط به حرفهای شما گوش کند و هرچه شما می خواهید بگوید و بنویسد! یاللعجب به این می گویند آزادگی و آزادمنشی.
شاید بعضی ها به یاد داشته باشند که بعد سرنگونی صدام که آمریکایی ها کنترل اشرف را به دست گرفتند تعدادی از خانواده ها توانستند بیایند و وارد اشرف شوند تا عزیزان خودشان را ببینند. خیلی از این خانواده ها و برخی هواداران این را غنیمت می شمردند. این فرقه هم چون نمی توانست جلوی اینکار را بگیرد و می خواست که بگوید اینجا فضای باز وجود دارد از این خانواده ها بسیار سوء استفاده می کرد ولی خیلی زود به ضد خودش تبدیل شد. چون افراد کلی از دور تعریف و تمجید شنیده و نمی دانستند که در درون این فرقه چه خبر است ولی به محض آمدن می فهمیدند که همه دروغ بوده و سراب گولشان زده است. من بارها از خانواده ها می شنیدم که می گفتند عمری هوادار بودیم ولی همین که الان آمدیم و از نزدیک دیدیم عطای شما را به لقایتان بخشیدیم و از حالا نه من نه شما. همه هم روی این نکته انگشت می گذاشتد که شما اصلا فکر می کنید فقط شما درست می گویید و بقیه احمقند و چرا اصلا اجازه نمی دهید کسی حرف بزند؟ شما چرا اینقدر متوهم هستید که از همه بیشتر می فهمید؟ شما چرا اینقدر خودرای هستید؟ اصلا اجازه نمی دهید کسی حرف بزند و فقط می خواهید سخنرانی کنید؟ و خیلی از آنها از همانجا گفتند آقا خداحافظ ما نخواستیم. علت هم همین بود چون رجوی دید بدجوری دارد رسوا می شود و هرچه بافته بود پنبه می شود خانواده را نجس اعلام کرد و گفت دیگر راه ندهید و هرکس هم به دنبال خانواده و به فکر خانواده باشد خائن و بریده است .
اما دوران فریب و شارلاتانیسم به سر آمده و از قدیم گفته اند عمر دروغ کوتاه است و دروغ های این جماعت هر روز بیشتر برملا و مچشان باز می شود. علت هم همین است که اگر کسی از جدا شدگان حتی خاطرات خودش را بنویسد چون مردم از خلال آنچه برفرد گذشته به اوج فریبکاری و جنایات و دغلبازی این فرقه پی می برند فوری این جماعت در بوق کرنا می کنند که آی یافتیم مزدور را یافتیم.
در همه جای جهان خاطره نویسی مرسوم و حق هرکسی است الا رد فرقه رجوی که همه می دانند که اینکار ممنوع و مذموم بود.
رحمان محمدیان
تیرانا – آلبانی
انتهای پیام