این روزها فرقه رجوی در تلاش است هر چه می تواند اعضای جدا شده از فرقه را به لجن بکشد و از آنها ندامت نامه های اجباری بگیرد و در رسانه های یک جانبه و مسخره خود به نمایش عموم بگذارد.
در فرقه رسم است از هر کسی که جدا می شود چند دست نوشته اجباری بگیرند تا در روز مبادای رجوی خرج رسانه ها کنند و از زیر فشارهای حقوق بشری خارج شوند .
این تقریبا برای همه اعضای سابق معلوم است و تنها کسانی که آن را تجربه نکرده اند اعضای فعلی هستند که حتما در آینده تجربه خواهند کرد.
اما این روزها با خبری مواجه شدم که بسیار مشمئز کننده و چندش آور بود. گویا یکی از اعضای سابق فرقه به نام «فرید شاه کرمی» که روزگاری را در مناسبات مرگ آور فرقه رجوی گذرانده و از بخت و اقبال بلند او زنده توانسته خارج شود به درب زندان رجوی موسوم به «اشرف ۳» مراجعه کرده و خواهان ملاقات با خواهرش می شود. مقامات بالای سازمان در این حین با وی برخورد شدید داشته و وی را مورد مواخذه قرار داده و در نهایت مجبور به ندامت کردن نمودند. مثل همیشه و همه حالت های فرقه نیز، دست نوشته ای ( غلط کردم نامه ) می گیرند و طرف را رها می کنند ، آن هم در شرایطی که خود عناصر فرقه این «غلط کردم نامه » را تنظیم کرده و با اضافه کردن چند سطری با دست نوشته خود طرف و گرفتن امضاء آن را سریعا رسانه ای می کنند تا ماموریت ویژه عناصر سازمان به بار نشیند.
این جمیز باند بازی های مسخره و تهوع آور فرقه در زمانی صورت می گیرد که نعره زدن های حقوق بشر فرقه رجوی گوش فلک را کر کرده و همه به این شک کرده اند که اگر حقوق بشر است پس چرا خودتان به آن مقید نیستید ؟ اگر حقوق بشر است چرا ذره ای آزادی و احترام به حقوق بشر اعضای خودتان را به رسمیت نمی شناسید ؟
در عکسی که در زیر است کافی است که شما نگاه کنید تا به عمق کینه و خوی وحشی آنان پی ببرید . آقای شاه کرمی رفته و کمترین درخواستی را که هر برادری می تواند در رابطه با خواهرش داشته باشد یعنی دیدار ولو دیدار چند دقیقه ای را خواسته و نه تنها این امکان را فراهم نمی آورند یعنی ملاقات خواهر و برادر را ، بلکه بالعکس برادر را که ظاهرا از فرقه حقوق ماهیانه می گرفت را قطع حقوق کرده و از وی هم یک غلط کردم نامه می گیرند و از طرفی هم سراغ خواهر رفته و در زیر برگه این غلط کردم نامه ، یک دست خطی هم از خواهر می گیرند که ظاهرا تمایلی به دیدار با برادرش را ندارد.
بخشعلی علیزاده
انتهای پیام / فراق
