فیلم سینمائی «رد خون»، به کارگردانی محمد حسین مهدویان و تهیه کنندگی سید محمود رضوی، که هم اکنون بر پرده سینماهای کشور در حال اکران می باشد ادامه فیلم سینمایی ماجرای نیمروز است.
روایت کلی این فیلم پیرامون اتفاقات بعد از پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۷ و عملیات فروغ جاویدان (مرصاد ) مجاهدین خلق می باشد.
نیروهای امنیتی ایران متوجه حضور نفوذی های سازمان مجاهدین خلق در جبهه می شوند. لذا با اعزام دو مأمور امنیتی به بغداد می خواهند قبل از شروع عملیات فروغ جاویدان، عباس زریباف فرمانده این عملیات را ترور کنند. اما داستان طور دیگری رقم می خورد
برای دیدن این فیلم لازم نیست حتما فیلم ماجرای نیمروز را هم دیده باشید اما طبعاً اگر قصه ی آن را هم بدانید با کاراکترها آشناتر و همراه تر می شوید.
مأموران اطلاعات و امنیت بعد از کشتن موسی خیابانی در قصه ماجرای نیمروز، همچنان به دنبال سران فرقه رجوی هستند. مجاهدین خلق در میانه جنگ ایران و عراق به دشمن پیوسته اند و در پادگان اشرف در نزدیکی بغداد حضور دارند. گروه ضربت شامل کمال و صادق و دیگران حالا با یک چالش جدید رو به رو هستند. ایران قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت ملل متحد را پذیرفته اما نیروهای ارتش آزادی بخش ملی از مرزهای غربی به ایران حمله کرده اند.
این وسط کمال و افشین گرفتار یک ماجرای خانوادگی هم می شوند. فیلم سینمایی «رد خون» را به عنوان درام تاریخی در نظر نگیرید. همان اشتباهی که خیلی ها در مورد فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» داشتند. قصه های سیاسی هر چند بازگویی روایت های تاریخی هستند اما از یک نقطه نظر سیاسی به آن نگاه می اندازند. داستان «رد خون» مربوط به هفت سال بعد از قضیه «ماجرای نیمروز» است. قصه در اواخر جنگ تحمیلی، با نمایی از سوله ای آغاز می شود که در آن تابوت شهدا کنار هم قرار گرفته و گروه آدم خوب های قصه، همان قهرمانان «ماجرای نیمروز» با خشونت در یک تابوت را باز می کنند تا یکی از اعضای مجاهدین خلق را شناسایی نمایند. همه فیلم به همین خشونت و صراحت است. کشف مرزهای باریک بین شهید و خودی بودن تا نفوذی و منافق و خائن بودن به جسارت و خشونت نیاز دارد و گاهی این مرز خیلی باریک است.خشونت فیلم فقط از انفجار و خون بیرون نمی آید. از خشم درون کاراکترها هم سرچشمه می گیرد. این خشم در تمام طول فیلم در وجود گروه خوب و گروه بد فیلم جاری است. شبیه خشم همان سال ها که برادر باید بین آرمان و خواهرش یکی را انتخاب می کرد.
برعکس قسمت قبلی، مهدویان این جسارت را می کند و وارد اردوگاه آدم بدهای قصه هم می شود. پادگان اشرف با همان شمایلی که در همه این سال ها از مجاهدین خلق دیدیم. جزمی نگری و تندروی هایی که میان خود اعضای سازمان بر سر آن اختلاف نظر وجود دارد. بازی درخشان بهنوش طباطبایی و چند زن بازیگر که کاراکتر فرعی دارند، فضای رعب آور پادگان اشرف را تمیز و درست از کار در می آورد.
«رد خون» فیلم هولناکی است چون نشان می دهد که وقتی محصولات یک فرقه تروریستی در مقابل مردم بایستند چه فاجعه ای رقم می خورد.
یادداشت از: عاطفه نادعلیان
انتهای پیام