طی روزهای گذشته ماجرای ابتلای چندنفر از اهالی روستای چنارمحمودی لردگان به ایدز در صدر اخبار نشسته و توجه همگان را به خود جلب نموده چنانکه فضای مجازی هم شدیدا تحت تاثیر این ماجرا قرار گرفته است.
به گزارش فراق، طبیعتا در مواردی این چنین که صرفنظر از علت واقعی ماجرا، یک حادثه غم انگیز و به تعبیر دقیقتر فاجعه بار برای مبتلایان و نزدیکان آنها تلقی می گردد هرگونه اظهارنظر در باب عوامل و ریشه های ابتلای افراد نیازمند تخصص کافی و شناخت متناسب از بیماری و علل یا عوامل انتقال، آگاهی نسبت به محیط و مسائل اجتماعی و فرهنگی است. چنانکه بدون تشکیل تیم های حقیقت یاب علمی مرکب از متخصصان و کارشناسان خبره و بررسی های محلی و مفصل، ارائه هرگونه اظهارنظری خطای محض است.
اصولا در چنین مواردی به ویژه با توجه به گسترش فضای مجازی و اقتضائات خاص آن، عموما زمینه های سواستفاده فراهم گشته و شایعات و اخبار نادرست، جعلی یا تحریف شده بر وخامت اوضاع می افزاید و همین امر ضرورت واکنش مسئولانه و منطقی را صدچندان می کند لذا اقدام یا اظهارنظر متناسب، معقول و بهنگام مقامات ذیربط در کنار همدردی با آسیب دیدگان و افراد در معرض آسیب از اهمیت بالایی برخوردار می گردد.
متاسفانه در چنین وضعیتی که آمار و ارقام عجیب و بعضا متناقضی از تعداد مبتلایان و شرایط ابتلا اعلام و در فضای عمومی انتشار می یافت یک اظهارنظر نسنجیده و عجولانه به مانند جرقه ای بر انبار باروت به یکباره فضای عمومی شهرستان لردگان را متشنج کرد. اعتراضات ۱۳ مهر اهالی این شهر که منتج به خسارات مالی و انسانی نیز گردید بی تردید نتیجه مستقیم این اظهار نظر نسنجیده بود.
در چنین فضایی فرقه رجوی که همواره سعی کرده اند تا از نمد اعتراضات و اعتصابات اجتماعی برای خود کلاهی ببافند اقدام به بازنشر جدی حوادث، جعل و تحریف اتفاقات و اقدامات تحریک کننده مثل انتشار ترانه حماسی بختیاری «مرجنگه» و اقداماتی از این دست نمودند. جالب آنکه شخص رجوی هم در توییتی پیامی مبنی بر حمایت از معترضین صادر کرد که در آن ضمن تقدیر از تظاهرکنندگان، مردم را به حمایت از تظاهرکنندگان فراخواند تا نشان دهد که مثلا به دنبال دمکراسی و أزادیخواهی است و در این گونه اعتراضات عاملیت دارد و مردم نیز تحت فرمان وی هستند.
گرچه اضافه کردن هر مطلبی بار طنز ماجرا را می کاهد و بیش از هرچیزی تناقضات رفتاری این ضدخلقی ها را عیان می سازد (با ذکر این نکته که در همین استان کوچک چهارمحال و بختیاری فرقه رجوی جان ۱۵۲ نفر را گرفت) اما از یک حقیقت تلخ نمی توان چشم پوشید و آن این است که گاها رفتارها و مواضع ناپخته، غیرمسئولانه ، خلاف منافع ملی برخی مقامات مسبب ایجاد زمینه های سواستفاده و اظهار وجود این فرقه و رهبرش می شود.
نگارنده پیرو آنچه در صدر یادداشت گفته شد صلاحیت هرگونه اظهارنظر تخصصی در خصوص علل و عوامل اصلی رخداد را ندارد و تا زمان تشکیل تیم حقیقت یاب علمی و مستقل و ارائه مستندات هر ادعایی صرفا در حد یک فرضیه است نه یک فکت معتبر. اما به لحاظ سکونت در استان چهارمحال و بختیاری و شناخت نسبتا مبسوط از ساخت اجتماعی و فرهنگی شهرستان لردگان وحتی روستای چنارمحمودی (به عنوان روستایی در کنار دوجاده اصلی بین استانی) بخوبی می داند که این اظهارنظر یک مسؤول تا چه حد مردم بومی شهرستان بویژه مبتلایان و بستگان آنها را جری و خشمگین ساخته و چه آثار و نتایج ناگوار محیطی و اجتماعی می تواند داشته باشد.
تاهمین جای ماجرا هم دانش آموزان این روستا از حضور در مدارس روستاهای دیگر منع شده، معلمین حاضر به تدریس در روستا نیستند و محصولاتشان خریدار ندارد. اینها خود دردهای کمی نیست که با یک اظهارنظر بی موقع از سوی یک مقام مسئول نمک بر آن زخم پاشیده شود. کافیست لحظه ای خود را جای قربانی گذاشت.
طبیعتا چنین وضعیتی بهترین موقعیت را برای امثال رجوی و فرقه اش فراهم می کند تا این گونه ابراز وجود کند و توهم رهبری اعتراضات و فرمان پذیری مردم را در ذهن بپرورد.
در مجموع حتی با فرض پذیرش ادعای مسؤول محترم مبنی بر وجود ۲۶ مبتلا که منشا آن افراد تزریقی با روابط ناسالم بوده بازهم مدیریت درست ماجرا ایجاب می کرد که بدوا نسبت به ایجاد آرامش در میان اهالی و اطمینان خاطر از حمایت های بهداشتی مبتلایان اقدام شود و در فضایی که هنوز بسیاری بیماری خود و علل آنرا نپذیرفته و با آن کنار نیامده اند قول مساعد همکاری در تکمیل تحقیقات، برخورد جدی با خاطیان احتمالی و ارائه خدمات تخصصی و روانی داده می شد. صرفا همین اقدامات مسئولانه و معقول بروز حوادث ۱۳ مهر و تحرکات رجوی و فرقه اش را منتفی می ساخت.
یادداشت از: نواب محمدی – دکترای حقوق بین الملل
انتهای پیام