فرقه رجوی بعد از عملیات فروغ جاویدان و کشته شدن یک سوم اعضا و همزمان جدا شدن عده ای دیگر، به شدت با بحران نیرویی مواجه شد و جبران نیروی انسانی از دست داده به یکی از اولویت های اصلی آن تبدیل شد.
از آنجایی که عملیات فروغ جاویدان تیر خلاصی بر پیکره سازمان شلیک کرده بود، سازمان دیگر نمی توانست امید زیادی برای جذب جوانان از داخل و با تبلیغات ایدئولوژیک داشته باشد زیرا ماهیت تروریستی و فتنه آلود سازمان برای مردم ایران بیش از پیش روشن و نمایان شده بود.
بنابراین فرقه رجوی بهتر دید ابتدا افراد را به هر روش ممکن به درون خود بکشد سپس راه خروج آنها را مسدود کرده و با روش های فرقه ای افراد را پایبند، وابسته و اسیر فرقه کند.
جوانانی که در خارج از کشور به دنبال کار می گشتند طعمه خوبی برای شکار توسط سازمان بودند که عمدتا با دروغ و فریب به درون اشرف کشیده شدند. بهتر از آنها اسرای جنگی بودند که در دوران هشت ساله جنگ توسط رژیم بعت عراق به اسارت گرفته شده بودند. آنها هم در عراق بودند و برای سازمان هزینه انتقال به همراه نداشتند و هم با یک هماهنگی ساده با صدام ملعون قابل انتقال به اشرف بودند.
تطمیع، دروغ و وعده آزادی از اردوگاه های سیاه و سراسر شکنجه و بیماری عراق، آنها را از چاله درآورده و به چاهی انداخت که بسیاری از آنان هنوز نتوانسته اند خود را از آن نجات بدهند. چه بسیار افرادی که اگر فرقه آنها را به حال خود رها کرده بود امروز در کنار خانواده های خود بودند اما اسارت آنها هنوز پایان نیافته است. این روزها که یادآور خاطرات بازگشت اسرای سرافراز به میهن عزیزمان است برای آزادی همه اسرای دربند فرقه منحوس مجاهدین دست به دعا برمی داریم.
یادداشت از: محمود آسمان پناه
انتهای پیام / انجمن نجات کرمان