• امروز : سه شنبه - ۶ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Tuesday - 26 November - 2024

افشاگری یک عضو سابق منافقین: پایه گذاران مجاهدین هم به دنبال تخریب ‌رابطه مردم با روحانیت بودند / بررسی دیدگاه های این فرقه از همان ابتدای پایه گذاری نشان می دهد که منافقین بیشتر نگاهی ابزاری به دین داشتند

  • کد خبر : 20702
  • 23 می 2019 - 11:04

«زمانی که داشتیم از قم به تهران بر می گشتیم، حنیف نژاد رو به من کرد و گفت که از روحانیت انتظاری نیست، خودمان باید کاری انجام دهیم.» این جمله را لطف اله میثمی، عضو سابق منافقین در دوران پهلوی از نتیجه دیدار خود و حنیف نژاد، پایه گذار سازمان  با برخی از روحانیون در قم روایت کرده است. روایتی به خوبی نشان می دهد که رهبران این فرقه حتی پیش از اقدام عملی برای ایجاد این تشکیلات چه تصوری از ارتباط با روحانیت داشته اند. به غیر از این روایت، اسناد به جای مانده از منافقین به خوبی نشان می دهد که آن ها در دوران پهلوی و پیش از تغییر ایدئولوژی با وجود ادعای مسلمانی، نزدیکی بیشتری بین خود و گروه های مارکسیستی می دیدند به طوری که به اذعان زندانیان سیاسی دوران پهلوی آن ها در زندان کاملا تابع تصمیم کمونیست ها  بودند. با توجه به این مقدمه این سوال به وجود می آید که اصولا منافقین چه دیدگاهی نسبت به روحانیت داشت و این تصور چه تاثیری بر روابط این سازمان با آحاد مردم گذاشت؟309525 946به نوشته بنیاد هابیلیان، بررسی دیدگاه های این فرقه از همان ابتدای پایه گذاری نشان می دهد که منافقین بیشتر نگاهی ابزاری به دین داشتند از این رو حوزه دین و باید و نباید های آن را براساس فایده ای که برای مبارزه سیاسی  و رشد سازمان داشت، تعریف می کردند. به عبارتی از دیدگاه منافقین مبارزه سیاسی و نظامی اصالت داشته و دین نیز بر پایه کمکی که می تواند به چنین مبارزه ای انجام دهد، تعریف می شود. در این دیدگاه مفسران دین و افرادی که تحصیلات دینی دارند، جایگاهی ندارند.

نقشه راه سازمان برای استخراج علم مبارزه از دین شیوه سلبی و ایجابی داشت. در شیوه سلبی سازمان مدعی بود که روحانیت به دلیل آنچه قدیمی خواندن متون دینی می خواند، نه تنها صلاحیت استخراج علم مبارزه را ندارد، بلکه به مانعی برای مبارزه تبدیل می شود. البته باید ادغان کرد که بخشی از این نگاه آن ها متاثر از تاثیر از گروه های مارکسیستی وتعاریف آن ها از نقش روحانیت بود. اندیشه التقاطی منافقین باعث شد تا آن ها از همان ابتدا تفکرات منفی به روحانیت داشته باشند. در این بین برخی از روحانیون مانند آیت الله طالقانی را نیز تا زمانی که سازمان را تایید و یا مقابل آن موضوع گیری نکرده باشند، تحمل می کردند. شیوه ایجابی سازمان این بود که خودشان منهای روحانیت به سراغ متون دینی رفته و با بهره گیری از مسایل التقاطی علم مبارزه را استخراج کنند.

همچنین منافقین تصور می کردند که روحانیون قادر به ارایه شیوه حکومتی برای اداره کشور نیستند، همین توهم باعث شد تا آن ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تصور کنند که به زودی می توانند حکومت را به دست بگیرند. با این حال بعد از گذشت چند ماه از پیروزی انقلاب و مشخص شدن نقش امام خمینی(ره) و روحانیون مبارز در شکل گیری ساختارهای جمهوری اسلامی، سازمان منافقین که شاهد نقش برآب شدن تمام نقشه های خود بود، سعی کرد تا با ایجاد فاصله بین روحانیت و مردم به اهداف خود دست یابد. سازمان در این راه انتشار شایعات بی اساس علیه روحانیون مبارز مانند شهید بهشتی و نزدیکان امام(ره) را در دستور کار قرار داد با این حال شیوه ارتباط روحانیت با مردم باعث شد تا سازمان نتواند به اهداف خود برسد. در واقع بررسی های ساختاری جامعه ایران نشان می دهد که روحانیت از طریق شبکه های مساجد، حسینیه‌ها، اوقاف،ب نیادهای خیریه با لایه های مختلف جامعه مدام در ارتباط است. بدیهی است که تخریب چنین ارتباط مویرگی از عهده سازمانی که به استناد پژوهش های صورت گرفته اعضایش بیشتر منحصر به اقشار خاصی آن هم از مناطق جغرافیایی محدودی بود، بر نمی آید.

با این حال آنها بعد از ۳۰ خرداد ۶۰ و علنی کردن فعالیت های تروریستی استراتژی دیگری برای مقابله با روحانیت در پیش گرفتند. استراتژی منافقین تبدیل بخشی از مشکلات و بحران های جاری (که در هر سیستمی وجود دارد) به بحران ارتباط روحانیت و مردم بود. بر این اساس منافقین سعی دارد تا مشکلات مختلف اعم از گرانی، خسارت های طبیعی تا حوادث غیر مترقبه را متوجه روحانیت بکند. با این حال جمهوری اسلامی ایران با تفکیک قایل شدن بین نقش ها و کارکردها با افراد، به رسمیت شناختن انتقاد و اعتراض به نهادها و سازمان ها خارج از روحانی و غیرروحانی بودن مسئولان آن ها، سعی می کند تا از ایجاد و گسترش شکاف بین روحانیون و مردم جلوگیری کند. همچنین جمهوری اسلامی اجازه می دهد که بحران کارکردی ناشی از انجام ندادن مسئولیت توسط افراد، در جامعه مطرح و به آن ها اعتراض و مسئولان مورد نظر مورد نقد قرار گرفته و حتی برکنار شوند. همین دیدگاه باعث شده تا در عمل استراتژی سازمان منافقین برای ایجاد شکاف بین مردم و روحانیت بی اثر شو. در مجموع بررسی نوع تعامل سازمان منافقین با روحانیت نشان می دهد که آن ها از همان ابتدا نیز دیدگاه حذفی به روحانیت داشتند و سعی می کردند تا آن ها را به حاشیه ببرند با این حال نوع تعامل این قشر با مردم در عمل باعث شد که نه تنها منافقین به اهداف خود نرسند، بلکه بر تنفر عمومی از آن ها افزوده شود.

دکتر سیدمحسن موسوی زاده

انتهای پیام

 

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=20702