در تعاریف علم سیاست، آوارگان سیاسی به کسانی اطلاق می شود که هیچ نقطۀ تکیه گاهی برای جاگیری ایدئولوژیک و یا اکتویستی سیاسی ندارند. در ادبیات عامیانه به آنها حزب باد گفته می شود و یا به فرصت طلب و اپورتونیست توصیف می شوند.
آوارگان سیاسی برای آنکه بتوانند روز را به شب برسانند، مجبورند به تکدی گری سیاسی بپردازند. اینجا و آنجا نطق کنند، جلسه بهم بزنند، سخنرانی برگزار کنند، جاسوسی کنند، در شبکه های خبری موضع گیری رادیگال کنند و نامه امضا نمایند تا شاید به این ترتیب بتوانند اندکی از بودجه های کنار گذاشته شده سرویس های امنیتی برای ناآرامی در این سو و آن سوی جهان را به خود تخصیص دهند.این حکایت منافقینی است که از سال ۱۳۶۰ که به روی مردم خود اسلحه کشیدند و گویی به نفرینی ابدی دچار شدند، به همین سبک زیست سیاسی کرده و جز تکدی گری و وطن فروشی گامی برنداشته اند.
یکی از آشناترین راه های این اقلیت برای درآمدزایی، حمله به مقامات کشورمان در کشورهای مختلف و برگزاری راهپیمایی و سردادن شعار برای پر کردن برنامه های شبکه های خبری است که علیه کشورمان فعالیت می کنند.
حمله به علی اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه در نیویورک که در سال ۶۹ انجام شد، یا حمله به رامین مهمان پرست از دیپلماتهای برجسته ایرانی در سال ۹۱ ازجمله مصادیق این رفتارهای خشونت طلبانه است که در کنار بارها برگزاری تجمع هنگام سخنرانی های روسای جمهور ایران در کشورهای غربی صورت گرفته است.
استفاده از سیاهی لشکر منافقین برای اثرگذاری منفی بر پروژه توسعه روابط ایران و جهان، یکی از روش های مرسوم سرویس های امنیتی اروپایی و آمریکایی است و برای دست یافتن به این هدف، چه گروهی مناسب تر از منافقینی که بارها ثابت کرده اند نه تنها هیچ علاقه ای به مردم و کشور خود ندارند، بلکه اساسا فاقد هرگونه تحلیلی درباره شرایط ایران و جهان هستند.
بی تردید اگر منافقین بر روی سناریوهای نخستین خود برای مقابله با امپریالیسم می ایستادند، امروز اینچنین برای خوشایند آمریکا دست به هرکاری نمی زدند. آنها اگر به راستی به فکر خلق بودند، نباید از تحریم های اقتصادی علیه مردم کشورشان پایکوبی می کردند. اگر منافقین ذره ای برای کشور خود احترام قائل بودند، می دانستند که حضور مقامات یک کشور در یک اجلاس بین المللی، به نمایندگی از میلیون ها ایرانی است و هرگونه توهین به این مقامات، توهین به همه مردم آن کشور تلقی می شود. بنابراین رفتارهایی چون حمله به مقامات ایرانی، توهین و یا حتی آتش زدن پرچم کشور خود، چیزی به جز بی هویتی سیاسی نیست، دردی که منافقین و بسیاری دیگر از گروهک های ضدایرانی به ان دچار هستند.
به نوشته بنیاد هابیلیان، روشن است که فراتر از همه اختلافات سیاسی، مردم ایران این رفتارها را هرگز از یاد نمی برند. آنها همیشه در یاد خواهند داشت که کدام گروه، هویت و فرهنگ و باورهای ایرانیان را به سخره گرفته و علاوه بر تحرکات تروریستی، از نظر سیاسی نیز به تخریب جایگاه ایران دست زده است. برای فردای ایران، مواجهه با افرادی با چنین سابقه تاریکی، کار دشواری نخواهد بود.
یادداشت از: دکتر مصطفی انتظاریهروی
انتهای پیام