اخیرا در تلگرام مطلبی خواندم درباره مال باختگان، اولین سوالی که به ذهنم رسید این بود که تکلیف عمر باختگان چیست؟یاد سال ها قبل افتادم که در چنگال رجوی اسیر بودم . بیگاری های اشرف، ذره ذره آب شدن در اردوگاه مرگ اجباری، ساختن باغچه آن هم با لوازم دست ساز ابتدایی مثل آدم های نخستین و غیره.
رجوی به زنانش «شورای رهبری منحله» دستور داده بود که اعضا به هر نحوی شده باید فرسوده شوند. یک دفعه پیام آمد که رجوی گفته لیبرتی باید زمین چمن داشته باشد مثل اشرف.
همه نفرات باید می رفتند در گرمای ۶۵ درجه عراق با دست خالی زمین فوتبال درست کنند.
حتی نفراتی که مشکل دیسک کمر داشتند هم باید شرکت می کردند. وضعیت به حدی بود که عراقی ها دلشان به حال ما سوخت و ماشین آلات راه سازی آوردند گفتند بیایید فقط کرایه اش را خودتان بدهید ولی این قدر از افراد بیگاری نکشید.
یک بار یادم است در نشست یکی از زنان رجوی بودیم که یک نفر به قول معروف زد به سیم آخر که چرا داریم خودمان را اذیت می کنیم، آخر کجای دنیا مثل غارنشین ها زمین فوتبال درست می کنند؟ یک دفعه آن زن از جا پرید و با فریاد گفت: اصلا چه کسی به حرف امثال تو اهمیت می دهد؟ تو تنها وظیفه ای که داری این است «آجر سفتی» زیر پایه رهبری باشی
خونتان مال برادره و نفستان مال خواهر مریم!
حالا همین افراد که ذره ذره وجودشان از بین می رفت از فرقه جدا شدند و فرقه، هزاران مارک به آنها می زند.
عمر باختگان وقتی از چنگال رجوی آزاد می شوند بازهم آرامش ندارند ولی به کوری چشم رجوی ها و دار و دسته اش هر کدام از ما که آزاد شدیم زندگی و آینده ای خواهیم ساخت که رجوی ها با دیدن آن نابود شوند.
کیومرث آزاد
اسیر آزاد شده از فرقه رجوی
انتهای پیام