اخبار رسیده از آلبانی حاکی از آن است سرکردگان فرقه تروریستی رجوی با موج فزاینده درخواست جدایی اعضا و بن بست لاعلاج حفظ موجودیت در تشکیلات خود مواجه هستند.
آنها بعد از تبانی با کمیساریای عالی پناهندگان که منجر برقطع مستمری برخی از اعضا واعمال فشارهای سیاسی وروحی وروانی گردیده درآخرین ترفند خود به شیوه رذیلانه تحت فشار قرار دادن اعضای جداشده که زیر شدیدترین فشارهای مالی وگذران زندگی هستند در دستور کار قرار داده است.
مسئولین فرقه به این اعضا پیام داده اند در قبال تحریم اعضای جداشده ای که منتقد فرقه هستند و جاسوسی از فعالیت های آنها حاضرهستند کمک های مالی به آنها را از سر بگیرند.
دراین میان اعضایی که به صورت قاچاق قصد رفتن به کشورهای اروپایی را داشته ولی در مرزهای یونان دستگیر ومجبور به بازگشت به آلبانی شده اند به صورت مضاعف تر تحت فشارهای فرقه هستند.
مریم رجوی درهراس از تلاش های افشاگرایانه اعضای جداشده که شرف گرسنگی واوارگی وبی خانمانی درالبانی رابرننگ خودفروشی وجاسوسی برعلیه دیگر دوستان از بندرسته ترجیح داده اند انها را درلیست سیا قرار داده وهرگونه رابطه با انها رامرز سرخ اعلام کرده است.
آنها می خواهند همانند مناسبات اسارتگاه اشرف مانع از ایجاد رابطه بین اعضای جداشده گردند.
در تشکیلات اشرف هرگونه رابطه فردی اعضا با یکدیگر وخارج از کنترل فرماندهان ممنوع و شعبه سپاه پاسداران تلقی می شد واعضا مجبور بودند در قبال برقراری هر رابطه ای به مسئولین حساب پس داده و تحت برخورد تشکیلاتی قرار دهند.
جاسوسی از یکدیگر با آموزش های شستشوی مغزی و القاءذهنی کاملا نهادینه شده بود. دراین تشکیلات جهنمی هرعضو یک مراقب داشت و درحقیقت اعضا ناخواسته زندانبان خود بودند.
براساس دستورالعمل های تشکیلاتی اعضا مجبور بودند یک دفترچه ۸/۱ داشته باشند تا تراوشات فکری ، هرآنچه در طول روز به ذهنشان زده، رفتار و کردار دیگر اعضا را در آن بنویسند و به تشکیلات گزارش کنند.
این درحقیقت نوعی مانیتور ذهن اعضا بود تا مسئولین بدانند از صبح تا شب درذهن اعضا چه می گذرد ونسبت به شخص اطلاعات مکفی وشناخت دقیق داشته باشند.
دروغ گویی، تملق گویی، چابلوسی، خودنمایی و زدن زیرآب دیگر اعضا دستاورد محصول نگرشی بود که به نام انقلاب مریم براعضا تحمیل گردید.
درچنین شرایطی جاسوسی وخبرچینی بالاترین ارزش و معیارصلاحیت اعضا در نظام رتبه بندی وتعین رده وسطح تشکیلاتی گردید و بالاترین مسئولین و فرماندهان درحقیقت دروغ گوترین و جاسوس ترین اعضا بودند.
تحت تاثیرکارکرد همین شیوه، دروغ گفتن امری بدیهی ومقدس به شمارمی رفت. دستورالعمل رجوی که از محتوای انقلاب مریم نشات می گرفت این بود که باید خود را نفی و حرف بیرون اگرحتی دروغ باشد را اثبات کنند.
در تفکر رجوی شب را هم اگر منافع تشکیلات و رهبری ایجاب کند باید روز جلوه داد. فرقه رجوی حال در نظردارد درآلبانی هم همین شیوه را ترویج نماید.
مجبور کردن اعضای جداشده به جاسوسی برعلیه یکدیگر وبه کارگیری وجایگزین کردن پول ودیگرامکانات رفاهی درقبال زیرپا گذاشتن شرف و آبرو و اعتبار وحیثیت انسانی مانیفستی است که رجوی این روزها در کشور آلبانی ارائه می دهد.
سرکرده فرقه ای که روزی ادعای آزادی وارتقاء کمال خداگونگی انسانها وخروج از قید وبند اسارت بار وبنده ساز را داشت اکنون تا کجا باید دریک روند دگردیسی ضدانسانی واخلاقی وسیاسی فرورفته باشد که اعضای گرفتار ونیازمند را چنین سرابی که درحقیقت عمق گنداب لجن آلود ایدئولوژیش را به نمایش می گذارد به معرض خرید وفروش بگذارد.
ولی اعضای شرافتمند که تمامی عمر وجوانی خودرا درزنجیردروغ رجوی باخته اند هنوز آنقدر شرف وغیرت وانسانیت در وجودشان وجود دارد که به سوی رجوی و پول های حرامش تف بیندازند. رجوی به اشتباه اعضای باغیرت را همانند خود می پندارد که شرف، آبرو، مردم و کشورخود را به شیوخ مرتجع سعودی و فرماندهان جنایتکار آمریکایی به درهم ودلار فروخت. به رجوی باید گفت ای خائن بدسرشت، دیدی که سرنوشت چگونه قانون حق وعدالت را بردفتر ننگ تو نوشت؟
یادداشت از: علی اکرامی
انتهای پیام