با شنیدن پیام جدید رهبر عقیدتی تنها آلترناتیو دمکراتیک به یاد داستانی افتادم که چندان بی ربط نیست. ربطش را در ادامه می آورم.
می گویند در روزگاران گذشته پادشاهی بود که خیاطی کلاهبردار وعده ی دوخت ردایی زربفت را به او داده بود و هر روز که می گذشت در بساط خیاطی اش هیچ نبود و فقط با چرخ خیاطی خود به ظاهر کار می کرد . روز موعود به پادشاه ردا را پیشکش کرد اما در دستش چیزی نبود، مدعی شد که این ردا را کسانی که حرام زاده باشند نمی بینند. شاه که تاج و تختش مرهون حلال زادگیش بود طبعا ردا را می دید باقی اطرافیان و دربار هم طبعا مایل نبودند که حلال زادگی خود را با حقیقت و صداقت معامله کنند. پس همگان اعم از وزیر و دربار و خلاصه همه ی مردم شهر ردا را میدیدند درحالیکه پادشاه لخت و عور در شهر می گردید.
تا روزی طفلی فریاد برآورد که شاه چیزی به تن ندارد و طلسم خیاط در هم شکست.
چگونه خیاط موفق شده بود که پادشاه و مردم شهر را از بیان حقیقتی که به چشم می دیدند بازدارد؟ با ارائه یک گزاره غیرعلمی ، اساسا گزاره ای علمی محسوب می شود، که بتوان آن را نقض کرد. هر عبارت و هر گزاره ای که به گونه ای طراحی شده باشد که نتوان نقیضی برآن آورد یک گزاره ی علمی نیست. در مثال بالا شما نمی توانید منکر ردا شوید. ردا بخواهید یا نخواهید وجود دارد اگر کسی نمی بیند مشکل در خود اوست. این یک مثال از گزاره ی غیرعلمی است.
اگر بگوییم همه ی کلاغها سیاه هستند. با نشان دادن یک کلاغ غیر سیاه می توان این گزاره را رد کرد بنابراین این گزاره مستقل از درست یا غلط بودن علمی است.
ولی اگر بگوییم همه ی کلاغها سیاه هستند و هر غیرسیاهی، کلاغ نیست. دیگر این عبارت را نمی توان نقض کرد و پیشاپیش درستی آن مفروض گرفته شده است. می توان به این گزاره اعتقاد داشت ولی اگر با آن مخالف باشید نمی توانید بطلان آن را اثبات کنید چون مدعی، اساسا بحثی را مطرح می کند، که اعتقادی است و نه علمی.
حال برگردیم به پیام رهبر عقیده و دلها، پیام مسعود رجوی که در ۱۲ آبان ماه صادر کرده چنین آغاز می شود و در واقع هم، تمام پیام همین سه سطر است:
«با گسستن بندهای مماشات و استمالت وارد دوران آماده باش می شویم.هرچند طول بکشد و هرچند فراز ونشیب داشته باشد، سرنگونی دشمن ضدبشری محتوم است. ارتش آزادی قبل از هر چیز باید عزم جزم کند و برای آماده سازی خود در دریای شورش و انقلاب شیرجه بزند.»
این پیام به اعلام دوران آماده باش اختصاص دارد. البته پیشتر از این یعنی بیست سال پیش در سال ۱۳۷۷ هم در اشرف ، رهبر عقیدتی اعلام دوران آماده باش کرده بودند. که به آ۷۷ موسوم بود. حالا هم لابد در بحثهای درونی از آ۹۷ نام میبرند. اما پیام چه می گوید؟
اگر دقت کنیم واضح است که رهبر عقیدتی پیشاپیش با عبارت … هرچند طول بکشد و هر چند فراز و نشیب داشته باشد…. راه را بر هرگونه طلبکاری احتمالی آتی نیروها در داخل تشکیلات می بندد. درعین حال به ظرافت در ادامه میگوید که سرنگونی محتوم است. یعنی این طول کشیدن، عطف به دوران آمادگی نیست، بلکه منظور سرنگونی است. رجوی خوب می داند که دوران بار تاکتیکی دارد و نمی تواند الی غیر النهایه به درازا بکشد، از این رو در عین حال که با عبارت …هرچند طول بکشد… هیچ مسوولیتی در قبال اعلام دوران نمی پذیرد ، با پیش کشیدن بحث سرنگونی در میانه ی بحث تاکتیکی چنین وانمود میکند که از سرنگونی صحبت می کند.
البته جمله ی بعدی برای کسی که با فرهنگ رجوی آشنا باشد، نیت و مقصود اصلی پیام را آشکار می کند. اینکه ارتش آزادی ( یعنی جماعت مستقر در آلبانی) باید عزم جزم کند و برای آماده سازی خود در دریای شورش وانقلاب شیرجه بزند
در این جمله بحث دوران آماده سازی نیست. بلکه آماده سازی خود مطرح است . یعنی آماده سازی نیروها که باید در انقلاب شیرجه بزنند .
در درون تشکیلات مجاهدین شیرجه زدن در انقلاب مختص نشستهای ایدئولوژیک و کنترل ذهن فرقه ای است که معمولا در سرفصلهای حساس و این بار با نزدیک شدن موعد بیست ودو بهمن به صورت گسترده در تمامی سطوح ولایه ها اجرا می شود. این عبارت چنان تنظیم شده که برای مخاطب بیرونی هم قابل فهم باشد هر چند به گونه ای دیگر. در واقع، در این عبارت به نیروها گفته می شود که دوران جدیدی شروع شده و مسوولیت شما این است که در انقلاب مریم شیرجه بزنید والا سرنگونی محقق نمی شود.
چون رهبر عقیدتی اشتباه و خطایی در کارش نیست بنابراین اگر سرنگونی محقق نشد چنانکه تجربه ی سالیان گذشته نشان داده است، می توان به سادگی نتیجه گیری کرد که نفرات آن طور که باید شیرجه نرفته اند و سرنگونی پشت انقلابِ نفرات مانده، که هنوز درست و حسابی زن و همسر را طلاق نداده و در رهبر عقیدتی ذوب نشده اند و خلاصه اینکه آماده سازی خود را جدی نگرفته اند.
باقی پیام حرف جدی ای ندارد و صرفا به بیان یکسری اخبار و گفته های تکراری است.
باری، کل داستان این پیام هم، به اعلام استارت نشستهای درونی مجاهدین اختصاص دارد. مخاطب هم نه افراد و گروهها بلکه فقط جماعت مستقر در آلبانی است.
اگر فرض کنیم که سخنان فوق جدی است سوالات زیر مطرح می شود: تفاوت تاکتیکهای کانونهای شورشی در صحنه ی عمل، امروز که ارتش آزادی وارد مرحله ی آماده باش شده است با دیروز در چیست؟
از فردا کانونهای شورشی و شوراهای ظاهرا جدیدالتاسیس مقاومت،( که در سطور پایانی بیانیه به یکباره ظاهر می شوند و قرار است که بال صنفی کانونهای شورشی باشند) چه اقدامی را انجام می دهند که متناسب با شرایط جدید باشد؟ و رهنمودهای مشخص تاکتیکی چیست؟
این مرحله از چه گامهای تاکتیکی می گذرد و چگونه به قیام منجر می شود؟ اهداف مرحله ای در هرگام مشخص چیست؟
چگونه می توان رسیدن به اهداف مرحله ای را سنجید با چه شاخصی؟ تا سوالات بالا پاسخ داده نشوند، هر کسی می تواند بنشیند و اخبار را سر هم کند و امروز یا فردا از اعلام مرحله ای خبر دهد و هیچ مسوولیتی هم در پی نخواهد داشت.
مواردی از این دست، در پیام فوق مسکوت گذاشته شده و کانونهای شورشی در دوران آماده باش بلاتکلیف رها شده اند، و هیچ شاخصی برای سنجش موفقیت یا عدم موفقیت خود ندارند، تاخیر در دستیابی به اهداف اعلام نشده را نیز می توان با بهانه ی اینکه ما از اول گفتیم که می تواند به درازا بکشد و یا اینکه شما نیروها به آماده سازی خود بها ندادید و درانقلاب مریم شیرجه نرفتید ماستمالی کرد. این قماری است که باخت ندارد .
سرنگونی وقتی محقق می شود که ارتش آزادی در انقلاب شیرجه رفته باشد. پس عدم تحقق سرنگونی یعنی اینکه نفرات به درستی شیرجه نرفته اند. چگونه می توان کیفیت شیرجه را اثبات کرد؟ با تحقق سرنگونی . چگونه می توان سرنگون کرد ؟ با شیرجه ی خوب و اثبات رهبری. ملاحظه می کنید که گزاره ای است که نقیض ندارد . گزاره ای که می توان به آن اعتقاد داشت، ولی نقیضی بر آن نمی توان آورد. پیشاپیش صحت آن مفروض است و هر کس هم که در صحت آن شک کند حتما سرش به حکومت ایران وصل است. در بالا مشابه این گزاره را در داستان خیاط و پادشاه دیدیم. گزاره هایی که صرفا جنبه ی اعتقادی دارد و از آنجا که نمی توان نقیضی بر آنها آورد، مبنای علمی ندارد و نمی توان بحثی منطقی بر آن سوار کرد.
یادداشت از: مجتبی زرگر
انتهای پیام / پژواک ایران