امروزه هر ایرانی و غیر ایرانی وقتی با ما جداشدگان روبرو می شود و می فهمد ما سابقا در فرقۀ رجوی بودیم اولین سؤالش از ما این است که این یارو رجوی که داخل عراق و با صدام حسین بود زنده است یا مرده؟ کجاست؟ هیچ خبری از او نیست کجا رفته قایم شده؟ چون الان این زنیکه لچک به سر را جلو انداخته و دیگر خبری از خودش نیست.
اولا مرده و زندۀ رجوی هیچ فرقی ندارد و رجوی یک وطن فروش خائن بود که سالیان پیش هنگام فرار از ایران ورفتن به فرانسه و سپس عراق و جاسوسی برای دولت عراق عملا خودکشی کرد و از صحنه و عرصۀ ایران حذف شده و فقط اسمش مانده و این همان چیزی است که رجوی می خواست چون در هر سرفصلی و هر تحولی در صحنۀ سیاسی اولین نفری که از صحنه فرار می کرد و ناپدید می شد خود رجوی بود و بعد هم با هرزگی تمام از همه طلبکار هم می شد، چرا که رجوی شم ضد انقلابی خیلی قوی داشت و از همان ابتدا که وارد فرانسه شد خوب می دانست که خراب کاریهای قبلیش مثل اعلام جنگ مسلحانه و به کشتن دادن بسیاری از جوانان و خیانت به آرمان مجاهدین و فرار از صحنۀ درگیری و جا گذاشتن همرزمانش و خیلی مسائل دیگرو…. او را و فرقه اش را از صحنه خارج کرده لذا رجوی فهمید که دیگر کارش تمام است و از همانجا از هر چه مبارزه و مقاومت است برید و اولین بریده شخص رجوی است.
وی در عین حال می خواست هم رهبری مقاومت را یدک بکشد و هم زن و زندگیش را داشته باشد. بنابراین رجوی نیاز داشت که مخالفین داخلی خود را از دور خارج کند. از همین رو با ازدواج با مریم قجر عملا هم دندان مهدی ابریشمچی را کشید واورا از صحنه کنار گذاشت و هم تیر خلاصی بود به خودش و مرگ سیاسی رجوی از همین نقط آغاز شد و رجوی تبدیل به یک دلال اطلاعاتی شد که فقط زیر قبای سرویس های بیگانه به حیات ننگین خودش ادامه می داد. وی با لودگی و شیادی خودش تلاش کرد ازدواجش با مریم قجر را یک «انقلاب ایدئولوژیک» جا بزند و بدینگونه از همه طلبکار شد که همه تان به جز خودم درونتان خراب است و باید به اصطلاح «انقلاب کنید»! تا بدینگونه شکست استراتژی خودش و بریدگی اش از مبارزه و مقاومت را لاپوشانی کند تا دیگر اعضا و مسئولان سازمان یقه اش را نگیرند و آنها هم که یقه اش را گرفته بودند آن را رها کنند چون همه شان می گفتند پس وعده و وعید سرنگونی شش ماهه چه شد؟؟ استراتژی جنگ شهری نتیجه اش چه شد؟؟ چرا اینهمه تلفات دادیم؟.
حال این مختصری از مرگ سیاسی رجوی بود که من به طور خلاصه بیان کردم ولی از آنجا که من سالیان سال در داخل این فرقه بودم و آشنایی کامل با شگردها و فریب کاریها و شیادیهای این فرقۀ وطن فروش دارم به نظر من رجوی به لحاظ فیزیکی هم مرده است و در قید حیات نیست چون رجوی حتی اگر در کما هم بود در این مدت که ناپدید شده و اتفاقاتی سیاسی بسیاری که افتاده صد در صد نیاز بود که در همان حالت کما هم خود را نشان بدهد و بگوید که من هستم و دوم اینکه رجوی عاشق حرافی و سخنرانی بود و به زبان ساده معتاد سخنرانی شده بود و تحمل اینهمه سکوت طی این سالیان را نداشت.
اما اینکه چرا سران این فرقه مرگ رجوی را مخفی نگه داشته اند به خاطر این است که درصورت اعلام مرگ رسمی اش همین چند نفری هم که در تیرانا مانده اند همین ها هم می روند و حالا هم در اتاق فرمان اور نوشته هایشان را به اسیران بدبخت و فلک زده تیرانا به عنوان «پیام برادر»! قالب می کنند تا بتوانند چند صباحی بیشتر انها را در اسارت فکری نگه دارند.
و جالب اینجاست که در سایت بدنام فرقه هم از قدیم به نام یک سخنگوی مجاهدین در اسلو اطلاعیه دست ساز می دهند که البته این اطلاعیه ها به نام سخنگوی مجاهدین در اسلو فقط و فقط مصرف داخلی دارد چون قبلا وقتی که اسم سخنگوی مجاهدین در اسلو می امد در داخل فرقه برای ما اسیران تبلیغات می کردند که بله سرنگونی نزدیک شده چون برادر به نام سخنگوی مجاهدین که در واقع اسم مستعار رجوی بود اطلاعیه داده است و حالا هم اسلوش را حذف کرده اند فقط می نویسند «یک سخنگوی مجاهدین» که معلوم نیست کجاست و این هم فقط مصرف داخلی برای نگه داشتن سالمندان زندان اشرف سه در تیرانا می باشد که همین روزها می بینیم عزرائیل سراغ تک تکشان می رود و هر چندی مرگ یکی از آن اسیران نگونبخت با عنوان «مجاهد صدیق»! در رسانه های فرقه اعلام می شود.
دوستانی که اخیرا توانسته اند خود را از چنگال این فرقۀ مخوف نجات دهند می گویند بیشتر مسئولین قدیمی سازمان به علت کهولت سن دچار فراموشی شده اند و همدیگر را نمی شناسند.
البته من امیدوارم این نظرم درست نباشد چون خیلی دوست دارم رجوی زنده باشد و یک روزی در یک دادگاه بین المللی و یا دادگاه مردم ایران به همراه هم دستانش و جنایتکاران و شکنجه گرانش محاکمه شود.
البته تاریخ همه چیز را روشن خواهد کرد و همگان خواهند فهمید که رجوی سالیان پیش مرده بود ولی سران فرقه مرگ او را مخفی نگه داشتند و البته همین فرقه اگر تا ان زمان دوام بیاورد حتما یک ترفند و توجیه دیگری را برای این لاپوشانی خود برنامه ریزی خواهد کرد.
یادداشت از غفور فتاحیان
انتهای پیام