صدماتی که فرقه رجوی به مردم می زند از پای در آوردن ایران نیست بلکه تیشه زدن به ریشه های پوسیده خود و جلوه گر نمودن ماهیت ضد بشری این گروه است.
از زمانی که منافقین اعلام به مبارزه مسلحانه علیه نظام نمودند و متعاقب آن تشکیلات و زیر مجموعه خود را از ایران به خارج از مرزها کوچ دادند ، در اولین گام ها تمامی تلاشش را معطوف به نفوذ نیروهایش برای عملیات به داخل کشور می کرد که خود یکی از بزرگترین مشکلات فرقه رجوی تلقی می شد و می بینیم که بعد از سال های اولیه ، تحرکات نظامی فرقه رجوی و ترور اشخاص اعم از دارای مقامات و چه مردم کوچه بازار ورود نیروهای فرقه رجوی به داخل خاک میهن بسیار سخت شد ، به طوری که دیگر نوار مرزی ایران عراق که در آن روزها درگیر جنگ بودند مکان امنی برای نفوذ نبود و چه بسیار نیروها که حتی با شبیه کردن خود به افراد کرد باز هم مورد پیگرد و دستگیری نیروهای امنیتی ایران قرار می گرفتند .
فرقه رجوی و رهبری آن راه نفوذی دیگر جست و آن را در مرزهای شرقی ایران باز یافت ، البته در گام نخستین چند گروه توانستند از این مرزها به داخل کشور وارد شوند ، اما دیگر آن روزنه نیز بعد از مدت کوتاهی بسته شد و طبق آمار بسیاری از تیم های ترور قبل از عملیات دستگیر می شدند .
فرقه رجوی و رهبری آن خود را مواجه با سدی بزرگ می دیدند که عملاً دسترسی آنها را به نیروهای نظام از بین می برد ، اما خواب رسیدن به قدرت هنوز از سر رهبری فرقه رجوی نپریده بود و آمال خود را نمی توانست مورد تخریب ببیند و از آنجایی که ماهیت تشکیلات رجوی با ترور و خونریزی عجین شده بود ، کم کم فرقه رجوی در کنار نرسیدن به قدرت حیات خود را نیز در خطر دید ، پس تصمیم گرفت که حداقل در اخبار و اذهان عمومی خود را جلوه گر کند ، حال به هر قیمتی .
خط مشی جدید آن بود که دست به طریقه ای جدید از ترورها بزند ، و آن ترورهای کور و بی هدف بود و البته در هر ترور کور مسلماً افرادی غیر از اهداف تعیین شده نیز دچار صدمات می گردند و این نیز برای فرقه رجوی به مثابه منفوریت بیش از پیش در جوامع بین المللی و همین طور دیدگاه مردم بود .
برای خنثی سازی این منفوریت و محکومیت اعمالش ،تصمیم گرفت تا در کنار این ترورها دستگاه های تبلیغاتی خود را نیز به کار بگیرد تا با نشر اکاذیب حداقل ترورها را برای جوامع بیرون از ایران حمله به واحدهای مرتبط با نظام جلوه دهد ، فرقه رجوی از روز ۱۲ خرداد ۱۳۷۷ دست به این شیوه جدید در ترور زد .
اما از آنجا که اغلب این ترورها افراد بیگناهی را در جامعه هدف قرار می داد که هیچ ارتباطی جز زیستن در ایران با نظام حاکم نداشتند ، این گام همچون قدم گذاشتن در باتلاقی بود که هر چه محکمتر بر زمین کوبیده می شد ، فرو رفتن بیشتری را برای فرقه رجوی در گل و لای نفرت و خشم مردم را به ارمغان می آورد .
فرقه رجوی عملیات های خود که از این دست ترورهای کور و بسیار دهشتناک بود را در روز ۱۲ خرداد ۱۳۷۷ در راهروی دادگاه انقلاب اسلامی واقع در خیابان شریعتی چهار راه شهید قدوسی در ساعت ۲ بعدازظهر آغاز کرد ، که طی یک عملیات بمب گذاری در آن سه نفر از مردم کشته شدند و چندین تن مجروح گردیدند که ا ز آن سه تن کشته شده دو نفرشان کودک بودند .
با این که می دانستند که در میان افراد معمولی دست به عملیات زده اند ، اما چون در دستور کار خود استفاده از نشر اکاذیب توسط دستگاه های تبلیغاتی خود را داشته اعلام کردند که در طی یک عملیات موفق بمب گذاری توانستند چندین تن از قضات و همین طور بازپرسان را مورد هدف قرار دادند و حتی ساختمان دادگاه انقلاب را به کلی ویران نموده اند .
و از این وقیحانه تر آن که نوشتند که اینگونه عملیات ها حق مسلم و مشروع فرقه رجوی شان است و ۱۸۰ درجه بر خلاف واقع اعلام کردند که هیچ غیر نظامی کشته نشده و حتی مردم از این عملیات ها استقبال نیز کرده اند .
این روند عملیاتی البته به صورت پراکنده ادامه داشت تا اسفند ماه سال ۱۳۷۸ ، آری یعنی در این ماهی که حضور داریم نیز فرقه رجوی ترور و خمپاره زنی با هدف جلوه گری خود نیز داشتند که می توان به حمله ناجوانمردانه به مجتمع مسکونی نور نام برد .
این حمله در تاریخ ۲۳اسفند ۱۳۷۸ صورت گرفت که طی آن یک مجتمع مسکونی مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و در پی آن خسارات بسیار زیادی به مردم این شهرک که در شمال غرب تهران واقع است ، وارد آمد .
طی این عملیات سفاکانه دختری ۱۶ ساله با صدمات جدی مواجه گردید که یکی از آنها از دست دادن چشم و مشکلات جسمی دیگر بود. در این ترور صدمات جدی نیز به محل سکونت افراد ساکن در این مجموعه وارد شد که می توان از دست دادن پای یکی از ساکنین این مجموعه را که مهندس چیذری نام دارد را عنوان کرد ، آری یک نیروی فعال و بالنده این آب و خاک به علت قدرت طلبی این گروه ، حال دیگر قادر به راه رفتن نیست .
اما وقیحانه تر از این موضوعات عنوان کردن مورد هدف قرار دادن قرارگاه ثارالله سپاه در این عملیات است که انگشت تعجب بر دهان تمامی افراد حتی رسانه های غربی که با این نظام سر ناسازگاری دارند ، نشاند . و بعد هم عنوان این مطالب که مردم از این عملیات استقبال نموده اند .
آخر این خمپاره ها مگر به غیر از سر مردم بر جای دیگر فرود آمده ، حال چه طور مردم می توانند شادمان باشند از این که جان خود را از دست می دهند ، مال خود را در خطر می بینند آن هم به علت قدرت طلبی یک عده مزدور .
این افراد چطوری می توانند تاوان یک عمر معلولیت این دختر را بدهند که حال مجبور است از نعمت دیدن محروم گردد ، آن هم بدون هیچ گناهی . چطور می توانند پاسخگوی آن مردی شوند که قرار بود بر پاهای خود تکیه کند و آینده ساز کودکان خود باشد .
البته صدماتی که این فرقه به مردم می زنند از پای در آوردن نظام نیست بلکه تیشه زدن به ریشه های پوسیده خود است و جلوه گر نمودن ماهیت ضد بشری این گروه .
انتهای پیام/ کانون هابیلیان