دیروز از سر بیکاری سری به سایت ایران افشاگر، بلندگوی فحاشی و دروغ پراکنی مریم رجوی، زدم تا قدری بخندم و روحیه ام بهتر شود.
در صفحه اول مثل همیشه قیافه نحس مریم رجوی بود. یاد روزنامه های عراق در زمان صدام حسین معدوم افتادم که هر روز با دلیل یا بی دلیل می بایست تمثال ایشان را چاپ می کردند.
بعد دیدم نامه ای ظاهرا از جانب یکی از نفرات جداشده است که تحت عنوان نامه رسیده درج شده است. واقعا جالب است.
ما خودمان در اینجا هستیم و می بینم که فرقه رجوی با تهدید و تطمیع و تحمیق چطور بعضی از نفرات ضعیف را انتخاب کرده و وادار به نوشتن نامه های دیکته شده فرقه می کند. با این کار شروع کرده و بعد نوشتن نامه که در مناسبات خوانده شود که در داخل خودش مثلا مشکلی را حل کند و همینطور نامه را درسایت کثیفش که همه میدانند که چه دروغ هایی که سرهم نمی کنند را بگذارند.
خنده ام گرفته است. می گوید نامه رسیده. جالب است در نامه هم نوشته که من مجاهدین خلق را قبول دارم و مرزبندی دارم با ایران. مرزبندی حق هر فردی است که انتخاب کند. آخر یک نفر خنده اش نمی گرد که بگوید که تو که فرقه را قبول داری پس چرا بیرون آمده ای و مارک بریده مزدور خائن خورده ای؟ همانجا میماندی و مجاهد خلق بودی.
نه اشتباه نکنید. این نامه ها نامه خود افراد نیست. نامه هایی است که مثلا جواد خراسان شکنجه گر فرقه رجوی که الان مسئول این کار شده دیکته می کند و نفرات هم می نویسد. آخر نامه رسیده از کجا به کجا رسیده؟ آیا با پست رسیده دست فرقه؟
معلوم است نفر را صدا می کنند و می گویند ما می گوییم تو باید بنویسی. همان نفری که می نویسد هزاران فحش در دل دارد. ولی یک واقعیتی است که بسیاری از نفرات جدا شده را هم صدا کرده اند ولی نفرات باج به فرقه ندادند. البته نفراتی هم هستند که تحمل ندارند و زیر فشار کم می آورند.
من از اول هم عمدا اسم نفر را نیاوردم. چون درست نیست. ما که مثل فرقه نیستیم که بی حیا باشیم و برایمان آبروی افراد مهم نباشد. پرنسیب های فرقه رجوی در همین حد است که مشاهده کرده و می کنید. خودش به تنهایی یک لغتنامه فحش است.
من فقط خواستم بگویم به همه خوانندگان و خانواده های محترم که من خودم در این فرقه بودم و با خود من هم می خواستند همین کار را بکنند و مرا مجبور کنند تا نامه های دیکته شده آنها را بنویسم، ولی من مثل اکثریت نفرات جلوی این فرقه جنایتکار ایستادم و دست به قلم نبرده و خیانت نکردم. معلوم است که مریم رجوی در برابر نجات یافتگان کم آورده است که به چنین ترفندهای سخیفی متوسل می شود.
امیدوارم که روزی برسد که همین نفرات که زیر فشار تحمل نمی آورند بتوانند باورها و اعتقادهای درونیشان را بنویسند. نه نوشته های دیکته شده از جانب امثال شکنجه گری مثل جواد خراسان را.
یادداشت از زینال شهیدی
انتهای پیام