این داستانی که می خواهم مطرح کنم سر کوچک کردن بیماری افراد در داخل تشکیلات است که می گویند بیشترین اهمیت را سلامتی افراد برای ما دارد.
در شهر و جایی زندگی می کردیم که از لحاظ امکانات پزشکی محدود نبودیم نه برای ما بلکه برای بالاترین کادرهای فرقه که تحت بهترین مراقبتهای پزشکی بودند. اما بدا به حال ما چون باید برای گرفتن یک کفی کفش که درمان کوچک و ناپایداری برای پلیس من بود یک ماه و یا حتی بیشتر صبر می کردیم اما خودشان وقتی اراده می کردند بهترین کفشهای طبی را داشتند. من با جاهای دیگر کاری ندارم اما فرقه ای که دم از انسانیت می زنه و می گه افراد هیچ فرقی با هم ندارن و رده بندی تشکیلاتی فقط برای تقسیم مسولیت است باید به این حرف خودش پایبند باشه و همون امکاناتی رو برای من فراهم کنه که برای معاون رهبری خودش تهیه می کنه اما دریغ از یک درصد برابری و البته یک درصد از صد در صد. سوال من اینه که چرا باید برای یک قرار پزشکی و یک قرار ام آر آی که حتی دولت عراق که به قول خودشان یک دولت دست نشانده و جانی بود مدتها در صف می ماندیم و بعضا حتی جواب ما را هم نمی دادند و بیماری نفرات ( البته ما ) تشدید می شد.
حالا اینها مقدمه بود و داستان من از اینجا شروع می شه:
دخترانی بودند در فرقه که به خاطر آپاندیس یا کیست و یا کولیتشان مجبور به عمل جراحی می شدند و اگر عمل نمی شدند باعث نازا شدن و حتی مرگ آنها می شد. اولین حرفی که به آنها می زدند این بود که این بیماریها طبیعی است و همه زنها و مردها ممکن است دچار برخی از این بیماریها بشوند.
علت اصلی خیلی از این بیماریها مشخصا بیماری کیست رحم به علت عدم داشتن شوهر بود اما وقتی این موضوع از جانب دختران مطرح می شد می گفتند که دکتر دروغ می گوید و این بیماریها طبیعی است.
پس یعنی دکتر متخصصی که سالها درس خوانده و تجربه دارد دروغ می گوید اما خانم شجاع راست و این است طنز تلخ تاریخ در فرقه تروریستی رجوی .
تمام این رسیدگی نکردنها به این دلیل بود که دختران عقیم شوند کما اینکه برخی به خاطر رفع این بیماری رحم خود را خارج کردند چون همگان می دانند که عدم رسیدگی به این بیماری باعث سرطان رحم و عقیم شدن خواهد شد .
حالا می رسیم به علت این دروغها، فقط به این دلیل که آقایان و خانم ها انتظار یک سرنگونی کوتاه مدت داشتند و به اصطلاح آدمها را برای آن انقلاب دادند اما همان فردیت فرو برنده ای که آقایان از آن دم می زنند باعث شد که هیچ وقت به اشتباه خودشان اقرار نکنند و نگویند که انقلاب اشتباه بود و تا همین امروز این اشتباه ادامه دارد حتی به قیمت جان نفرات و از طرفی این دروغها به دختران گفته می شود که هی چوقت فکر بچه دار شدن به سرش نزند چون یک دختر از وقتی به سن بلوغ می رسد عاشق مادر شدن است اما این عشق از آنها دریغ شده است .
نوشته ویدا رحیلی
رها شده از فرقه رجوی در تیرانا
انتهای پیام