• امروز : جمعه - ۹ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 29 November - 2024

افشاگری: راز خودکشی مرجان اکبری در اثر شرایط طاقت فرسای فرقه سرکوبگر رجوی

  • کد خبر : 13137
  • 06 فوریه 2018 - 10:39

مرجان اکبری، دختر معصوم ۲۹ ساله ای در کمپ اشرف بود که از کودکی توسط خانواده اش او را به کمپ اشرف برده بودند.

فراهم کردن شرایط برای خودکشی ، جرمی است که همواره فرقه در قبال تمامی کشته شده ها و خودکشی ها و خودسوزی ها متهم و محکوم است !

در اشرف و سایر اردوگاه های رجوی در عراق ، به دلیل فشارهای بسیار زیاد روحی و جسمی اکثریت اعضاء کمابیش در معرض تصمیم گیری برای خودکشی برای نجات از شرایط سخت و فضای بسته فرقه بودند .
در این قسمت سعی شده است که به ابعاد مختلف و دیدگاههای متفاوت در مورد خودکشی یا قتل – که هر دو به نوعی «حذف»نامیده می شود – در مورد مرجان اکبری بپردازیم و سعی کنیم که پرده ای دیگر از جنایت های رجوی را در مورد یک دختر جوان کنار بزنیم :
مرجان اکبری، دختر معصوم ۲۹ ساله ای در کمپ اشرف بود که از کودکی توسط خانواده اش او را به کمپ اشرف برده بودند. او نیز قربانی دیگر فرقه رجوی می باشد.
فائزه اکبری با نام مستعار مرجان جوانی که بهار زندگی اش را فرقه رجوی خیلی کوتاه کرد  اما فائره سر تسلیم در بارگاه رجوی فرود نیاورد .
فائره در زمستان ۱۳۶۹ به همراه دیگر کودکان از عراق خارج شد، در سال ۱۳۷۶ با فریب و نیرنگ به عراق آورده شد و این برخلاف میل باطنی وی و پدر ومادرش بود، در این رابطه پدر و مادرش را سران فرقه رجوی تحت فشار گذاشته بودند که با وعده های دروغین او را به کمپ اشرف بیاورند .
مرجان دختر جوان و شادابی بود و بعلت اینکه از کودکی در کمپ بزرگ شده بود، به آموزش یکسری امور فنی پرداخته و مسلط به کارهای فنی و تاسیساتی بود . اوبعد از جنگ نیروهای ائتلاف با عراق و در فاصله سالهای ۸۳ الی ۸۴ به ستاد تبلیغات فرقه رجوی منتقل شده و در آنجا مشغول به همین امور بود.
مرجان سعی می کرد برای کارش تلاش کند و محیط را تحمل کند ولی مستمر مورد انتقاد بود… و سرانجام… آنقدر او را در جلسات مورد اذیت و آزار و تحقیر وتهمت قرار دادند که و حدودا ۳۰ سال سن داشت خودکشی نموده و برای رهایی از آن سرزنش ها و زندگی نکبت بار در تشکیلات رجوی به زندگی اش پایان داد.
مراسم دفن مرجان که تنها پدر و مادرش اشک ریزان در آن شرکت کرده بودند.  به صورت مخفیانه انجام شد و تا مدت ها مرگش را از دوستانش مخفی نگاه می داشتند و پس از چندین ماه به دوستانش و سایرزنان در کمپ اعلام کردند که او در اثر سکته قلبی درگذشته است.
درحالی که او نیز متاسفانه نتوانست خود را از تشکیلات رجوی رها کند، و در طی سال ها همخوانی با آن تشکیلات فرقه ای پیدا نکرده بود و همواره یکی از منتقدین آنها بود و متاسفانه ، سرانجام صورت دردناکی به زندگیش پایان داد.

نقل قول های مستقیمی از خانم هایی که از تشکیلات جدا شدند در باره زنده یاد مرجان اکبری آمده است :
خانم بتول سلطانی:
در مقطعی مرجان اکبری سیانور مسئول اش را دزدید و با آن خودکشی کرد از آن به بعد فرقه رجوی اقدام به جمع آوری سیانورها کرد. خودکشی مرجان را هم بیماری قلبی عنوان کردند. اما در سطح شورای رهبری خبر درست را اعلام کردند و گفتند سیانور مسئول اش را دزدیده و با آن خودکشی کرده است. برای همین، اقدام به جمع کردن سیانورها کردند.
واقعیت این است که سیانوردر فرقه رجوی از نگهداری و حفاظت بالایی برخوردار بود و به دست آوردن قرص سیانور به راحتی ممکن نبود، چه بسا که عمدا و با دستور تشکیلات، این قرص در معرض دسترسی زنده یاد مرجان اکبری قرار گرفته بود.
خانم زهراسادات میرباقری:
فرقه رجوی دختر بیگناه ۲۶ ساله ای به نام مرجان اکبری (با نام مستعار فائزه) را به مرگ کشاند.اینکار در اثر شکنجه های دستگاه سرکوب و خفقان فرقه (با مسئولیت فهمیه اروانی و مشورت فائزه محبت کار، که مسئول تشکیلات فرقه رجوی بود و با نظارت مژگان پارسایی بعنوان جانشین مسعود رجوی در اشرف) انجام گرفت.
اگر این دختر بیگناه کشته شد و اکنون نیست که سخن بگوید، باید به مسعود رجوی و به ویژه مریم قجرعضدانلو که به دروغ منادی آزادی زنان است گفت: مرجان اکبری به کدامین گناه کشته شد؟
اگر مرجان اکبری اکنون در زیر خاک های سرد مزار اشرف خفته است، ولی من شاهد وی هستم و در هر دادگاهی آماده شهادت می باشم که مرجان چگونه و چرا مرگ را در آغوش کشید؟
گاهی هم آغوشی با مرگ، که آخرین انتخاب برای یک انسان زنده است، ساده ترین انتخاب شده و فریاد اعتراضی است که به دیگران این پیام را می دهد که :
من تسلیم دیکتاتور ها نشدم، تن به خواسته های آنان ندادم، فریاد اعتراضم را بشنوید و به آیندگان بگوئید که مرجان چرا کشته شد و مسببان اصلی این مرگ چه کسانی بودند ؟؟؟
فرید

انتهای پیام / انجمن نجات مرکز آذربایجان شرقی

 

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=13137