یکی از ثمره های شکوه مند انقلاب مریم که در آسمانها می درخشد و چشم همه دنیا را کور کرده این است که مرد با زن در هیچ شرایطی نباید در یک مکان هم باشند. در پادگان اشرف حتی پمپ بنزین بر اساس روزهای زوج و فرد مردانه و زنانه بود.
جالب تر اینکه نباید پسری با پسر دیگر حتی شوخی کند.
اگر دقت کرده باشید در دنیای بیرون همه با هم شوخی می کنند و از سر و کول هم بالا می روند و کشتی می گیرند و انرژی خودشان را خالی می کنند. ولی در این فرقه خراب شده ما حتی حق این را هم نداشتیم که با هم نوع خود ارتباط دوستانه داشته باشیم. فورا مارک می زدند و ما هم از ترس کنار می کشیدیم.
مثلا ما نمی توانستیم با هم سن و سال خودمان کشتی بگیریم چون در ذهن کثیف رهبر فرقه این کار عبور از مرز سرخ بود و فورا تهمت ها شروع می شد.
من با دوستم در جایی شوخی کردیم و او هم به شوخی به حالت کشتی دستش را دور گردن من انداخت. بعد حتی معذرت خواهی کرد و این تمام شد. بعد یک جایی با همان دوست روبرو شدم و جلو رفتم تا احوالپرسی کنم و پرسیدم که چطوری گفت برو و اینجا نمان. گفتم مگر چه شده؟ گفت به خاطر آن دست انداختن دور گردن تو به شوخی پدر مرا در نشست در آوردند و تا امروز همچنان زیر ضرب هستم. وی می گفت که در نشست چند نفر به او مارکهای ضد اخلاقی زدند و صدها بار او را زیر ضرب بردند که چرا شوخی فیزیکی کرده است. من هم گفتم طلا که پاکه چه منتش به خاکه، مشکل از جای دیگه است.
بله این ثمره انقلاب مریم بود که هیچکس حق نداشت نه تنها با جنس مخالف بلکه با هم جنس خودش هم بگو و بخند کند چون طرز فکر فرقه بغایت کثیف بود.
یادداشت از زینال شهیدی
انتهای پیام