یادم هست اوایل که ما با تشکیلات فرقه رجوی به این شهر آمدیم مردم نسبت به ما واکنشهای بسیار خوبی داشتند و برخوردهای دوستانه ای با ما می کردند و رفتارشان عالی بود، چون فکر می کردند که ما توریست های ایرانی هستیم و از اینکه پای توریست های ایرانی به کشورشان باز شده است خوشحال بودند. ولی بعد از مدتی که گذشت قضیه عکس شد و به ما به چشم موجودات عجیب و غریب نگاه می کردند.
الان در هر کافه یا مکانی که ما می نشینیم وقتی از ما سوال می کنند کجایی هستیم جرأت نمی کنیم بگوییم ایرانی هستیم چون فرقه رجوی آبروی هر چه ایرانی است را در اینجا برده است. این فرقه به قدری در این کشور بد عمل کرده و فضای شهر را خراب نموده که ما که همیشه به ایرانی بودنمان افتخار می کنیم حالا باید در این شهر ملیت خودمان را پنهان کنیم.
یک بار از یک نفر پرسیدم که فرقه رجوی چه عیبی دارند که گفت اینها درست مثل داعش می مانند. من هیچ زمینه ذهنی به او ندادم اما برداشت خود او از این فرقه این بود که تروریست از نوع داعش هستند. یک بار یک مغازه دار در شهر می گفت که اینها ما را خسته کرده اند. وارد مغازه می شوند، ما را یک ساعت میچرخانند، کلی وقت می گیرند، و هیچ موقع هیچ جنسی نمی خرند. البته آن مغازه دار خبر ندارد که این نفرات بنده خداها بعد از سی سال در حصر حالا جنسی را دیده اند و خوششان آمده ولی پولی به آنها نمی دهند تا آن را بخرند. البته نفرات بالای فرقه وقتی برای خودشان خرید می روند سه نفر همراه خودشان می برند تا بتوانند خریدهایشان را بیاورند.
در مجموع این را می خواستم بگویم که اهالی تیرانا از اینکه توریست های ایرانی وارد کشورشان بشوند خیلی خوشحال بودند و برخورد بسیار عالی داشتند اما فرقه رجوی کاری کرده است تا ایرانی بودن خود را کتمان کنیم. ایرانی ها به هر کجای دنیا که می روند به خاطر قدمت فرهنگی و رفتار خوبشان همیشه مورد احترام همه مردم جهان قرار دارند اما الان در تیرانا قضیه عکس شده است.
یکی از اهالی تیرانا می گفت که چرا اینها همیشه لباس های کهنه و از مد افتاده می پوشند و چرا اینقدر سر و وضعشان خراب است، مگر پول ندارند؟ در جواب به او گفتم که بروید از فرماندهانشان بپرسید. هیچ آدمی از شیک پوشیدن و مرتب بودن بدش نمیاید، ولی فرقه رجوی می گوید کسی که به خودش می رسد و خودش را در آینه مرتب می کند به دنبال زندگی است و این نوع برخورد مانع مبارزه است.
نمونه ای بود می خواستم برای هموطنانم و خانواده های عزیز بگویم که وضعیت ما در تیرانا به چه شکل است. به خاطر همین است که ما و بیشتر نفراتی که از این فرقه فرار کرده ایم باید به فکر فراری دیگر از شر این فرقه باشیم. یعنی به کشوری برویم که فرقه در آن نباشد تا مردم آن کشور ما را با آنها قیاس نکنند. بله آزادی نهایی ما هفت خوان رستم است. باید خان به خان آن را رفت تا این لکه ننگ از پیشانی ما پاک شود.
یادداشت از منوچهرعبدی