رجویها در منتهای افلاس و درماندگی از برای جلوگیری از اضمحلال و فروپاشی خود و بی توجه به حقیقت کائنات البته اگر اعتقادی بدان داشته باشند، سعی در حفظ تشکیلات فریبنده خود با گسترش مکر و حیله و دروغ اغفال و مغزشویی، بی آنکه بخواهند بالاجبار و با زور از عراق ناامن به جانب آلبانی اخراج شدند تا دوران سالمندی خود را بدور از فرسنگها کیلومتر از خاک وطن بگذرانند.
درایام اقامت درخانه سالمندان واقع درآلبانی بی آنکه درمعادلات منطقه مطرح بوده یا تاثیرگزار باشند ؛ با ریزش فزاینده نیروی پاسیو و بریده مواجه شدند که قانونمند بوده ومطابق امرکائنات ، اضمحلال نهایی خود را درانتظارنشسته اند .
درواپسین لحظات اضمحلال خود باردیگرشتابان به جانب وارونه نمایی درقالب مشق سیاه کردن ازسوی اعضای بریده وسرگردان خود روی آورده است و اینبار از جانب عضو درهم شکسته مصطفی بهشتی درسایت رسوا و نخ نمای ایران افشاگرخود ضمن فحاشی علیه خانواده محترم بهشتی بلغور کرده است که مصطفی از بودن در صفوف آنان افتخار می کند !!
براساس شناختی که شخصا ازمصطفی ( میلاد ) دارم به قطع ویقین گواهی می دهم که مصطفی ازمطلب منتسب به خود درسایت رجوی ها بی خبراست وبدنبال جدایی از رجویها درپی فرصت مناسب است .
پیشتر از این نیزبه اسم مصطفی علیه خانواده اش اباطیل سرهم کرده بودند که بقرار زیراز داده هایم روشنگری کرده بودم که خوب است باردیگرباهم مروری برآن داشته باشیم .
مصطفی بهشتی عضو اسیر در لیبرتی کیست!؟
سال ۱۳۸۹ چند مدتی بود که آقایان اکبرمحبی و حمید حاجی پور از گیلان با سپری کردن عمر گرانبهایشان با گسستن از فرقه بدنام رجوی به دنیای آزاد وکانون خانواده هایشان وارد شده بودند. درآن مقطع نه تنها خانواده های عزیز گیلگ بل سایر خانواده های چشم انتظار از اقصی نقاط ایران هم ضمن تماس تلفنی با دفترانجمن نجات گیلان طالب دیداروملاقات با این دو عزیز بودند شاید که خبری از جگرگوشه هایشان دریافت بنمایند.
متعاقبا با رضایت عزیزان جداشده و بازگشتی با وجود مشغله هایی که شخص خودم نیزدردفترانجمن داشتم به درخواست شماری ازخانواده های تهرانی اعضای گرفتاردرقلعه الموت رجوی به دفترمرکزی انجمن نجات تهران درسوزوسرما وبرف شدید کوئین به جانب تهران عزیمت کردیم .
درمیانه شماری ازخانواده ها با مادرودختری هم ملاقات کردم که مدعی بودند که دوعزیز و جگرگوشه شان بنامهای مرتضی ومصطفی بهشتی درترکیه بتوسط اوباشان رجوی به گروگان گرفته شدند وبه عراق انتقال داده شدند که بشدت نگران سلامتی وآینده شان هستند.
شخصا مرتضی را دورادور می شناختمش ولیکن مصطفی که میلاد صدایش می کردیم دردوران هجوم امریکا به عراق دردهه ۱۳۸۰ درطول مدت پراکندگی درمنطقه جلولا باهم بودیم وکاملا شناخت داشتم ؛ برای مادر و دختر از وضعیتش بسیارصحبت کردم و امیدوارشان کردم که در روزگاری نه چندان دورآن دو عزیز خود را از شر رجوی رهانیده و نزدشان باز خواهند گشت.
میلاد عضو یکان افشین ابراهیمی بود و به دلایل شرایط خاص روحی وروانی که داشت به سفارش حکیمه سعادت نژاد مستقیما بتوسط وی کنترل میشد. میلاد ازجمله اعضایی بود که حلقه ضیعف قلمداد می شد و به شدت بدنبال فرارازمناسبات وبازگشت به ایران بود وبواسطه اینکه درآن مهلکه گیرکرده بود بشدت اذیت وآزارمی شد وتعادل روحی خود را ازدست داده بود.
ازدیدارخودم با این خانواده زمان زیادی گذشته است ولیکن اطلاع کامل دارم که این مادر و دختر به منظور رهایی عزیزانشان ازهیچ تلاشی ازجمله اعزام مکرر به عراق ناامن بازنماندند وبا وجودیکه مرتضی به واسطه اصرار احمقانه رجوی مبنی بر ادامه حضوردرعراق به قربانگاه رفته است وغم خانواده بهشتی دوچندان شده است کماکان لحظه ای فکررهایی میلاد ازچنگال اهریمنان رجوی ازوجودشان بیرون نرفته است ودرصحنه کارزار با رجوی همواره درخشش داشتند ودارند.
حقیقتا آنچه که وادارم نمود که دست به قلم ببرم مطلبی بود که فرقه رجوی درحضیض ذلت ونهایت استیصلال درمواجهه با اقدامات انسانی وبه حق خانواده محترم بهشتی به اسم ونام مصطفی بهشتی (میلاد) درسایت ایران افشاگرخود درج کرد شاید که بدینوسیله نابخردانه بخواهد میلاد را بیش ازپیش به اسارت خود درآورده وخانواده اش را بطورمضاعف درنگرانی نگهدارد. هرآنکس که مطلب یاد شده را بخواند واندک آشنایی با میلاد وسطح سوادش داشته باشد بوضوح خواهد فهمید که کف گیر رجوی به ته دیگ خورده واینبارازقول میلاد مستاصل ازمناسبات مافیایی رجوی یک انشای درخورخود درسایت مزبورگذاشتند که مطلقا به قد وقواره میلاد همخوانی ندارد.
به امید رهایی تمام اسرای گرفتاردرتشکیلات مافیایی رجوی خاصه رهایی وبازگشت میلاد عزیزاغفال شده به دنیای آزاد وخاک پاک ایران وکانون گرم وپرمهرخانواده که البته بزرگترین هدیه به مادر و خواهرچشم انتظاربهشتی خواهد بود.
یادداشت از پوراحمد
انتهای پیام / انجمن نجات مرکز گیلان